«لعان» به معنای دور کردن از خود و راندن است، و این در مواردی است که مرد همسر خود را متهم به زنا یا نفی ولد کند، و زن ادعا دارد فرزند از آنِ شوهرش میباشد. وقتی لعان تحقق یافت، قاضی، بین آن دو جدایی میاندازد به گونهای که برای همیشه بر یگدیگر حرام میشوند. بعد از این جدایی زن باید برای ازدواج مجدد، عده نگهدارد. در شرایط مختلف، زن باید عدههای متفاوتی داشته باشد و در جایی مانند لعان که نکاح با فسخ(نه طلاق) از بین میرود، گفتهاند که عدۀ چنین زنانی همانند زنان مطلقه است؛ یعنی به اندازۀ سه طُهر(پاکی از خون حیض) باید عده نگهدارند.
به فرزندی که زن، او را از آنِ شوهرش دانسته ولی شوهر مدعی است که او متعلق به من نیست «ابن الملاعنه» گفته میشود.
«لعان» در لغت، به معنای دور کردن و راندن است، و در اصطلاح شرعی؛ به نوعی مباهله[1] بین زن و شوهر گفته میشود.[2] و این در مواردی است که مرد همسرش را متهم به زنا کند و ادعا کند که این عمل حرام او را دیده، ولی شاهدی ندارد، یا اینکه مرد ادعا کند فرزندی را که زن به او نسبت میدهد، از آن او نیست.
خداوند در این باره میفرماید: «و کسانى که به همسران خود نسبت زنا مىدهند، و جز خودشان گواهانى [دیگر] ندارند، هر یک از آنان [باید] چهار بار به خدا سوگند یاد کند که او (خودش) قطعاً از راستگویان است».[3]
برای لعان شرایطی ذکر شده است که از جمله آنها این است که یک: مرد باید همسرش را متهم به زنا کند، ادعای مشاهدۀ این عمل و عدم وجود دلیل را داشته باشد. دو: زن همسر دائمی مرد باشد که با او همبستری داشته است و مشهور به زنا نباشد.[4] با توجه به این شرایط، اگر مردی به همسرش نسبت زنا دهد، او را به اصطلاح «قذف» کرده، یعنی به او تهمت زنا زده است.
از حکمتهای تشریع لعان این است که زن بتواند این نسبت را با لعان از خود دور کند؛ لذا در زن مشهور به زنا گفتهاند، لعان تحقق نمییابد؛ زیرا او حرمت و آبرویی برای خودش باقی نگذاشته است.
کیفیت لعان اینگونه است که مرد چهار بار خدا را شاهد میگیرد که در نسبت دادن زنا و در نفى ولد، راستگو است و بعد از چهار مرتبه شهادت، این لعن را بگوید: لعنت خدا بر من اگر دروغگو باشم.
در مقابل، زن بعد از فراغ مرد از شهادات و لعن بر دروغگو، چهار مرتبه میگوید: که مرد در این نسبتی که به او میدهد دروغگو است و بعد از آن این لعن را می گوید: لعنت خدا بر من اگر مرد راستگو باشد.[5]
وقتی لعان در مقابل فقیه جامع شرائط حکم[6] (حاکم شرع) تحقق یافت، حاکم بین آن دو جدایی میاندازد به گونهای که برای همیشه بر یگدیگر حرام میشوند. بعد از این جدایی زن باید برای ازدواج مجدد، عده نگهدارد. قابل ذکر است که در جدایی بین زوجین با لعان، صیغه طلاق لازم نیست، بلکه خود لعان موجب فسخ است. همانطور که اگر یکی از زن و شوهر مرتد شود، برای جدایی احتیاجی به طلاق نیست و ازدواج آنان فسخ میشود.
اما همانطور که میدانید در شرایط مختلف، زن باید عدههای متفاوتی داشته باشد، مثلا عدۀ زن حامله با عدۀ زنی که شوهرش فوت کرده و این دو با عدۀ زنی که طلاق گرفته است، متفاوت است. اما در جایی مانند لعان که نکاح با فسخ(نه طلاق) از بین میرود نیز گفتهاند که عدۀ چنین زنانی همانند زنان مطلقه است؛[7] یعنی به اندازۀ سه طهر(پاکی از خون حیض) باید عده نگهدارند.[8]