کد سایت
fa37636
کد بایگانی
45647
نمایه
احکام مدنی در قرآن
طبقه بندی موضوعی
مبانی فقهی و اصولی
خلاصه پرسش
در قرآن کریم چه تعداد از احکام مدنی بیان شده است، نمونههایی را ذکر نمایید؟
پرسش
در قرآن احکام مدنی چند تا هستند؟ میخواستم 10مورد آنها را ذکر کنید؟
پاسخ اجمالی
قرآن کریم، کتاب هدایت بشر و در بردارنده چگونگی تعامل انسانها با خود و دیگران است، تا انسانها با پیروی از دستورات خردمندانه قرآن، به کمال و تعالی جهت رسیدن به لقای پروردگار یا برخورداری از نعمتهای بهشتی برسند. این احکام و دستورات، علاوه بر اینکه ناظر به رفتارهای فردی انسان و تعامل او با پروردگار است، ناظر به رفتارهای اجتماعی و تعامل او با دیگر افراد اجتماع نیز میباشد که از این نوع احکام قرآنی میتوانیم، به احکام مدنی عام تعبیر نماییم. برخی از این احکام، در حقوق و قوانین کشوری در دو بخش قانون و مقررات مدنی و قانون و مقررات جزایی و کیفری بیان شدهاند که برای نمونه در پاسخ تفصیلی مواردی را ذکر خواهیم نمود و برای اطلاع بیشتر، به منابع ذکر شده در پاسخ تفصیلی رجوع شود.
پاسخ تفصیلی
قرآن کریم، برای هر چه بهتر زیستن انسانها در این دنیا و رسیدن به کمالات روحی و معنوی جهت رسیدن به مقام فنا و قرب الاهی و بهرهمندی از نعمتهای اخروی و بهشتی، احکام و دستوراتی را برای بشر بیان نموده است که بخشی از احکام آن مربوط به روابط و تعامل افراد در مسائل روزمره و داد وستدهای فردی و اجتماعی آنان است که از آن میتوانیم به احکام مدنی به معنای عام تعبیر نماییم. تعدادی از این احکام، در حقوق و قوانین مدنی و تعدادی نیز در قوانین کیفری و جزایی کشور جمهوری اسلامی ایران بیان شدهاند و ما برای نمونه به برخی از احکام مدنی قرآن کریم که در قوانین مدنی کشور گنجانده شدهاند اشاره میکنیم.
1. ماده 1133 قانون مدنی ایران بیان میدارد: «مرد میتواند هر وقت که بخواهد زن خود را طلاق دهد». مبنای این حکم، آیات متعددی از قرآن کریم،[1] از جمله آیه «وَ إِنْ عَزَمُوا الطَّلاقَ فَإِنَّ اللَّهَ سَمیعٌ عَلیمٌ»،[2] است.
2. ماده 1134 قانون مدنی مقرر کرده است: «طلاق باید به صیغه طلاق و در حضور لااقل دو نفر مرد عادل که طلاق را بشنوند واقع گردد». مبنای آن، آیه «فَإِذا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ أَشْهِدُوا ذَوَیْ عَدْلٍ مِنْکُمْ وَ أَقیمُوا الشَّهادَةَ لِلَّهِ»،[3] میباشد.
3. ماده 1057 قانون مدنی میگوید: «زنی که سه مرتبه متوالی زوجه یک نفر بوده و مطلقه شده بر آن مرد حرام میشود، مگر اینکه به عقد دائم به زوجیت مرد دیگری در آمده و پس از وقوع نزدیکی با او به واسطه طلاق یا فسخ یا فوت، فراق حاصل شده باشد». مبنای این حکم آیه «فَإِنْ طَلَّقَها فَلا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّى تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ فَإِنْ طَلَّقَها فَلا جُناحَ عَلَیْهِما أَنْ یَتَراجَعا»،[4] است.
4. در ماده 1105قانون مدنی ریاست خانواده از خصایص شوهر و به او اعطا شده است که مبنای آن آیه شریفه «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِم»،[5] میباشد.
