کد سایت
fa34058
کد بایگانی
39893
نمایه
زندگینامه ابو حامد محمد غزالی
طبقه بندی موضوعی
تاريخ بزرگان
خلاصه پرسش
امام محمد غزالی کیست؟ و چه آثاری دارد؟
پرسش
امام محمد غزالی کیست؟ و چه آثاری دارد؟
پاسخ اجمالی
ابو حامد محمد غزالی از دانشمندان بزرگ اسلامی است که در ایران و شهر توس دیده به جهان گشود. زندگی او دورههای مختلف و متفاوتی داشته که هر کدام قابل بحث و بررسی مجزا هستند.
شخصیت و اعتقادات غزالی همیشه مورد اختلاف آراء بوده و نظریات مختلف و متفاوتی پیرامون او وجود دارد؛ گاهی به اغراق در مورد او صحبت شده و گاه چنان هجومی به او شده که حقیقت را نیز پایمال کرده است. فارغ از بحث در مورد شخصیت او میتوان گفت که او شخصیتی اثرگذار و بسیار اندیشمند بوده و نظریاتش چه درست و چه نادرست، تحول بسیاری بر بسیاری از مسلمانان اعم از مردم عادی و دانشمندان داشت، این اثرگذاری به حدی بوده که امروزه نیز بحثهای بسیاری پیرامون او و کتابهایش میشود. از غزالی آثار مکتوب بسیاری بر جا مانده است که هنوز هم برخی از آنها مورد بحث و بررسی هستند؛ از مهمترین و اثر گذارترین آنها کتاب: تهافت الفلاسفه و احیاء علوم الدین است که یکی در رد فلاسفه و دیگری در اخلاق و تصوف است.
شخصیت و اعتقادات غزالی همیشه مورد اختلاف آراء بوده و نظریات مختلف و متفاوتی پیرامون او وجود دارد؛ گاهی به اغراق در مورد او صحبت شده و گاه چنان هجومی به او شده که حقیقت را نیز پایمال کرده است. فارغ از بحث در مورد شخصیت او میتوان گفت که او شخصیتی اثرگذار و بسیار اندیشمند بوده و نظریاتش چه درست و چه نادرست، تحول بسیاری بر بسیاری از مسلمانان اعم از مردم عادی و دانشمندان داشت، این اثرگذاری به حدی بوده که امروزه نیز بحثهای بسیاری پیرامون او و کتابهایش میشود. از غزالی آثار مکتوب بسیاری بر جا مانده است که هنوز هم برخی از آنها مورد بحث و بررسی هستند؛ از مهمترین و اثر گذارترین آنها کتاب: تهافت الفلاسفه و احیاء علوم الدین است که یکی در رد فلاسفه و دیگری در اخلاق و تصوف است.
پاسخ تفصیلی
ابو حامد محمد بن محمد بن محمد بن احمد غزالی از دانشمندان بزرگ اسلامی است که در ایران، شهر توس دیده به جهان گشود.[1] او از پیروان مکتب شافعیه بوده و رونقی به این مکتب بخشیده بود.[2]
غزالی در نیشابور کسب علم میکرد و استاد معروفی که در آنجا داشت؛ جوینی معروف به امام الحرمین بود. او در همان نیشابور نیز به شهرتی دست یافته بود.[3] وی ثمره کسب علم خود را در ملاقاتی که با خواجه نظام الملک وزیر ملک شاه سلجوقی داشت، نمایان کرد.
