اگر کسی اعصاب خود را کنترل کند، دیگر خشمگین و عصبانی نمی شود، که از آن در آیات و روایات به "کظم غیظ" تعبیر شده است. خداوند متعال یکی از مهم ترین ویژگی های انسان های الاهی و پارسا پیشه را کظم غیظ و عفو از مردم می شمارد و می فرماید: "مؤمنان در هنگام عصبانیت خشم خود را فرو می برند و از خطای مردم در می گذرند و خدا نیکوکاران را دوست دارد".
راه های مهم کنترل اعصاب، غضب و خشم عبارت اند از:
1. پناه بردن به خدا
2. وضو گرفتن با آب سرد
3. دور کردن اسباب خشم و عصبانیت، از خود
4. صبر
5. دعا و نیایش
6. نماز و یاد خدا
صبر، دعا و نیایش، نماز و یاد خدا و توبه ازعواملی هستند که در ایجاد آرامش و سکون و طمأنینه، تأثیر بسزایی دارند و در باره نماز باید گفت که نماز که یاد خداست احیاگر روح و روان است و باعث رفع نگرانىها و اضطرابها و آرامش انسان مىگردد.
راهکارهاى ایجاد آرامش در زندگى فردى و اجتماعی از منظر روایات:
در ایجاد آرامش و سکون و طمأنینه، عوامل بسیارى دخالت دارند که به موارد عمده آن اشاره مىشود:
1. صبر: صبر در لغت، بازداشتن نفس ـ به سبب رسیدن مکروهى به آن ـ از جزع و فزع است.[1] صبر موجب غمزدایى و آرامش روان است، چنانکه امیرمؤمنان على (ع) مىفرماید: "با ارادههاى صبورانه و حسن یقین، غمهاى وارد بر خود را دور ساز".[2]
مؤمن با اعتقاد به ثواب و پاداش الاهى براى صبر کردن، با صبورى غم و اندوه را از خود مىزداید و آرام مىگیرد؛ چرا که اعتقاد دارد: "مانا صابران اجر و پاداش خود را بىحساب دریافت مىکنند".[3]
در مرتبه بالاتر، مؤمن بر این باور است که رحمت الاهى شامل او شده است. از اینرو، دلیلى بر غمگین بودن نمىبیند؛ چه اینکه خداوند متعال مىفرماید: "و بشارت بده به استقامتکنندگان که هرگاه مصیبتى به آنها رسد، مىگویند: ما از آن خدا هستیم و به سوى او بازمىگردیم. اینها همانها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده و آنها هستند هدایت یافتگان".[4]
2. دعا و نیایش: دعا همچون باران بهارى است که سرزمین دلها را سیراب مىکند و آرامش روانی را بر شاخسار روح و جان آدمى ظاهر مىسازد و اعصاب آدمی را تسکین می دهد. انسان در دعا، با خداى خود مناجات مىکند و از مشکلاتى که در زندگی او را نگران کرده، به او پناه مىبرد. بى تردید، با بازگوکردن مشکلات، حالت آرامش روانى به انسان دست مىدهد و از تشویش خاطر رهایى مىیابد.
یکى از روانشناسان مىگوید: "امروزه یکى از علوم، یعنى روانپزشکى، همان چیزهایى را تعلیم مىدهد که پیامبران تعلیم مىدادند؛ چرا؟ به علت این که پزشکان در زمینه روان شناسی دریافتهاند که دعا و نماز و داشتن یک ایمان محکم به دین، نگرانى و تشویش و هیجان و ترس را، که موجب اکثر ناراحتىهاى ما است، برطرف مىسازد".[5]
دعا به درگاه الاهى منشأ آرامش روح و روان مىشود و درد و غم را از انسان زایل مىسازد و انسان احساس مىکند یک پناهگاه قوى و محکم دارد که حامى و پشتیبان او است. امام صادق (ع) مىفرماید: "پدرم، امام باقر (ع) هر وقت امرى او را محزون مىکرد، زنان و کودکان را جمع مىنمودند، پس دعا مىکردند".[6]
3. نماز: خداوند متعال در قرآن کریم، درمان تمام نگرانىها و اضطرابها را یاد و ذکر خدا معرفى مىکند و آرامشدهنده قلبها را "توجه به خدا" و یاد او معرفى مىنماید، آن جا که مىفرماید: "بدانید و آگاه باشید که یاد خدا و ذکر او باعث آرامش دلهاست".[7]
یکى از مصادیق کامل ذکر خدا "نماز" است و خداوند متعال فلسفه نماز را ظهور یاد خدا در دلها بیان کرده است: "نماز را به خاطر ذکر من و یاد من بپا دار".[8]
کسى که دلش با یاد خدا مطمئن و محکم است، آرامش روحى و روانى دارد و هیچ هراسى از غیر خدا ندارد و امیدوار و آرام است؛ چون متّکى به قدرت و عظمت الاهى است و انوار الاهى در درونش رسوخ کرده و یاد خدا عامل طمأنینه او شده است. خدای متعال در سوره معارج آیه 20 درباره اسرار نماز مىفرماید: "طبع انسان در برابر شداید جزع مىکند و اگر خیرى به او رسید، سعى مىکند انحصارطلب باشد و به دیگران ندهد و اگر رنج و شرّى به او برسد، جزع و بىتابى مىکند، صبر را از دست مىدهد؛ و اگر خیرى به او برسد، از دیگران منع مىکند، مگر نمازگزاران؛ اینها طبیعت را کوبیدهاند و فطرت را احیا کردهاند و خاصیت نماز احیاى فطرت است". [9] از اینرو، نماز و یاد خدا است که احیاگر دل و درون است و باعث رفع نگرانىها و اضطرابها مىشود و باعث آرامش انسان مىگردد.
