کد سایت
fa45048
کد بایگانی
55355
نمایه
بررسی روایات مربوط به حجاب کنیزان
طبقه بندی موضوعی
درایه الحدیث,حجاب
برچسب
حجاب کنیز|زنان آزاده|جلباب|حجاب در نماز
خلاصه پرسش
آیا در اسلام، پوشاندن سر بر کنیزان واجب نبوده و آنان در صورت پوششی باید تنبیه شوند؟
پرسش
در حدیثی از امام صادق(ع) در «علل الشرائع» باب 54 نقل شده است که از ایشان پرسیدند: آیا کنیز در نماز سر خود را بپوشاند؟ فرمودند: «او را بزنید که سرش را نپوشاند تا زن آزاده از کنیز ممتاز گردد». لطفاً در مورد این روایت توضیح دهید.
پاسخ اجمالی
از جمعبندی روایات و گزارشهای موجود میتوان به این نتیجه رسید که بر اساس مکتب شیعی، پوشش سر برای کنیزان - در نماز و غیر آن - واجب نیست. البته منعی هم ندارد، بلکه میتواند مستحب باشد. بیشتر فقهای متقدم نیز به همین فتوا دادهاند.
از طرفی، اولین گزارش تنبیه کنیزان در صورت داشتن پوشش سر، مربوط به زمان خلیفه دوم است. و روایاتی در زمینه چنین تنبیهی در منابع شیعی نیز وجود دارد که شاید ناشی از تقیه بوده و بیانگر تفکر حاکم باشد.
از طرفی، اولین گزارش تنبیه کنیزان در صورت داشتن پوشش سر، مربوط به زمان خلیفه دوم است. و روایاتی در زمینه چنین تنبیهی در منابع شیعی نیز وجود دارد که شاید ناشی از تقیه بوده و بیانگر تفکر حاکم باشد.
پاسخ تفصیلی
با توجه به واقعیت بردهداری در زمان ظهور اسلام، این دین با وجود مبارزه تدریجی با آن،[1] احکامی نیز برای بردگان در نظر گرفت که یکی از آنها موضوع حجاب کنیزان بود. با توجه به آیات و روایات مرتبط؛ حجاب زنان و کنیزان را میتوان به چند دوره تقسیم کرد:
1. دوره همگونی حجاب زنان آزاد با حجاب کنیزان
با توجه به برخی آیات قرآن، گویا حجاب همه زنان (اعم از کنیز و غیر کنیز) تا زمان نزول این آیات همانند و شبیه بوده است و پس از آن، تفاوتی بین حجاب آنان ایجاد شده است. آیه 31 سوره نور به طور خاص؛ دستور حجاب کاملتر به زنان مؤمنه میدهد و جزئیاتی از حجاب را مطرح میکند که قبلاً رعایت نمیشده، مثلاً میفرماید: «...روسریهاى خود را بر سینه خود افکنند [تا گردن و سینه با آن پوشانده شود]...».[2]
از آیه 59 احزاب برمی آید که رعایت حجاب کامل اسلامی از طرف زنان قبل از نزول این آیه لازم نبوده و فرقی بین زنان آزاد و کنیزان نبوده است.
2. دوره تفاوت حجاب زنان آزاده و کنیزان
در بررسیهای قرآنی - تاریخی، نقطه جدایی و تفاوت حجاب کنیزان با زنان آزاده را میتوان نزول آیه 59 سوره احزاب دانست. در شأن نزول این آیه[3] چنین آمده است: عدهای از افراد لا ابالی؛ به خصوص شبهنگام؛ مزاحم دختران و زنان پاکدامن میشدند و بهانه آنان؛ شباهت ظاهریشان با زنان فاسده و کنیزان بود؛ خداوند در اینباره دستور جدیدی ابلاغ کرد و فرمود: «اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلبابها(روسریهاى بلند) خود را بر خویش فروافکنند، این کار براى اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است؛ [و اگر تا کنون خطا و کوتاهى از آنها سر زده توبه کنند] خداوند همواره آمرزنده رحیم است».[4]
یعنی؛ اگر این حجاب کامل را رعایت کنند از دیگر افراد متمایز شده و به صورت معمول مورد آزار و اذیت قرار نمیگیرند.
تکمیل حجاب در این آیه با توجه به معنای آن؛ مربوط به حجاب سر و گردن است[5] و بر طبق روایات؛[6] مخصوص زنان آزاد بود و میتوان فهمید که در جامعه آن روز به این قسمت از حجاب اهمیتی داده نمیشد و دست کم بودند دختران و زنانی که چنین حجابی نداشتند.
باید دقت شود که معنای این آیه شریفه؛ لزوم بیحجاب بودن کنیزان نیست، همانطور که نمیتوان اجازه اذیت و آزار کنیزان و نظر شهوانی و گفتوگوهای هوس انگیز با آنان را از آیه برداشت کرد.
