کتب ضاله کتابهایی هستند که محتوای آنها، از اصول یا فروع حقه دین و مذهب منحرف باشد که با این وصف، چنین محتوایی، منحصر در کتاب نبوده، بلکه میتواند در قالب صوت یا تصویر و ... نیز باشد.
به لحاظ شرعی، نگهداری و مطالعه اینگونه مطالب برای افرادی که از مایۀ علمی چندانی برخوردار نبوده و احتمال تأثیر و انحراف در آنها وجود دارد، مجاز نیست، اما استفاده از آنها برای افرادی که از نظر علم و دانش به حدّی رسیده باشند که متون اسلامی را شناخته و قدرت تحلیل و نقد و بررسی در آنها وجود دارد، جایز است.[1]
اما درباره حکمت این حکم باید گفت:
اسلام دین علم و دانش است و این دین آسمانی، انسانها را به فرا گرفتن علوم و توسعه بخشیدن و همگانی ساختن آن تشویق میکند، و تکامل و پیشرفت فرد و اجتماع را در فرا گرفتن دانش میداند، ولی در عین حال اسلام به یک نکته اساسی توجه کامل دارد و آن نکته این است که همانطور که باید جامعه را از عوامل خطرهای مادّی مانند بیماریهای واگیردار حفظ کرد، باید از عوامل انحرافهای فکری و معنوی نیز حفظ نمود.
در تمدن ماشینی امروز، افراد آزاد هستند که هر نوع عقیده و فکر و انحرافی را تا آنجا که مخلّ به نظام مادّی اجتماع نیست، بپذیرند، ولی در اسلام این طور نیست. اسلام میخواهد جامعهای به وجود آورد که در مسیر تکامل معنوی و اخلاقی پیش رود. این کار میسّر نمیشود، مگر از اینراه که با عوامل انحراف فکری و اخلاقی مبارزه کنند و نگذارند این عوامل بر زندگی مردم مسلّط شود.
با توجه به این اصل اساسی، به خوبی معلوم میشود که چرا اسلام، خواندن کتب گمراه کننده را که به عقاید و افکار صحیح و یا به اخلاق سالم لطمه میزند، ممنوع ساخته است، اگر خواندن این کتب و نوشتهها برای همگان آزاد باشد، مردم چه تضمینی برای نگهداری افکار و اخلاق خود از انحراف دارند؟!
هرگز نباید قدرت تلقین و تبلیغ را نادیده گرفت و چه بسا این نوع نوشتهها از راه تلقین و تبلیغ، مسیر زندگی افراد را به کلّی منحرف سازند، چه بسیارند جوانانی که بر اثر کتب منحرف کننده و رمانهای عشقی و جنایی رسوا و خطرناک، در پرتگاه فساد و سقوط اخلاقی افتادهاند.
لذا میتوان هر یک از مسائل بالا را به عنوان عللی دانست که اسلام اجازه نمیدهد، کتب گمراه کننده، به طور آزاد در اجتماع نشر شود و در مورد مطالعه همگان قرار گیرد، ولی بر همین اساس که این دین طرفدار علم و دانش است، خواندن و مطالعهی اینگونه کتابها را بر دانشمندانی، که قدرت دارند حق و باطل را با میزان عقل توانای خود از هم بشناسند، حرام نکرده است. دانشمندان نه تنها میتوانند اینگونه کتابها را مورد مطالعه قرار دهند، بلکه بر دانشمندان اسلامی مطالعه آنها واجب و لازم است تا بتوانند منطق مخالفان را که در این کتب آمده، به دست آورده و با آن مبارزه کنند و چگونگی منطق و راه و روش تبلیغ دشمنان را بشناسند و از راه صحیح و مؤثّر در مبارزه با آن بکوشند.
در تاریخ اسلام مذاکرات زیادی میان پیشوایان دینی و طرفداران عقاید غیر اسلامی واقع شده است که نویسندگانی مانند نویسندهی کتاب إحتجاج طبرسی به جمعآوری این نوع بحثها پرداختند، و این خود نمونهای از این است که تحریم کتاب ضالّه، در اسلام به معنای کشتن آزادی فکر و مخالفت با دانش نیست، و پیشوایان دینی همواره اینگونه عقاید را از راه منطق و بحث آزاد پاسخ گفتهاند، نه از راه ایجاد اختناق فکری و عقیدتی.[2]
و در پاسخ به قسمت اخیر پرسش نیز باید گفت:
این پذیرفتنی است که بهترین مدل برای پذیرش و اجرای یک قانون، داشتن درک صحیح از آن است، اما نمیتوان عمل به قانون را تا رسیدن به درک صحیح متوقّف کرد. در مدارس هیچ کشوری، کتابهای تضعیف کننده قوانین اساسی آن کشور به بهانه شناخت بهتر قانون در اختیار نوآموزان قرار نمیگیرد، تا به تدریج آنها به درک صحیحی از قانون برسند.
بله آنها بعد از طی مراحلی از آموزش، میتوانند در این زمینه تحقیق کنند. چنانکه در مسائل دفاعی نیز هر کشوری ابتدا نیروهای خود را با آموزش و تمرینهای نظامی دفاعی، تقویت میکند. سپس در برابر نیروهای دشمن قرار میدهد. حتی در طبیعت نیز اینگونه است که هر پرنده و حیوانی ابتدا به فرزندان خود آموزشها و تمرینهای لازم را میدهند، سپس روانه طبیعت میکنند. موضوع کتب ضاله هم در همین راستا است و هرکس توانایی تحلیل صحیح و منطقی را داشته و این اطمینان را دارد که بعد از برخورد با یک یا چند شبهه، به یکباره اعتقادش سُست نمیشود، میتواند به این کتب مراجعه کند.[3]
[1]. ر. ک: نمایه 15455 (حکم کتب ضالّه).
[2]. مکارم شیرازی، ناصر، سبحانی، جعفر، پاسخ به پرسش های مذهبی، ص 311، قم، نسل جوان، چاپ سوم، 1388ش.
[3] . ر. ک: نمایه 15455 (حکم کتب ضالّه).