4 .توبه: احساس گناه مایه خستگى روح است. این احساس باعث سرخوردگى در زندگى مىشود. گناهکار احساس پوچى و از دست دادن انگیزه ادامه حیات کرده و مضطرب و نگران است. حضرت على (ع) مىفرماید: "چه بد قلادهاى است قلاده گناهان".[10]
احساس گناه، فکر را دایم به خود مشغول مىدارد. گناهکار همیشه به این فکر است که چگونه خود را از این قلاده رهایى بخشد. این فکر او را مضطرب مىسازد و آرامش را از او سلب مىنماید. "توبه" یکى از بهترین راههاى آزادى از چنگال احساس گناه است؛ چرا که سبب آمرزش گناه و تقویت امید انسان به رضایت الاهى و بازگشت به سوى خداوند متعال است و به همین سبب، موجب کاهش شدت اضطراب مىگردد.[11]
راه های کنترل اعصاب:
اگر کسی اعصاب خود را کنترل کند، دیگر خشمگین و عصبانی نمی شود، که از آن در آیات و روایات به "کظم غیظ" تعبیر شده است. خداوند متعال یکی از مهم ترین ویژگی های انسان های الاهی و پارسا پیشه را کظم غیظ و عفو از مردم می شمارد و می فرماید: "مؤمنان در هنگام عصبانیت خشم خود را فرو می برند و از خطای مردم در می گذرند و خدا نیکوکاران را دوست دارد".[12]
"کظم"، در لغت به معنای بستن سر مشکی است که از آب پر شده باشد و به طور کنایه در مورد کسانی که از خشم و غضب پر می شوند، ولی از اعمال آن خودداری می نمایند، به کار می رود.
"غیظ"، به معنای شدت غضب و حالت برافروختگی و هیجان فوق العاده روحی است، که بعد از مشاهده ناملایمات به انسان دست می دهد.
حالت خشم و غضب از خطرناک ترین حالات انسان است و اگر جلوی آن رها شود، در شکل یک نوع جنون و دیوانگی و از دست دادن هر نوع کنترل اعصاب خودنمایی می کند و بسیارى از جنایات و تصمیم هاى خطرناکى که انسان یک عمر باید کفاره و جریمه آن را بپردازد در چنین حالى انجام مىشود، و لذا در آیه فوق دومین صفت برجسته پرهیزکاران را فرو بردن خشم معرفى کرده است.[13]
در قرآن و روایات، هرگز اصل خشم تخطئه نمی شود و خشم های مقدس ستوده می شود. اساساً خشم مقدس یکی از صفات الاهی است که نام های قهار و جبّار حضرتش به آن اشاره دارد. خشمگین شدن و عصبانی شدن اگر متعادل و در راه حق باشد، نه تنها ناپسند نیست، بلکه پسندیده و مورد رضای حق هم خواهد بود.
در سیره رسول خدا (ص) به نقل از امیر مؤمنان (ع) آمده است که: آن حضرت برای امور دنیا هرگز عصبانی نمی شد؛ اما هرگاه برای حق غضبناک می شد، احدی را نمی شناخت و خشم پیامبر آرام نمی شد تا این که حق را یاری کند.[14]
یک انسان با تقوا فقط در راه حق و به خاطر پایمال شدن حقوق الاهی و حقوق مردم خشمگین می شود و در این مورد هم از مرز ایمان و حدود الاهی خارج نمی شود.
