علی بن سوید از امام کاظم(ع) پرسید: من گرفتار نگاه کردن به زنان زیبارو هستم که دوست دارم به آنها نگاه کنم؟ امام فرمود: ای علی مانعی ندارد هنگامی که خدا از نیّت تو راستی را بداند. بپرهیز از زنا که آن برکت را نابود میکند و دین را هلاک میگرداند.
آنچه در ارتباط با این روایت میتوان گفت؛ این است که انسان یا به اقتضای شغل یا به اقتضای اجتماعی که در آن زندگی میکند، روزانه با زنان زیادی سر و کار دارد، به ویژه جامعهی امروزی که درصد بالایی از زنان در مشاغل مختلف در کنار مردان حضور دارند، و گریزی از نگاه به آنان نیست. به عنوان نمونه در یک اداره و در یک اتاق که زن و مرد به صورت مختلط مشغول به کار هستند و در هر روز صدها بار نگاه مردان به زنان همکاری که ممکن است زیبارو باشند، میافتد. نیز روشن است که هیچ انسانی از دیدن زنان زیبا تنفر پیدا نمیکند، بلکه به اعجاب میافتد، همانگونه که در روایت به آن تصریح شده است. این روایت شاید ناظر به چنین نگاههایی باشد. و یا اتفاق میافتد که مردانی در کوچه و خیابان به زنان زیبارو نگاه میکنند و این تبدیل به یک عادت برای آنها شده و مجذوب زیبایی آنها میشوند؛ اما این فرد هیچ نگاه شهوانی به آن زن ندارد و الزاما هم اینگونه نیست که نگاه به هر زن زیبا همراه با شهوت باشد. بسا اتفاق میافتد که انسان به زن زیبایی نگاه میکند و به جهت زیباییاش محو در نگاه او میشود؛ اما هرگز به ذهنش نیز لذت جنسی خطور نمیکند.
روایتی از علی بن سوید، از امام کاظم(ع) در ارتباط با نگاه به زنان زیبارو در منابع حدیثی نقل شده است که متن آن چنین است:
«مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ سُوَیْدٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ (ع) إِنِّی مُبْتَلًى بِالنَّظَرِ إِلَى الْمَرْأَةِ الْجَمِیلَةِ فَیُعْجِبُنِی النَّظَرُ إِلَیْهَا فَقَالَ لِی یَا عَلِیُّ لَا بَأْسَ إِذَا عَرَفَ اللَّهُ مِنْ نِیَّتِکَ الصِّدْقَ وَ إِیَّاکَ وَ الزِّنَا فَإِنَّهُ یَمْحَقُ الْبَرَکَةَ وَ یُهْلِکُ الدِّینَ»؛[1] من گرفتار نگاه کردن به زن زیبایی (زنان زیبا) هستم که دوست دارم به او (آنها) نظر کنم؟ فرمود: ای علی مانعی ندارد هنگامی که خدا از نیّت تو راستی را بداند. بپرهیز از زنا که آن برکت را نابود میکند و دین را هلاک میگرداند.
قبل پرداختن به این روایت باید گفت؛ تعالیم و آموزههای دینی به شدت با نگاه به نامحرم برخورد میکند، و مؤمنان -اعم از زن و مرد- را از آن باز میدارد:
«قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبیرٌ بِما یَصْنَعُون»؛[2] به مؤمنان بگو چشمهاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگیرند، و عفاف خود را حفظ کنند. این براى آنان پاکیزهتر است، خداوند از آنچه انجام مىدهید آگاه است!
«مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ النَّظَرُ سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِیسَ مَسْمُومٌ وَ کَمْ مِنْ نَظْرَةٍ أَوْرَثَتْ حَسْرَةً طَوِیلَةً»؛[3] امام صادق(ع) فرمود: نگاه به نامحرم تیری است از تیرهای مسموم شیطان. چه بسیار از نگاههایی که حسرت طولانی را به دنبال دارد.
بنابر این، با توجه به آیات قرآن، روایات و سیره پیشوایان دین، نگاه به زنان نامحرم به خودی خود توصیه نشده است. البته برای آنکه در زندگی اجتماعی و مراودات آن، مردم دچار مشکلات دست و پاگیر نشوند، شارع مقدس نگاه به صورت و دستها را با شرط عدم لذت شهوانی، اجازه داده است.
در ارتباط با حدیث مطرح شده در پرسش، نکاتی را یادآور میشویم.
- این حدیث در منابع معتبر شیعی مانند کافی نقل شده و سند آن نیز صحیح است.
- راوی میگوید من مبتلا به نگاه کردن به زن زیبارو هستم و زیباییشان مرا به اعجاب وا میدارد.
