آیا رویاتی نداریم که در آن در ضمن شمردن علامات امام معصوم (ع) می فرماید: طهارت ولادت (حلال زاده بودن)، داشتن آثار فضل و کمال از کودکی، و اهل لهو و لعب نبودن. یا امیر المؤمنین (ع) در بیان این خصوصیات می فرمایند: « امامى که شایسته مقام امامت است داراى علاماتى است؛ از آن جمله این که از تمام گناهان کوچک و بزرگ معصوم باشد، لغزشى در فتوا نداشته باشد و جواب خطا ندهد و در نهایت سهو و نسیان نداشته و لهو و بازى در امور دنیا ندارد. همان طور که می دانیم بدرستی که برخی از امامان ما در کودکی به امامت رسیدند؛ از جمله امام جواد (ع) و حضرت حجت (عج) و ما هم در زیارت جامعه کبیره آنان را مورد خطاب قرار می دهیم که "او شما را بعلم خود برگزیده، و براى خزانه دارى مخازن غیب خود پسندیده، و براى پاسدارى سرّ خود انتخاب کرده، و بقدرت خود اختیار فرموده، و به هدایت خود عزیز ساخته، و به برهان خود اختصاص داده، و براى مشعل دارى نور خود برگماشته، و به روح خود تأیید فرموده، و بخلافت شما در زمین خودش، رضایت داده، و شما را حجّت هاى خود بر خلق خویش و یاران دین و حافظان سرّ و خازنان علم، و ودیعت گاه حکمت، و مترجمان وحى، و ارکان توحید، و شاهدان بر خلق، و نشانههاى راهنما براى بندگان، و نورافکنها در شهرها، و راهنمایان به صراط خود قرار داده است. او شما را از لغزش ها مصون داشته، و از دستبرد فتنهها ایمنى بخشیده، و از پلیدی ها پاک ساخته، و ناپاکى را از ساحت قدستان دور گردانده، و شما را بىنهایت پاکیزه داشته، و از این رو، شما جلالش را عظیم داشتید، و شأنش را بزرگ ساختید، و کرمش را تمجید کردید، و ذکرش را دوام بخشیدید، و پیمانش را مؤکّد نمودید، و ..».
امیدوارم به طور مفصل پاسخ دهید، چرا که این شبهه در میان شیعیان پخش شده و برخی که خودشان را به شیعه منسوب می کنند و مقام ائمه را در سطح یک مفتی یا مبلغ می دانند با تفسیر این روایات در صدد تقلیل مقام و شأن ائمه و امامان معصوم (ع) هستند. مجددا از شما می خواهم با دادن پاسخ دقیق و عمیق به این شبهه، آن را از اذهان شیعیان پاک کنید. با تشکر
به اعتقاد شیعیان، پیامبران الهی و جانشینان آنان باید معصوم از خطا و لغزش باشند، تا در پیشبرد اهداف و رهبری مردم موفق باشند، در کتب کلامی مشروحا معنای عصمت، و شرایط آن تبیین شده است و با احاطه بر معنای عصمت شبهات احتمالی، نظیر آنچه در سؤال شما آمده است برطرف می شود.
به طور خلاصه موضوع عصمت را در سه مرحله مورد بحث قرار داده اند: عصمت در پذیرش وحی، تبلیغ و رساندن وحی، مصون بودن از معصیت و گناه، یعنى هر چه مخالف با مقام عبودیّت و منافى احترام و موجب هتک مقام مولا است نباید از معصوم سر زند، چه راجع به گفتار باشد یا راجع به افعال و این سه مرحله را مىتوان در یک جمله خلاصه کرد و آن وجود امری است از جانب خدا در انسان معصوم، که او را از خطا و گناه مصون دارد.
با توجه به معنایی که برای عصمت بیان شده است، اموری که در کودکی از امام حسن و امام حسین (ع) در بول کردن در دامان پیامبر (ص) انجام گرفته است و یا دنبال پرنده دویدن امام صادق (ع) از اموری نیست که به مقام عصمت خدشه ای وارد کند؛ زیرا امامان معصوم (ع) مثل سایر افراد، در جنبه بشری مثل دیگر انسان ها هستند، و ادرار کردن غیر اختیاری در کودک، از امور طبیعی و لازم برای انسان است، و ربطی به مقام عصمت ندارد، و در مورد دوم باز داشتن از آزار پرنده در مورد امام صادق (ع) توسط پدر یا پدر بزرگ ایشان، نیز جنبه توبیخی نداشته است؛ زیرا این امور از لوازم کودکی است.
