هرچند همه ادیان در اصل یک خدای را می خوانند، اما این که کدامیک در توصیف خدا طریقه درستی پیموده اند، باید دقت بیشتری کرد.
بین اسلام و مسیحیت تفاوت هایی در مباحث کلامی وجود دارد که به تبع آن در مورد خدا و نامیدن او هم دیدگاه متفاوتی را باعث شده است. وقتی یک مسیحی خدا را می خواند (مثلا با واژه God) بیشتر به خدای پسر یعنی حضرت مسیح به عنوان مقام الوهیت توجه دارد، هرچند فطرت الاهی او به هر حال متوجه همان خدایی است که معبود همه ادیان است، اما وقتی یک مسلمان خدای را می خواند به ذات یگانه ای توجه می کند که قابل دیدن و دریافت با چشم ها نیست هرچند او چشم ها را در می یابد و ذاتی است که از هر نقصی منزه است و جامع همه خوبی ها است، بدون این که چیزی شبیه و همتای او باشد.
واژه الله
در مورد الله قول صحیح این است که الله مشتق است، و در مورد این که از چه ریشه ای مشتق شده بین لغوییون اختلاف نظر است، ولی دو قول از همه مهم تر است که در اینجا نقل می کنیم:
1. واژه الله در اصل همان الاله است.[1]
اللّه در اصل اِله بوده که الف و لام به آن افزوده شده است که در تلفظ، تخفیف پذیرفته است: اَل + اِله = (الاِله) که بعد از تخفیف الله گفته شده است. اله به معنای معبود است و به بت هایی که پرستیده می شود نیز آلهه گفته می شود.[2]
2. واژه الله در اصل همان واژه لاه است[3] که الف و لام تعریف به خود گرفته است: ال+لاه= الله؛ همچنین: سیبویه می گوید: "أصله الکلمة لاه، فدخلت الألف واللام للتعظیم"؛[4] اصل آن کلمه لاه است که الف و لام به آن افزوده شده است.
همچنان که می بینیم در این قول نیازی به تخفیف در تلفظ که خلاف قاعده اولیه است نمی باشد.
«لاه» و «لاه الشیء» در لغت یعنی: احتجب،[5] (در حجاب شد، مخفی شد، غیب شد). پس «لاه» همراه با الف و لامِ تعریف، یعنی: آن خدای معروف و شناخته شده ای که محجوب و غیب می نماید. این معنا با کلام اسلامی و معارف قرآنی سازگاری دارد. پس الله یعنی ذاتی که از لحاظ مظاهرش شناخته شده و معروف است ولی خود او در پرده غیب و محجوب است و دیده نمی شود: "لا تدکه الابصار و هو یدرک الابصار"؛[6] چشم ها او را در نمی یاببند و او چشم ها را در می یابد.
واژه God
در مورد اصل و ریشه اشتقاق این واژه، نیاز به دقت های زبان شناسانه است و جامع ترین مبدأ اشتقاقی که برای آن ذکر شده همان واژه good به معنای خوبی است و چون خدا دارای صفت خوبی الاهی است، و خوب ترین خوبی ها است، به این نام نامیده شده است.
خدا در اسلام و مسیحیت
نامی که برای ذات احدیت در ادیان و فرهنگ های مختلف به کار رفته همگی اشاره به یک حقیقت دارند، ولی تحریف در ادیان و انحراف های دیگر در فرهنگ های مختلف باعث شده است که در شناخت این خدای واحد عقائد مختلفی ایجاد شود. و همه ادیان هرچند خدا را منظور نظر خود دارند و با اسامی مختلفی در زبان خود او را می خوانند، ولی در مورد این که این خدا چه صفاتی دارد و چه عقیده ای در مورد او صحیح است، اختلاف وجود دارد. بنابراین بحث لغوی در مورد واژه خدا هرچند بی ارتباط به مباحث دینی نیست، ولی از طرفی همه زبان ها همان خدای واحد را با واژه های مختلفی نام گذاری کرده اند. مثلا در فارسی خدا، اهورا نامیده شده، در انگلیسیGod و در عربی اله و الله و ... .
ولی بحث دیگر این است که آیا خدا در مسیحیت همان خدا در اسلام است؟ این صورت دیگری از این سؤال است که آیا الله مسلمانان همان God نزد مسیحیان است؟ پاسخ این است که اگر فطرت واحده انسان ها را در نظر بگیریم، خدا به هر نامی که نامیده شود خدا است، اما از حیث مباحث کلامی و عقیدتی تفاوت هایی بین اسلام و مسیحیت وجود دارد که به تبع آن در مورد خدا و نامیدن او هم تفاوت هایی دارند؛ وقتی یک مسیحی خدا را می خواند (مثلا با واژه God) بیشتر به خدای پسر یعنی حضرت مسیح به عنوان مقام الوهیت توجه دارد، هرچند فطرت الاهی او به هر حال متوجه همان خدایی است که معبود همه ادیان است، اما وقتی یک مسلمان خدای را می خواند به ذات یگانه ای توجه می کند که قابل دیدن و دریافت با چشم ها نیست هرچند او چشم ها را در می یابد و ذاتی است که از هر نقصی منزه است و جامع همه خوبی ها است بدون این که چیزی شبیه و همتای او باشد.
بنابراین هرچند همه ادیان و بلکه همه انسان ها در اصل یک خدای را طبق فطرت الاهی خود می خوانند، اما این که کدامیک در توصیف خدا طریقه درستی پیموده اند باید دقت بیشتری کرد و طبیعی است که هر دینی همچنان که در اکثر عقاید مثل هم نیستند، در شناخت خدا هم مثل هم نباشند.
از دیدگاه اسلامی، بالاترین تعریف در مورد خدا در قرآن و سخنان پیامبر (ص) و اهل بیت(ع) ارائه شده و واژه الله یکی از منحصر به فردترین واژه هایی است که برای نامیدن او به کار رفته و از لحاظ لغوی هم از بار معنایی برتر و عمیق تری برخوردار است. هرچند طبق قرآن بعد از معرفت صحیح خدا او را با هر نامی بخوانیم همگی نام های نیکوی او است.[7]
نمایه مرتبط:
معنای کلمه الله، 2535 (سایت: 2672).
[1] راغب اصفهانی، المفردات من غریب القرآن، ج1، ص 82، واژه الله.
[2] ابن منظور، لسان العرب، ج 13، ص 467، واژه الله.
[3] «و قیل: أصله من: لاه یلوه لیاها، أی:احتجب. قالوا: و ذلک إشارة إلى ما قال تعالى:لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصارَ، و المشار إلیه بالباطن فی قوله:وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ» المفردات من غریب القرآن، ج1، ص 83؛ مجموعه رسائل فلسفی صدر المتالهین، ص 414، انتشارات حکمت؛ و: «قیل أصله لاه مصدر لاه یلیه إذا احتجب و ارتفع لأنه محجوب عن البصر و مرتفع عن کلّ شیء. و قیل أصله لاها بالسریانیة فعرّب بحذف الألف الأخیرة و إدخال لام التعریف فی أوّله، هکذا یستفاد من التفاسیر و حواشی التلخیص»، کشاف اصطلاحات الفنون، ج 1، ص 251، مکتبه لبنان ناشرون.
[4] ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج 1، ص 123، دار الکتب العلمیة، بیروت.
[5] مجمع البحرین، ج 6، ص 361، ذیل واژه "الله."
[6] الانعام، 103.
[7] الاسراء، 110.