غزالی در سال 484هـ.ق به منصب استادی در مدرسه نظامیه بغداد منصوب شد و چهار سال در آن مقام که بزرگترین پایگاه علمی آن زمان بود، ماند و در میان اهل عراق به مقام و منزلتی رسید.[4] وی در سی و چهار سالگی به فلسفه روی آورد و سپس وارد دورهای از بحران عمیق معنوی شد که او را به شک در ایمان خویش کشاند. این شک البته گذرا بود و بیش از سه ماه به طول نینجامید. این شک همچون محرکی غزالی را به وارسی دقیق و همه جانبه عقاید خود وا داشت.[5] او در سال 488 هـ.ق به زهد و عرفان روی آورد و آنچه در بغداد داشت را رها کرده و به حج رفت و برادرش را جایگزین خود در مدرسه بغداد کرد. او بعد از حج نیز راهی شام گردید و از آنجا نیز به مصر رفت و در تمام این مدت به سیر عرفان و پیرایش درون و شهود عرفانی روی آورد.[6]
غزالی زمانی که در دمشق بود کتاب مهم و اثرگذار خود، «احیاء علوم الدین» را به رشته تحریر در آورد.[7] وی سپس با اصرار و الزام یکی از وزرای دربار، به نیشابور رفته و به تدریس مشغول شد. اما یک سال بیشتر دوام نیاورد و به وطن خود، توس برگشت[8] و در همانجا، روزگار خود را گذراند و سال 505 هـ.ق در همانجا از دنیا رفت.[9]
شخصیت و اعتقادات غزالی همیشه مورد اختلاف آراء بوده و نظریات مختلف و متفاوتی پیرامون او وجود دارد، گاهی به اغراق در مورد او صحبت شده و گاه چنان هجومی به او شده که حقیقت را نیز پایمال کرده است. فارغ از بحث در مورد شخصیت او میتوان گفت که او شخصیتی اثرگذار و بسیار اندیشمند بوده و نظریاتش چه درست و چه نادرست، تحوّل بسیاری بر مسلمانان عادی و دانشمندان داشت، این اثرگذاری به حدی بوده که امروزه نیز گفتارهای بسیاری پیرامون او و کتابهایش میشود.
از غزالی آثار مکتوب بسیاری بر جا مانده است که مهمترین آنها ذکر میشود:
1. تهافت (تهافة) الفلاسفه
این کتاب از اثرگذارترین کتابهای غزالی بوده که بر علیه فلاسفه و اعتقادات و روشهای فلسفی نگاشته شده است. این کتاب شامل چهار مقدمه، بیست گفتار و یک خاتمه است. با وجود اینکه در رد فلاسفه، کتابهای مختلفی نگارش شده است، اما هیچکدام به اندازه این کتاب اثرگذار نبودهاند. غزالی در این کتاب صریحاً گفته است که انگیزهاش در نوشتن تهافت الفلاسفة، انگیزه دینی بوده است.[10] اثر این کتاب غزالی و محبوبیتش در جهان اسلام، بسیار زیاد بوده است و حتی ریشه فلسفه اسلامی را در بسیاری از کشورهای اسلامی خشکاند. البته این کتاب و منش و روش موجود در آن، نتوانست در ایران، زادگاه غزالی، چندان محبوبیت بیابد اما اثر او در کشورهای اسلامی بسیار زیاد بود.
نقدهایی بر این کتاب نوشته شده است اما هنوز هم برخی از شبهات مطرح شده توسط این کتاب به بحث و بررسی گذاشته میشود.[11]
2. احیاء علوم الدین
غزالی بعد از سالها تدریس، اندک اندک بدین نکته رهنمون شد که آنچه وی و دیگران میآموزند و میآموزانند، اسلام نیست بلکه تعلیماتی منسوب به اسلام است. وی از همه مناصب و شغلهای خود دست کشید ... و به پی افکندن افکار احیاء کننده و پیرایشگر خود همت گماشت و محصول این تلاش را در کتابی بزرگ به نام «احیاء علوم الدین» گرد آورد.[12]
این کتاب نیز به مانند کتاب تهافت الفلاسفه، بسیار اثرگذار و معروف بوده و موافقان و مخالفانی داشته است و در باب تصوف و اخلاق نگارش یافته است.