5. در ماده 899 قانون مدنی، ارث شوهر را در صورتی که زن دارای فرزند نباشد نصف اموال زن تعیین میکند که مبنای آن آیه «وَ لَکُمْ نِصْفُ ما تَرَکَ أَزْواجُکُمْ إِنْ لَمْ یَکُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ»،[6] و در ماده 900 سهم او را یک چهارم در صورتی که زن دارای فرزند باشد بیان میکند که مبنای آن آیه «فَإِنْ کانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَکُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَکْنَ مِنْ بَعْدِ وَصِیَّةٍ یُوصینَ بِها أَوْ دَیْنٍ»،[7] میباشد.
6. ماده 900 قانون مدنی، سهم زن را در صورتی که شوهر دارای فرزند نباشد یک چهارم از اموال شوهر قرار داده است که مبنای آن آیه «وَ لَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَکْتُمْ إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ وَلَدٌ»،[8] و ماده 901 همان قانون، سهم زن را در صورتی که شوهرش دارای فرزند باشد یک هشتم قرار داده که مبنای آن آیه «فَإِنْ کانَ لَکُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَکْتُمْ مِنْ بَعْدِ وَصِیَّةٍ تُوصُونَ بِها أَوْ دَیْنٍ».[9] است.
7. ماده 1148 قانون مدنی میگوید: «در طلاق رجعی برای شوهر در مدت عده حق رجوع است». مبنای آن، این است: «وَ بُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِی ذلِکَ إِنْ أَرادُوا إِصْلاحاً».[10]
8. ماده 1109 قانون مدنی چنین مقرر میدارد: «اگر عده از جهت فسخ نکاح یا طلاق بائن باشد زن حق نفقه ندارد، مگر در صورت حمل از شوهر خود که در این صورت تا زمان وضع حمل حق نفقه خواهد داشت». مبنای آن آیه «وَ إِنْ کُنَّ أُولاتِ حَمْلٍ فَأَنْفِقُوا عَلَیْهِنَّ حَتَّى یَضَعْنَ حَمْلَهُنّ»،[11] است.
9. در ماده 1151 قانون مدنی آمده است: «عده طلاق و عده فسخ نکاح سه طهر است، مگر اینکه زن با اقتضای سن، عادت زنانگی نبیند که در این صورت عده او سه ماه است». مبنایش آیه «وَ اللَّائِی یَئِسْنَ مِنَ الْمَحِیضِ مِنْ نِسائِکُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلاثَةُ أَشْهُرٍ»،[12] است.
10. در ماده 1153قانون مدنی آمده است: «عده طلاق و فسخ نکاح و بذل مدت و انقضای آن در مورد زن حامله تا وضع حمل است»، که مبنایش آیه «وَ أُولاتُ الْأَحْمالِ أَجَلُهُنَّ أَنْ یَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ»،[13] میباشد.
11. در ماده 652 قانون مدنی آمده است: «در موقع مطالبه، حاکم مطابق اوضاع و احوال برای مقترض مهلت یا اقساطی قرار میدهد»، مبنای آن، آیه «وَ إِنْ کانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلى مَیْسَرَةٍ وَ أَنْ تَصَدَّقُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ»[14] از قرآن کریم است.
همچنین احکام جزایی زیادی؛ مانند حد قذف، حد قتل، حد محاربه، حد لعان، شهادت در زنا، مساحقه و...، نیز برگرفته از آیات قرآن هستند که به جهت اختصار و محدودیت، فقط به بخشی از احکام مدنی به معنای خاص آنکه در قانون مدنی بیان شده است، اکتفا نمودهایم.[15]
1. ماده 1133 قانون مدنی ایران بیان میدارد: «مرد میتواند هر وقت که بخواهد زن خود را طلاق دهد». مبنای این حکم، آیات متعددی از قرآن کریم،[1] از جمله آیه «وَ إِنْ عَزَمُوا الطَّلاقَ فَإِنَّ اللَّهَ سَمیعٌ عَلیمٌ»،[2] است.