- امام(ع) طبق این حدیث نمیگوید به خدا پناه ببر از وسوسه شیطان، یا چرا به نامحرم نگاه میکنی؟
- امام میفرماید اشکال ندارد. زمانی که خداوند از نیت پاکت آگاه است.
- اما از زنا بپرهیز که برکت را از زندگی میبرد، و دین و ایمان انسان را نابود میکند.
عالمان اخلاق و فقهای شیعه در این باره چنین اظهار نظر کردهاند.
الف) برخی از عالمان این روایت را حمل نگاه کردنهای مرسوم در خواستگاری برای انتخاب همسر نمودند.[4] بدیهی است وقتی راوی میگوید من مبتلا به این کار هستم، و از نگاه به زن زیبا خوشحال میشوم، این توجیه نمیتواند توجیه مناسبی باشد؛ چرا که دیدن دختران و زنان برای انتخاب همسر را اولاً مبتلا نمیگویند؛ گذشته از این کسی که برای خواستگاری میرود و زن زیبایی را میبیند و زیباییاش باعث تحسینش میشود، معمولاً او را به همسری بر میگزیند و این کار نیاز به پرسش ندارد! همانطور که در ذیل میآید فقها متعرض این وجه نشدهاند.
ب) صاحب جواهر میگوید؛ اگر پرسشگر نگاه عمدی همراه با لذت داشت این نگاه به اجماع حرام است. پس نظر در فرض روایت، نظر اتفاقى است؛ مانند اینکه همسایه است، از خانه بیرون مىآید، نگاهش به زن نامحرم مىافتد، یا مغازهدارى است که در ضمن خرید و فروش تصادفاً نگاهش به زنان مىافتد، شارع مقدس نخواسته است بگوید شما نباید از خانه بیرون بیایید و با زنان معامله کنید، بدین جهت که ممکن است نگاه شما به آنها بیفتد، بلکه فى الجمله یقین هم داشته باشید که در خروج از منزل یا هنگام معامله نگاهتان به زنها مىافتد، اشکال ندارد، و صورت و دست مانند عورت نیست که انسان یقین ندارد در خروج از منزل تصادفاً نگاهش به عورت دیگرى مىافتد، بلکه متعارفاً نگاه به صورت و دست زن نامحرم مىافتد و چون اجتناب از این نگاهها حرجى است شارع نخواسته آنرا لازم کند، اجازه اینگونه نگاهها را داده است.[5]
به نظر میرسد این توجیه نیز با توجه به «ابتلاء» قابل نقد باشد؛ چرا که فرد سؤال کننده میگوید من گرفتار نگاه به زنان زیبا هستم و از دیدن آنان مسرور میشوم.
ج) شیخ انصاری میگوید؛ منظور پرسشگر این است که زیاد برایم اتفاق میافتد نگاه به زن زیبا و اینکه هنکام نگاه و معامله با آنها لذت به سبب نگاه به خاطر زیباییاش. شیخ میگوید شاید راوی کاسب و مغازهدار یا پارچه فروش بوده، شغلهایی که زیاد با زنان سر و کار دارد. به ویژه زنان بادیه نشین که خیلی به مسئله پوشش اهمیت نمیدادند؛ از اینرو راوی سؤال کرد، هنگام نگاه و لذت آیا واجب است نگاهم را بردارم امام فرمود نه.[6]
د) آیت الله خوئی(ره) معتقد است، اگر در این نگاه نیت صدق نباشد، به اینکه نگاه، نگاه شهوانی و ریبه باشد حرام است. اما قول سائل که میگوید «یعجبنی» طبع بشر این است که از هر چیز زیبایی خوشش میآید، چه اینکه آن چیز زیبا انسان باشد یا حیوان و یا جماد؛ مانند تصاویر زیبا. پس امام(ع) به فرد سؤال کننده گفت؛ اگر این نگاه همراه با ریبه و قصد شهوانی نباشد، اشکال ندارد[7]
به نظر میرسد توجیه و تفسیر فقهایی؛ مانند شیخ انصاری و مرحوم خوئی به واقعیت نزدیکتر باشد.