غزالی در مقدمه کتابش میگوید: «کار بدانجا رسیده که علوم دین، مندرس و متروک است و منار هدایت، محو و نامعلوم. اینان برای مردم چنین جلوهگر کردهاند که علمی نیست جز علم فتوای قضاوت که به وسیله آن قاضیان بتوانند فصل خصومت کنند و یا جدل که فخر فروشان با آن بر دشمن خود پیروزی یابند و یا سخنانی موزون و دل فریب که واعظان عوام را با آن دلخوش کنند ...».[13]
احیاء علوم الدین، شامل چهار بخش میباشد: عبادات، عادات، مهلکات و منجیات. این کتاب در طول تاریخ مورد توجه بسیاری بوده است و حتی بزرگانی از عالم تشیع چون فیض کاشانی، شرحی بر این کتاب نوشته و در بسیاری از موارد احادیث ائمه را در تأیید مطالب کتاب نقل کرده است و برخی از موارد که مورد قبول نبودهاند را حذف کرده و در برخی موارد با مطالب دیگر جایگرین کرده است. فیض کاشانی نام کتاب خود را «المحجة البیضاء فی تهذیب الإحیاء» و یا المحجة البیضاء فی إحیاء الإحیاء» نام نهاده است. البته خود غزالی نیز این کتاب را در اواخر عمر خود تلخیص کرد که با نام «کیمیای سعادت» معروف است.
لازم به ذکر است که اهمیت و ارزش این کتاب، به معنای تأیید تمام مندرجات آن نیست بلکه مواردی در آن وجود دارد که حتی مورد تأیید بسیاری از موافقان آن کتاب نیز نیست و در این مختصر مجالی برای بیان بیشتر نیست.
3. المنقذ من الضلال
این کتاب در حجمی بسیار کوچکتر از کتابهای دیگر است و غزالی در اواخر عمر این کتاب را نگارش کرده است. او در این کتاب تلاش کرده تجربههای نفسی و عقلی خود در راه رسیدن به حقی که عمر خود را در راه رسیدن به آن گذرانده بود، بنویسد. امروزه ترجمه فارسی این کتاب نیز وجود دارد.[14]
غزالی در نیشابور کسب علم میکرد و استاد معروفی که در آنجا داشت؛ جوینی معروف به امام الحرمین بود. او در همان نیشابور نیز به شهرتی دست یافته بود.[3] وی ثمره کسب علم خود را در ملاقاتی که با خواجه نظام الملک وزیر ملک شاه سلجوقی داشت، نمایان کرد.
غزالی در سال 484هـ.ق به منصب استادی در مدرسه نظامیه بغداد منصوب شد و چهار سال در آن مقام که بزرگترین پایگاه علمی آن زمان بود، ماند و در میان اهل عراق به مقام و منزلتی رسید.[4] وی در سی و چهار سالگی به فلسفه روی آورد و سپس وارد دورهای از بحران عمیق معنوی شد که او را به شک در ایمان خویش کشاند. این شک البته گذرا بود و بیش از سه ماه به طول نینجامید. این شک همچون محرکی غزالی را به وارسی دقیق و همه جانبه عقاید خود وا داشت.[5] او در سال 488 هـ.ق به زهد و عرفان روی آورد و آنچه در بغداد داشت را رها کرده و به حج رفت و برادرش را جایگزین خود در مدرسه بغداد کرد. او بعد از حج نیز راهی شام گردید و از آنجا نیز به مصر رفت و در تمام این مدت به سیر عرفان و پیرایش درون و شهود عرفانی روی آورد.[6]
غزالی زمانی که در دمشق بود کتاب مهم و اثرگذار خود، «احیاء علوم الدین» را به رشته تحریر در آورد.[7] وی سپس با اصرار و الزام یکی از وزرای دربار، به نیشابور رفته و به تدریس مشغول شد. اما یک سال بیشتر دوام نیاورد و به وطن خود، توس برگشت[8] و در همانجا، روزگار خود را گذراند و سال 505 هـ.ق در همانجا از دنیا رفت.[9]
شخصیت و اعتقادات غزالی همیشه مورد اختلاف آراء بوده و نظریات مختلف و متفاوتی پیرامون او وجود دارد، گاهی به اغراق در مورد او صحبت شده و گاه چنان هجومی به او شده که حقیقت را نیز پایمال کرده است. فارغ از بحث در مورد شخصیت او میتوان گفت که او شخصیتی اثرگذار و بسیار اندیشمند بوده و نظریاتش چه درست و چه نادرست، تحوّل بسیاری بر مسلمانان عادی و دانشمندان داشت، این اثرگذاری به حدی بوده که امروزه نیز گفتارهای بسیاری پیرامون او و کتابهایش میشود.