2. ماده 1134 قانون مدنی مقرر کرده است: «طلاق باید به صیغه طلاق و در حضور لااقل دو نفر مرد عادل که طلاق را بشنوند واقع گردد». مبنای آن، آیه «فَإِذا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ أَشْهِدُوا ذَوَیْ عَدْلٍ مِنْکُمْ وَ أَقیمُوا الشَّهادَةَ لِلَّهِ»،[3] میباشد.
3. ماده 1057 قانون مدنی میگوید: «زنی که سه مرتبه متوالی زوجه یک نفر بوده و مطلقه شده بر آن مرد حرام میشود، مگر اینکه به عقد دائم به زوجیت مرد دیگری در آمده و پس از وقوع نزدیکی با او به واسطه طلاق یا فسخ یا فوت، فراق حاصل شده باشد». مبنای این حکم آیه «فَإِنْ طَلَّقَها فَلا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّى تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ فَإِنْ طَلَّقَها فَلا جُناحَ عَلَیْهِما أَنْ یَتَراجَعا»،[4] است.
4. در ماده 1105قانون مدنی ریاست خانواده از خصایص شوهر و به او اعطا شده است که مبنای آن آیه شریفه «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِم»،[5] میباشد.
5. در ماده 899 قانون مدنی، ارث شوهر را در صورتی که زن دارای فرزند نباشد نصف اموال زن تعیین میکند که مبنای آن آیه «وَ لَکُمْ نِصْفُ ما تَرَکَ أَزْواجُکُمْ إِنْ لَمْ یَکُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ»،[6] و در ماده 900 سهم او را یک چهارم در صورتی که زن دارای فرزند باشد بیان میکند که مبنای آن آیه «فَإِنْ کانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَکُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَکْنَ مِنْ بَعْدِ وَصِیَّةٍ یُوصینَ بِها أَوْ دَیْنٍ»،[7] میباشد.
6. ماده 900 قانون مدنی، سهم زن را در صورتی که شوهر دارای فرزند نباشد یک چهارم از اموال شوهر قرار داده است که مبنای آن آیه «وَ لَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَکْتُمْ إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ وَلَدٌ»،[8] و ماده 901 همان قانون، سهم زن را در صورتی که شوهرش دارای فرزند باشد یک هشتم قرار داده که مبنای آن آیه «فَإِنْ کانَ لَکُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَکْتُمْ مِنْ بَعْدِ وَصِیَّةٍ تُوصُونَ بِها أَوْ دَیْنٍ».[9] است.
7. ماده 1148 قانون مدنی میگوید: «در طلاق رجعی برای شوهر در مدت عده حق رجوع است». مبنای آن، این است: «وَ بُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِی ذلِکَ إِنْ أَرادُوا إِصْلاحاً».[10]
8. ماده 1109 قانون مدنی چنین مقرر میدارد: «اگر عده از جهت فسخ نکاح یا طلاق بائن باشد زن حق نفقه ندارد، مگر در صورت حمل از شوهر خود که در این صورت تا زمان وضع حمل حق نفقه خواهد داشت». مبنای آن آیه «وَ إِنْ کُنَّ أُولاتِ حَمْلٍ فَأَنْفِقُوا عَلَیْهِنَّ حَتَّى یَضَعْنَ حَمْلَهُنّ»،[11] است.
9. در ماده 1151 قانون مدنی آمده است: «عده طلاق و عده فسخ نکاح سه طهر است، مگر اینکه زن با اقتضای سن، عادت زنانگی نبیند که در این صورت عده او سه ماه است». مبنایش آیه «وَ اللَّائِی یَئِسْنَ مِنَ الْمَحِیضِ مِنْ نِسائِکُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلاثَةُ أَشْهُرٍ»،[12] است.
10. در ماده 1153قانون مدنی آمده است: «عده طلاق و فسخ نکاح و بذل مدت و انقضای آن در مورد زن حامله تا وضع حمل است»، که مبنایش آیه «وَ أُولاتُ الْأَحْمالِ أَجَلُهُنَّ أَنْ یَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ»،[13] میباشد.