قرآن خشم ها و عصبانیت های بی مورد را به دوران جاهلیت نسبت داده و سکون و آرامش را در هنگام خشم ویژه رسول خدا (ص) و مؤمنان می داند و خاطرنشان می کند که این آرامش هم یک موهبت الاهی است؛ همچنان که خشم و تعصبات جاهلی را ره آورد افکار نادرست و عملکرد غلط کافران قلمداد می کند و می فرماید :به خاطر بیاورید (هنگامی را که کافران در دل های خود خشم و نخوت جاهلیت داشتند و در مقابل) خداوند آرامش و سکینه خود را برفرستاده خویش و مؤمنان نازل فرمود".[15]
خداوند در این آیه به ما می آموزد که فرهنگ جاهلیت «حمیت»، «تعصب»، «غضب» و خشم جاهلی است؛ ولی فرهنگ اسلام «سکینه»، «آرامش» و «تسلط بر نفس» است.
اگر کسی تسلط بر اعصاب و غضب خود داشته باشد، کم کم این عصبانیت مهار می شود. علاوه بر موارد ذکر شده، برای معالجه غضب و عصبانیت موارد زیر بهترین درمان است:
الف. برای معالجه غضب و عصبانیت، قبل از هر چیز باید متوجه باشیم که شیطان بر ما مسلط شده است، لذا باید به خدا پناه برد. وقتی که در حضور امام باقر (ع) سخن از غضب به میان آمد، حضرت فرمود: "مانا که مرد خشمگین می شود و تا خود را داخل آتش نکند (و به گناهی دست نیالاید) آرامش نمی یابد و خشمش فرو ننشیند. پس برای این که در هنگام خشم به کارهای ناشایست اقدام نکنید، هرگاه شخصی خشمگین شد اگر ایستاده است فوراً بنشیند تا پلیدی و وسوسه شیطان از او دور شود و هرگاه به خویشاوندش غضب کند، به نزد او برود و بدنش را مس کند؛ چرا که خویشاوند اگر مس شود، آرامش یابد".[16]
ب. وضو گرفتن با آب سرد: حضرت نبی اکرم (ص) می فرماید: "نگامی که یکی از شما غضب می کند وضو بگیرد و غسل کند؛ زیرا غضب از آتش است".[17]
ج. تفکر در احادیثی که در مدح کظم غیظ و عفو و بردباری و تحمل وارد شده است. مانند این روایت که، حضرت پیامبر اسلام (ص) می فرماید: "رکس غضبش را نگه دارد، خدا او را از عذابش حفظ می کند".[18]
د. اسبابی که باعث خشم و عصبانیت می شود، از خود دور کند؛ مثل: دشمنی کردن با کسی، حرص، غرور، تکبر و... .[19]
[1] . لسان العرب، مادة صبر؛ نراقی، ملا احمد، معراج السعادة، ص 613 و 614، انتشارات جاویدان.
[2] . مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج 74، ص 211 ، بیروت، دار احیاء التراث العربى.
[3] . زمر، 10.
[4] . بقره، 155 و 156.
[5] . مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 1، ص 642 ، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1363شمسی.
[6] . قمى، شیخ عباس، سفینةالبحار، ج 1، ص 447، از منشورات کتاب فروشی سنائی.
[7] . رعد، 28.
[8] . طه، 114.
[9] . جوادى آملى، عبدالله، اسرار عبادات، ص 41.
[10] . تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، غررالحکم، ص 185، تهران، دانشگاه تهران، 1373شمسی.
[11] . نجاتى، محمد عثمان، قرآن و روانشناسى، ص 376، مشهد، آستان قدس رضوى، 1373شمسی.
[12] . آل عمران، 134.
[13] . تفسیر نمونه، ج 3، ص 97.
[14] . بحارالأنوار، ج 16، ص 149؛ نراقی، ملا احمد، معراج السعادة، ص 236، مؤسسه انتشارات هجرت، چاپخانه سرور، چاپ هشتم، 1381.
[15] . فتح،26.
[16] . کلینی، محمد بن یعقوب،الکافی، باب الغضب، ج 2، ص 302.
[17] . الحکم الزاهرة (با ترجمه انصارى)، ص 586؛ شبّر، سید عبدالله، اخلاق، مترجم محمدرضا جباران، ص 250، مؤسسه انتشارات هجرت، چاپخانه سرور، چاپ دوازدهم، 1386.
[18] . بحارالأنوار، ج 70 ، ص 280؛ اخلاق، ص 251.
[19] . معراج السعادة، ص 238.