از غزالی آثار مکتوب بسیاری بر جا مانده است که مهمترین آنها ذکر میشود:
1. تهافت (تهافة) الفلاسفه
این کتاب از اثرگذارترین کتابهای غزالی بوده که بر علیه فلاسفه و اعتقادات و روشهای فلسفی نگاشته شده است. این کتاب شامل چهار مقدمه، بیست گفتار و یک خاتمه است. با وجود اینکه در رد فلاسفه، کتابهای مختلفی نگارش شده است، اما هیچکدام به اندازه این کتاب اثرگذار نبودهاند. غزالی در این کتاب صریحاً گفته است که انگیزهاش در نوشتن تهافت الفلاسفة، انگیزه دینی بوده است.[10] اثر این کتاب غزالی و محبوبیتش در جهان اسلام، بسیار زیاد بوده است و حتی ریشه فلسفه اسلامی را در بسیاری از کشورهای اسلامی خشکاند. البته این کتاب و منش و روش موجود در آن، نتوانست در ایران، زادگاه غزالی، چندان محبوبیت بیابد اما اثر او در کشورهای اسلامی بسیار زیاد بود.
نقدهایی بر این کتاب نوشته شده است اما هنوز هم برخی از شبهات مطرح شده توسط این کتاب به بحث و بررسی گذاشته میشود.[11]
2. احیاء علوم الدین
غزالی بعد از سالها تدریس، اندک اندک بدین نکته رهنمون شد که آنچه وی و دیگران میآموزند و میآموزانند، اسلام نیست بلکه تعلیماتی منسوب به اسلام است. وی از همه مناصب و شغلهای خود دست کشید ... و به پی افکندن افکار احیاء کننده و پیرایشگر خود همت گماشت و محصول این تلاش را در کتابی بزرگ به نام «احیاء علوم الدین» گرد آورد.[12]
این کتاب نیز به مانند کتاب تهافت الفلاسفه، بسیار اثرگذار و معروف بوده و موافقان و مخالفانی داشته است و در باب تصوف و اخلاق نگارش یافته است.
غزالی در مقدمه کتابش میگوید: «کار بدانجا رسیده که علوم دین، مندرس و متروک است و منار هدایت، محو و نامعلوم. اینان برای مردم چنین جلوهگر کردهاند که علمی نیست جز علم فتوای قضاوت که به وسیله آن قاضیان بتوانند فصل خصومت کنند و یا جدل که فخر فروشان با آن بر دشمن خود پیروزی یابند و یا سخنانی موزون و دل فریب که واعظان عوام را با آن دلخوش کنند ...».[13]
احیاء علوم الدین، شامل چهار بخش میباشد: عبادات، عادات، مهلکات و منجیات. این کتاب در طول تاریخ مورد توجه بسیاری بوده است و حتی بزرگانی از عالم تشیع چون فیض کاشانی، شرحی بر این کتاب نوشته و در بسیاری از موارد احادیث ائمه را در تأیید مطالب کتاب نقل کرده است و برخی از موارد که مورد قبول نبودهاند را حذف کرده و در برخی موارد با مطالب دیگر جایگرین کرده است. فیض کاشانی نام کتاب خود را «المحجة البیضاء فی تهذیب الإحیاء» و یا المحجة البیضاء فی إحیاء الإحیاء» نام نهاده است. البته خود غزالی نیز این کتاب را در اواخر عمر خود تلخیص کرد که با نام «کیمیای سعادت» معروف است.