اولین گزارش اجبار کنیزان به نپوشاندن سر در دوران خلیفه دوم نقل شده است. «بغوی» در تفسیر خود روایتی نقل میکند: «روزی کنیزکی که روی خود را پوشیده بود از جلوی دیدگان عمر؛ خلیفه دوم، گذشت. عمر به او دشنام داد و با شلاق به او ضربه زد و گفت: آیا خودت را شبیه زنان آزاد کردهای؟!».[7]
ظاهراً همین روش دست کم تا زمان عمر بن عبدالعزیز؛ یعنی سالهای پایانی قرن اول در بین لایه حکومتی و عموم مردم ادامه داشت. از دستورات عمر بن عبدالعزیز نیز آن بود که مانع شوند کنیزان، حجاب خود را مانند زنان آزاد قرار دهند.[8]
اولین روایات شیعی موجود در این باب نیز مربوط به اواخر همین قرن است.
راوی میگوید از امام باقر(ع) پرسیدم: آیا کنیز هم باید سر خود را بپوشاند و نماز بخواند؟ آنحضرت فرمود: «بر کنیز واجب نیست که مقنعه بر سر کند».[9]
از امام صادق(ع) پرسیده شد: آیا کنیزى که نماز میگذارد [باید] سر خود را بپوشاند؟ آنحضرت فرمود: «خیر، پدرم هر گاه میدیدند کنیز خادمه نماز میخواند و مقنعه بر سر کرده او را میزد تا مقنعهاش را بردارد و بدین ترتیب زن حرّه(آزاده) از مملوکه مشخص گردد».[10]
اما روایت دیگری نیز از امام صادق(ع) نقل شده است که در آن؛ زدن کنیزان را به دیگران نسبت دادهاند: ابی خالد قماط نقل میکند از امام صادق(ع) پرسید: آیا کنیز باید سر خودش را بپوشاند؟ آنحضرت فرمود: «اگر خواست میتواند بپوشاند و میتواند نپوشاند (مخیر است) شنیدم که پدرم میفرمود: این کنیزان زده میشدند و به آنان گفته میشد که خود را شبیه زنان آزاد نکنید».[11]
اینکه امام باقر(ع) در این روایت، سنت تنبیه کنیزان در صورت حجاب را به دیگران نسبت داده، شاید نشانگر آن باشد که اصرار بر نپوشیدن مقنعه و روسری برای کنیزان پیش از آنکه سنت اسلام باشد، سنت خلیفه دوم بوده است.
بیهقی از انس بن مالک چنین نقل کرده است: «کنیزکان عمر بن خطاب در حالی به ما خدمت میکردند که موهای ایشان پیدا بود و بر سینههایشان ریخته بود».[12] البانی این روایت و رجال آنرا ستوده است.[13]
همین سنت خلیفه دوم بعد از او پیگیری شد و در این مدت یعنی تا سالهای پایانی قرن اول که عمر بن عبدالعزیز مجدداً بر این سنت تأکید کرد، ما گزارشی در این زمینه نداریم.
روایات شیعی نیز در سالهای پایانی قرن اول و اوائل قرن دوم - یعنی درست مصادف با احیاء مجدد روش تنبیه توسط خلیفه وقت- صادر شده است. بنابراین، احادیثی که در آن سخن از تنبیه و زدن کنیزان است و حتی در عبارات آن؛ عباراتی شبیه عبارت خلیفه دوم وجود دارد، میتواند نشانگر نوعی تقیه در آن باشد.[14]
برخی از اندیشمندان اهل سنت نیز چنین تنبیهی را در دورههای بعدی روا ندانسته و در صدد توجیه رویکرد خلیفه دوم برآمدند: «جلوگیری از حجاب کنیزان در زمان عمر، یک سیاست شرعی (حکم دولتی و نه حکم شرعی) بوده است».[15] برخی نیز این سیاست را سیاستی موقّت خواندهاند که در زمان خلیفه دوم و احیاناً در زمانی محدود اجرا و سپس انکار شده است.[16]
هر چه از زمان عمر بن عبدالعزیز و اوائل قرن دوم به بعد میرویم حقیقت این مطلب رخنمایی میکند، همانطور که ذکر شد، در برخی روایات امام صادق(ع) دیگر صحبتی از اجبار به بی حجابی کنیزان نیامده، بلکه آنان را در اختیار حجاب آزاد قرار داده است.[17]
بررسی و نتیجهگیری از روایات
با بررسی روایات شیعی که بیشتر آنها مربوط به حجاب در نماز برای کنیزان است، میتوان نتیجه گرفت که کنیزان در پوشش سر و یا نپوشاندن آن آزادند، اگرچه عفاف و پوشش در هر حال برتری و استحباب دارد. همچنین نمیتوان به روایات تنبیه کنیزان در صورت پوشاندن سر، اعتماد چندانی کرد.