همچنین آثار فضل و بزرگی در کودکی اهل بیت (ع) نیز با مسائل ذکر شده، تضادی ندارد؛ زیرا در روایات متعدد آمده است که رسول خدا در کودکی با حسن و حسین (ع) بازی می کردند، و این لازمه طبیعی رشد هر کودکی است و در این زمینه فرقی بین معصومان با دیگران نیست، اما بازی آنان به گونه ای نبود که از جلالت و بزرگی آنان بکاهد، و آنان را در منظر مردم کوچک نماید.
افعال بچه گانه معصومان (ع) منافاتی با مقام عصمت آنان ندارد، و این امر لازمه رشد و نمو هر انسانی است. در کتب اعتقادی به صورت مفصل مقصود از عصمت و محدوده آن بیان شده است که خلاصه آن چنین است:
عصمت انبیاء و اوصیاء (ع) در سه مرحله است.
اول. در موضوع پذیرش وحى، یعنى قلب پیغمبر باید طورى باشد که در حال نزول وحى خطا نکند و وحى را همان طور که وارد است به خود بگیرد، و در پذیرش کم و زیاد ننماید.
دوم. در موضوع تبلیغ و رساندن وحى است، یعنى پیغمبر همان طور که وحى را گرفته است باید برساند، در رساندن نباید دچار خطا و اشتباه گردد، نباید وحى را فراموش کند یا در رساندن آن کم و زیاد نموده؛ و به صورت غیر واقع آن را تبلیغ نماید.
سوم. در موضوع معصیت و گناه است، یعنى هر چه مخالف با مقام عبودیّت و منافى احترام و موجب هتک مقام مولا است نباید از او سر زند، چه راجع به گفتار باشد یا راجع به افعال، و بطور کلّى این سه مرحله را مىتوان به یک جمله اختصار نمود و آن وجود امری است از جانب خدا در انسان معصوم که او را از خطا و گناه مصون دارد.
و اما خطا در غیر این سه موضوع، مثل خطا در امور خارجیّه نظیر اشتباهاتی که انسان در حواسّ خود مىکند یا در ادراکات امور اعتباریّه و مانند خطا در امور تکوینیّه از نفع و ضرر و صلاح و فساد از محلّ نزاع و مورد گفت و گوى شیعه و سنى خارج است.[1]
با توجه به معنای عصمت، ادرار کردن در کودکی امام حسن و امام حسین (ع) به مقام آنان ضرری نمی رساند؛ زیرا این امور از لوازم رشد و خلقت انسان است، و رسول خدا (ص) از این که کودک را به این جهت مورد آزار قرار دهند نهی کرده است. در روایت ادرار کردن امام حسین چنین آمده است:
امّ فضل مىگوید: روزى رسول خدا (ص) فرزندش حسین (ع) را که طفلى شیرخوار بود، از من گرفت و در آغوش کشید. کودک روى لباس پیامبر (ص) ادرار کرد. من او را به تندى از پیامبر گرفتم، به گونهاى که کودک گریه کرد. پیامبر فرمود: آرام باش اى امّ فضل! آب، این آلودگى را پاک مىکند، اما چه چیزى این کدورت را از دل حسین (ع) مىزداید؟![2]
نکته ای که در روایت به آن توجه شده است، جنبه عاطفی و ارزش شخصیت کودک است که صدمه نبیند و ادرار کردن کودک امر طبیعی دانسته شد که با مقداری آب برطرف می شود و شاید پیامبر (ص) می خواست از این راه، عشق و علاقه شدید خود به نوادگانش را به مسلمانان ابراز کند.
در مورد نهی امام صادق توسط امام باقر یا امام سجاد (ع) از پراندن پرستو نیز نهی توبیخی نبوده است.
جمیل بن دراج گوید: از امام صادق (ع) از کشتن یا آزار رساندن پرستو در حرم خدا سؤال کردم؟ حضرت پاسخ داد: آنان را نکشید! من با پدر بزرگم امام سجاد (ع) بودم که ایشان مرا دید که پرندگان را اذیت می کنم! به من فرمود: پسرم آنها را نکش و اذیت نکن؛ زیرا آنان به چیزی آسیب نمی رسانند.[3]
روایت بیش از این دلالت ندارد که آزار امام صادق (ع) در کودکی، دویدن دنبال پرندگان بوده است که از این کار منع شده اند.
این روایت و امثال آن در مقام احکام کشتن و آزار رساندن حیوانات غیر موذی در حرم مکه است که فقیهان احکام فقهی را از آن استفاده کرده اند.
برای اطلاع بیشتر از معنای عصمت و مسائل مرتبط با آن به نمایه های زیر مراجعه نمایید:
سؤال 1738 (سایت: 1885) نمایه معنای عصمت و سؤال، 1857 (سایت: 1973) نمایه عصمت انبیاء (ص) و ترک اولی و سؤال 258 (سایت: 2088) نمایه ضرورت عصمت و راه های تشخیص آن در امام.