لازم به ذکر است که اهمیت و ارزش این کتاب، به معنای تأیید تمام مندرجات آن نیست بلکه مواردی در آن وجود دارد که حتی مورد تأیید بسیاری از موافقان آن کتاب نیز نیست و در این مختصر مجالی برای بیان بیشتر نیست.
3. المنقذ من الضلال
این کتاب در حجمی بسیار کوچکتر از کتابهای دیگر است و غزالی در اواخر عمر این کتاب را نگارش کرده است. او در این کتاب تلاش کرده تجربههای نفسی و عقلی خود در راه رسیدن به حقی که عمر خود را در راه رسیدن به آن گذرانده بود، بنویسد. امروزه ترجمه فارسی این کتاب نیز وجود دارد.[14]
[1]. ابن خلکان برمکی إربلی، أبو العباس شمس الدین، وفیات الأعیان و أنباء أبناء الزمان، محقق: إحسان عباس، ج 4، ص 216 – 217، دار صادر، بیروت، 1900م.
[2]. ذهبی، شمس الدین أبو عبد الله، سیر أعلام النبلاء، محقق: گروهی از محققان زیر نظر شیخ شعیب أرناؤوط، ج 19، ص 323، مؤسسة الرسالة، بیروت، چاپ سوم، 1985م.
[3]. وفیات الاعیان، ج 4، ص 217.
[4]. همان.
[5]. بدوی، عبدالرحمن، پیام یونسکو، شماره 198، سیر معنوی غزالی، ص 5، آذر 1365 ش.
[6]. وفیات الاعیان، ج 4، ص 217.
[7]. سیر أعلام النبلاء، ج 19، ص 323.
[8]. وفیات الاعیان، ج 4، ص 218.
[9]. سیر معنوی غزالی، ص 5.
[10]. ر.ک: ابو حامد الغزالى، تهافت الفلاسفة، محقق: دنیا، سلیمان، خطبه کتاب، ص 59 – 61، شمس تبریزى، تهران، چاپ اول، 1382ش.
[11]. با تلخیص و ویرایش از: حسین نژاد محمد آبادی، معرفی تهافت الفلاسفه غزالی و نقدی بر تهافت الفلاسفه سید جلال الدین آشتیانی و سیری کوتاه در اندیشههای آنان، مجله سفیر، شماره 11، ص 21 – 25، ،پاییز 1388ش.
[12]. سروش عبدالکریم، نگاهی به احیاء علوم الدین و المحجة البیضاء، مجله نشر دانش، شماره 2، ص 68 – 69، بهمن و اسفند 1359ش.
[13]. «فصار یرى المعروف منکرا و المنکر معروفا، حتى ظل علم الدین مندرسا، و منار الهدى فی أقطار الأرض منطمسا. و لقد خیلوا إلى الخلق أن لا علم إلا فتوى حکومة تستعین به القضاة على فصل الخصام، عند تهاوش الطغام، أو جدل یتدرع به طالب المباهاة إلى الغلبة و الإفحام، أو سجع مزخرف یتوسل به الواعظ إلى استدراج العوام، إذ لم یروا ما سوى هذه الثلاثة مصیدة للحرام، و شبکة للحطام فأما علم طریق الآخرة و ما درج علیه السلف الصالح...»؛ ابو حامد غزالى، إحیاء علوم الدین، ج 1، ص 2، دار الکتاب العربى، بیروت، بیتا.
[14]. برای نمونه: کیایی نژاد، زین الدین، راه رستگاری (ترجمه المنقذ من الضلال)، ماهنامه جلوه، شماره 22، خرداد 1326ش.