بنابر این، آنچه در ارتباط با این روایت میتوان گفت؛ این است که انسان یا به اقتضای شغل یا به اقتضای اجتماعی که در آن زندگی میکند، روزانه با زنان زیادی سر و کار دارد، به ویژه جامعهی امروزی که درصد بالایی از زنان در مشاغل مختلف در کنار مردان حضور دارند، و گریزی از نگاه به آنان نیست. به عنوان نمونه در یک اداره و در یک اتاق که زن و مرد به صورت مختلط مشغول به کار هستند و در هر روز صدها بار نگاه مردان به زنان همکاری که ممکن است زیبارو باشند، میافتد. نیز روشن است که هیچ انسانی از دیدن زنان زیبا تنفر پیدا نمیکند، بلکه به اعجاب میافتد، همانگونه که در روایت به آن تصریح شده است. این روایت شاید ناظر به چنین نگاههایی باشد. و یا اتفاق میافتد که مردانی در کوچه و خیابان به زنان زیبارو نگاه میکنند و این تبدیل به یک عادت برای آنها شده و مجذوب زیبایی آنها میشوند؛ اما این فرد هیچ نگاه شهوانی به آن زن ندارد و الزاما هم اینگونه نیست که نگاه به هر زن زیبا همراه با شهوت باشد. بسا اتفاق میافتد که انسان به زن زیبایی نگاه میکند و به جهت زیباییاش محو در نگاه او میشود؛ اما هرگز به ذهنش نیز لذت جنسی خطور نمیکند. همینطور بر عکس یعنی زنان به مردان خوشچهره نگاه کنند... اینجا است که امام(ع) میفرماید اشکال ندارد. اگر آنگونه که خود میگویی و خداوند از نیتها آگاه است؛ اما مواظب باش که پا را فراتر از این نگذاری.
[1]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 5، ص 542، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[2]. نور، 30.
[3]. کافی، ج 5، ص 559.
[4]. مجلسی اول، محمد تقی، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، موسوی کرمانی، سید حسین، اشتهاردی، علیپناه، طباطبائی، سید فضل الله، ج 9، ص 442، قم، مؤسسه فرهنگی اسلامی کوشانپور، چاپ دوم، 1406ق.
[5]. شبیری زنجانی، سید موسی، کتاب نکاح، ج 2، ص 562، قم، مؤسسه پژوهشی رأی پرداز، چاپ اول، 1419ق.
[6]. دزفولى، مرتضى بن محمد امین انصارى، کتاب النکاح (للشیخ الأنصاری)، ص 53- 54، قم، کنگره جهانى بزرگداشت شیخ اعظم انصارى، چاپ اول، 1415ق. «فإنّ مراد السائل أنّه کثیرا ما یتّفق له الابتلاء بالنظر إلى المرأة الجمیلة، و أنّه حین النظر إلیها و المکالمة معها- لمعاملة أو غیرها- یتلذّذ بالنظر لمکان حسنها، و لعلّ ذلک من جهة کون الراوی من أهل الصنائع و الحرف التی یکثر مخالطتهم للنساء کالصائغ و البزّاز حیث یکثر تردّد النساء إلیهم، سیّما نساء البوادی اللاتی لا یتسترن، فسأل عن أنّه یجب الکف عن النظر عند التلذّذ أم لا؟ فأجاب علیه السلام بأنّه لا بأس بذلک إذا علم اللّٰه من قصدک مطابقة ما تظهره من أنّ نظرک لیس لمجرّد التلذّذ حیث عبّرت عن مخالطتک معهنّ «بالابتلاء بهنّ»، و أنّک کاره لإعجابک الحاصل حین النظر، ثم حذّره عن الزنى».
[7]. موسوی خوئى، سید ابوالقاسم، موسوعة الإمام الخوئی؛ ج 12، ص 65- 66، قم، مؤسسة إحیاء آثار الإمام الخوئی، چاپ اول، 1418ق. «و منها: صحیحة علی بن سوید قال «قلت لأبی الحسن (علیه السلام): إنّی مبتلى بالنظر إلى المرأة الجمیلة فیعجبنی النظر إلیها، فقال: یا علی لا بأس إذا عرف اللّٰه من نیّتک الصدق، و إیّاک و الزنا فإنّه یمحق البرکة و یهلک الدین»، دلّت على حرمة النظر إذا لم تکن نیته الصدق بأن کان عن شهوة و ریبة. و قد احتمل الشیخ و نعم الاحتمال أنّ المراد بالابتلاء توقف شغله و کسبه على النظر إلى النساء کمن یبیع حاجیات النسوان مثل البزاز و نحوه و قوله: «یعجبنی» أی بحسب الطبع البشری، فإنّ الإنسان یسرّه بالطبع النظر إلى کل شیء جمیل، سواء کان إنساناً أم حیواناً أم جماداً کالوردة أو المجسمة البدیعة أو التصویر الجمیل، فأجابه (علیه السلام) بعدم البأس إذا لم یکن بقصد الریبة و الشهوة المنبعثة عن الغریزة الجنسیة.
و کیف کان، فالصحیحة دالّة على حرمة النظر مع عدم کون النیة صادقة کما عرفت، هذا مع أنّ الحرمة فی هذا الفرض من مسلّمات الفقه و ضروریاته کما مرّ، فلا إشکال فی ذلک».