11. در ماده 652 قانون مدنی آمده است: «در موقع مطالبه، حاکم مطابق اوضاع و احوال برای مقترض مهلت یا اقساطی قرار میدهد»، مبنای آن، آیه «وَ إِنْ کانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلى مَیْسَرَةٍ وَ أَنْ تَصَدَّقُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ»[14] از قرآن کریم است.
همچنین احکام جزایی زیادی؛ مانند حد قذف، حد قتل، حد محاربه، حد لعان، شهادت در زنا، مساحقه و...، نیز برگرفته از آیات قرآن هستند که به جهت اختصار و محدودیت، فقط به بخشی از احکام مدنی به معنای خاص آنکه در قانون مدنی بیان شده است، اکتفا نمودهایم.[15]
[1]. بقره، 226 و 233؛ طلاق، 1 و 2.
[2]. «و اگر تصمیم به جدایى گرفتند، (آن هم با شرایطش مانعى ندارد) خداوند شنوا و دانا است». بقره، 227.
[3]. «و چون عده آنها سرآمد، آنها را بطرز شایستهاى نگهدارید یا بطرز شایستهاى از آنان جدا شوید و دو مرد عادل از خودتان را گواه گیرید و شهادت را براى خدا برپا دارید». طلاق، 2.
[4]. اگر (بعد از دو طلاق و رجوع، بار دیگر) او را طلاق داد، از آن به بعد، زن بر او حلال نخواهد بود، مگر اینکه همسر دیگرى انتخاب کند (و با او، آمیزش جنسى نماید. در این صورت،) اگر (همسر دوم) او را طلاق گفت، گناهى ندارد که بازگشت کنند (و با همسر اول، دوباره ازدواج نماید». بقره، 230.
[5]. «مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، بخاطر برتریهایى که خداوند (از نظر نظام اجتماع) براى بعضى نسبت به بعضى دیگر قرار داده است، و به خاطر انفاقهایى که از اموالشان (در مورد زنان) میکنند». نساء، 34.
[6]. «و براى شما، نصف میراث زنانتان است، اگر آنها فرزندى نداشته باشند». نساء، 12.
[7]. «و اگر فرزندى داشته باشند، یک چهارم از آن شماست پس از انجام وصیتى که کردهاند، و اداى دین آنها». نساء، 12.
[8]. «و براى زنان شما، یک چهارم میراث شماست، اگر فرزندى نداشته باشید». نساء، 12.
[9]. «اگر براى شوهر، فرزندى باشد، سهم زنان یک هشتم از اموال شوهر، بعد از انجام وصیت و پرداخت قرض است». نساء، 12.
[10]. «و شوهران زنان مطلقه به طلاق رجعی، براى بازگرداندن آنها و از سرگرفتن زندگى زناشویى در مدت عده، سزاوارند». بقره، 228.
[11]. «اگر باردار باشند، نفقه آنها را بپردازید تا وضع حمل کنند». طلاق، 6.
[12]. «و از زنانتان، آنان که از عادت ماهانه مأیوسند، اگر در وضع آنها (از نظر باردارى) شک کنید، عده آنان سه ماه است». طلاق، 4.
[13]. «عده زنان باردار این است که بار خود را بر زمین بگذارند». طلاق، 4.
[14]. «و اگر (بدهکار،) قدرت پرداخت نداشته باشد، او را تا هنگام توانایى، مهلت دهید! (و در صورتى که براستى قدرت پرداخت را ندارد،) براى خدا به او ببخشید بهتر است اگر (منافع این کار را) بدانید». بقره، 280.
[15]. برای اطلاع بیشتر ر.ک: 1. آیات الاحکام استر آبادی 2. آیات الاحکام جرجانی 3. مسالک الأفهام إلى آیات الأحکام، جواد کاظمی فاضل 4. زبدة البیان فی أحکام القرآن، مقدس اردبیلی و...