بدون تردید پیامبران الهی رابطه ای خاص با خداوند متعال داشته اند و از طریق این ارتباط، احکام، قوانین و تعلیمات الهی را دریافت کرده و به مردم ابلاغ می کردند. حقیقت و ماهیت این رابطه، بسیار پیچیده است و بشر از درک آن عاجز است، البته این به معنای جهل مطلق انسان به این موضوع نیست. یکی از خصوصیات پیامبران، دریافت وحی است. آنان، وظیفه ابلاغ، هدایت، و آوردن معجزه های محسوس نیز داشته اند.
این بیماری دارای علائم و نشانه هایی است و با یک تحلیل ساده در می یابیم که ساحت مقدس پیامبر اکرم (ص) از این بیماری به دور بوده است و وظایف پیامبران در تعارض آشکار با علائم ونشانه های این بیماری است.
«در بین تمام سندرمهای عمده روانپزشکی تعریف و توصیف اسکیزوفرنی از همه دشوارتر است. علت عمده این مشکل این است که در طول ۱۰۰ سال گذشته مفاهیم بسیار متباعدی از اسکیزوفرنی در ممالک مختلف و بوسیله روانپزشکان مختلف بیان شده است. برای قابل فهم شدن عقاید متناقض در مورد اسکیزوفرنی بهتر است مطلب را با مقایسهای ساده بین دو مفهوم اساسی شروع کنیم. اسکیزوفرنی حاد و مزمن.
اساسا در اسکیزوفرنی حاد ، خصوصیات بارز عبارتند از هذیانها و توهّمات و تداخل در فکر. این نوع خصوصیت را علائم مثبت مینامند. بعضی از بیماران پس از مرحله حاد بهبود مییابند و برخی دیگر وارد مرحله مزمن بیماری میشوند.
خصوصیات اسکیزوفرنی مزمن عبارتند از فقدان احساس و انگیزه و مردم گریزی. این خصوصیات را اغلب علائم منفی مینامند پس از تثبیت فرم مزمن بیماری، معدودی از مبتلایان ممکن است بطور کامل بهبود یابند.
یکی از خصوصیات پیامبران، دریافت وحی است. آنان، وظیفه ابلاغ، هدایت، و آوردن معجزه های محسوس نیز داشته اند. برفرض که بتوان این شبهه را در بخش دریافت وحی و ابلاغ آن مطرح کرد، مسلما دیگر وظایف پیامبران( مانند آوردن معجزه، در میان اجتماع بودن، هدایت و ...) در تعارض آشکار با علائم و نشانه های این بیماری است»[1]
برخی از علائم این بیماری.
1.دوری گزینی و درون گرایی بیش از معمول:
پیامبر به مقتضای وظیفه مهمی که داشت، دارای شخصیت اجتماعی و مردمی بود. با مردم نشست وبرخاست می کرد و هرگز خودش را از ایشان پنهان نمی کرد. به جز چند سال اول رسالت ایشان که به دستور خداوند وبرای جلوگیری از ریشه کن شدن توسط کفار قریش فعالیت پنهانی داشت، در بقیه عمر آشکارا فعالیت می کرد. به طوری که وقتی کفار قریش مانع فعالیت اجتماعی وی شدند، مکه را به قصد مدینه ترک کرد.
2.از دست دادن انگیزه ها:
با مطالعه کتب تاریخ کاملاً مشهود است که نبی مکرم اسلام در اوج جهالت مردم زمان خود زندگی می کرد و برای هدایت ایشان هیچ گاه انگیزه خود را از دست نداد تا آنجایی که امروزه یک میلیارد و نیم از انسان های کره زمین در اثر همین فعالیتها مسلمان شده اند.
3.محدودیت شدید هیجانات، یا بروز نابجای هیجانات:
وقار و شخصیت آرام پیامبر اعظم در زمان خود زبانزد بوده است چنانکه در کتب سیره رسول خدا (ص) کراراً به آن پرداخته شده است تا جایی که نزدیکان به ایشان، از وقار او و آرامش او به سکون دست می یافتند.
4. هذیان گویی:
با مطالعه و سیر در تاریخ وجود مقدس پیامبر (ص) در زمان جاهلیت و قبل از نزول وحی به ایشان، کردار و رفتار پیامبر سبب شده بود که او را به محمد امین ملقب نمایند و پر واضح است که شخص هذیان گو هیچ گاه به این لقب و امثال آن متصف نمی گردد.
5. توهم (یک تجربه حسی منشا گرفته از ذهن، مثلاً شنیدن صداها یا دیدن چیزهایی که وجود خارجی ندارد):
این عامل با وجود معجزات پیامبر که نماد خارجی در بین مردم داشت، قابل بررسی نمی باشد، همانند شق القمر پیامبر (ص)، تکلم ریگ های بیابان و شهادتین گفتن آنان و غیره که تماماً در کتب تاریخی آمده است.
6.اختلال تفکر که خود را با تکلم آشفته و غیر مرتبط نشان می دهد:[2]
بررسی این عامل در شخصیت قدسی پیامبر (ص) با توجه به مطالب فوق کاملاً منتفی است که گواه بارز آن کلمات حکیمانه و گهربار است که تا به امروز راهنما و راهگشای بشر می باشد.[3]
با عنایت به مطالب بیان شده می توان گفت: امروزه چنین شبهاتی از اهداف سران کفر و ظلم است تا از محبوبیت اسلام و پیامبر آن به منظور عدم گرایش ملت ها به سوی اسلام و به خطر نیفتادن منافعشان بکاهند[4] و وحی الهی را این چنین پست و فرومایه تعبیر نمایند .لذا قائلین به این شبهه چون از درک و معنای وحی عاجزند، به این گونه شبهات روی می آورند.
نمایه های مربوط: سوال 2946 (سایت: 3175)، 476 (سایت: 517)، 253 (سایت: 1959).