مشهور فقها نیز قائل به عدم وجوب پوشش سر برای کنیزان - در نماز و غیر نماز – شدهاند، اگرچه حکم به استحباب حجاب برای آنان دادهاند.[18]
1. دوره همگونی حجاب زنان آزاد با حجاب کنیزان
با توجه به برخی آیات قرآن، گویا حجاب همه زنان (اعم از کنیز و غیر کنیز) تا زمان نزول این آیات همانند و شبیه بوده است و پس از آن، تفاوتی بین حجاب آنان ایجاد شده است. آیه 31 سوره نور به طور خاص؛ دستور حجاب کاملتر به زنان مؤمنه میدهد و جزئیاتی از حجاب را مطرح میکند که قبلاً رعایت نمیشده، مثلاً میفرماید: «...روسریهاى خود را بر سینه خود افکنند [تا گردن و سینه با آن پوشانده شود]...».[2]
از آیه 59 احزاب برمی آید که رعایت حجاب کامل اسلامی از طرف زنان قبل از نزول این آیه لازم نبوده و فرقی بین زنان آزاد و کنیزان نبوده است.
2. دوره تفاوت حجاب زنان آزاده و کنیزان
در بررسیهای قرآنی - تاریخی، نقطه جدایی و تفاوت حجاب کنیزان با زنان آزاده را میتوان نزول آیه 59 سوره احزاب دانست. در شأن نزول این آیه[3] چنین آمده است: عدهای از افراد لا ابالی؛ به خصوص شبهنگام؛ مزاحم دختران و زنان پاکدامن میشدند و بهانه آنان؛ شباهت ظاهریشان با زنان فاسده و کنیزان بود؛ خداوند در اینباره دستور جدیدی ابلاغ کرد و فرمود: «اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلبابها(روسریهاى بلند) خود را بر خویش فروافکنند، این کار براى اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است؛ [و اگر تا کنون خطا و کوتاهى از آنها سر زده توبه کنند] خداوند همواره آمرزنده رحیم است».[4]
یعنی؛ اگر این حجاب کامل را رعایت کنند از دیگر افراد متمایز شده و به صورت معمول مورد آزار و اذیت قرار نمیگیرند.
تکمیل حجاب در این آیه با توجه به معنای آن؛ مربوط به حجاب سر و گردن است[5] و بر طبق روایات؛[6] مخصوص زنان آزاد بود و میتوان فهمید که در جامعه آن روز به این قسمت از حجاب اهمیتی داده نمیشد و دست کم بودند دختران و زنانی که چنین حجابی نداشتند.
باید دقت شود که معنای این آیه شریفه؛ لزوم بیحجاب بودن کنیزان نیست، همانطور که نمیتوان اجازه اذیت و آزار کنیزان و نظر شهوانی و گفتوگوهای هوس انگیز با آنان را از آیه برداشت کرد.
اولین گزارش اجبار کنیزان به نپوشاندن سر در دوران خلیفه دوم نقل شده است. «بغوی» در تفسیر خود روایتی نقل میکند: «روزی کنیزکی که روی خود را پوشیده بود از جلوی دیدگان عمر؛ خلیفه دوم، گذشت. عمر به او دشنام داد و با شلاق به او ضربه زد و گفت: آیا خودت را شبیه زنان آزاد کردهای؟!».[7]
ظاهراً همین روش دست کم تا زمان عمر بن عبدالعزیز؛ یعنی سالهای پایانی قرن اول در بین لایه حکومتی و عموم مردم ادامه داشت. از دستورات عمر بن عبدالعزیز نیز آن بود که مانع شوند کنیزان، حجاب خود را مانند زنان آزاد قرار دهند.[8]
اولین روایات شیعی موجود در این باب نیز مربوط به اواخر همین قرن است.
راوی میگوید از امام باقر(ع) پرسیدم: آیا کنیز هم باید سر خود را بپوشاند و نماز بخواند؟ آنحضرت فرمود: «بر کنیز واجب نیست که مقنعه بر سر کند».[9]
از امام صادق(ع) پرسیده شد: آیا کنیزى که نماز میگذارد [باید] سر خود را بپوشاند؟ آنحضرت فرمود: «خیر، پدرم هر گاه میدیدند کنیز خادمه نماز میخواند و مقنعه بر سر کرده او را میزد تا مقنعهاش را بردارد و بدین ترتیب زن حرّه(آزاده) از مملوکه مشخص گردد».[10]
اما روایت دیگری نیز از امام صادق(ع) نقل شده است که در آن؛ زدن کنیزان را به دیگران نسبت دادهاند: ابی خالد قماط نقل میکند از امام صادق(ع) پرسید: آیا کنیز باید سر خودش را بپوشاند؟ آنحضرت فرمود: «اگر خواست میتواند بپوشاند و میتواند نپوشاند (مخیر است) شنیدم که پدرم میفرمود: این کنیزان زده میشدند و به آنان گفته میشد که خود را شبیه زنان آزاد نکنید».[11]
اینکه امام باقر(ع) در این روایت، سنت تنبیه کنیزان در صورت حجاب را به دیگران نسبت داده، شاید نشانگر آن باشد که اصرار بر نپوشیدن مقنعه و روسری برای کنیزان پیش از آنکه سنت اسلام باشد، سنت خلیفه دوم بوده است.
بیهقی از انس بن مالک چنین نقل کرده است: «کنیزکان عمر بن خطاب در حالی به ما خدمت میکردند که موهای ایشان پیدا بود و بر سینههایشان ریخته بود».[12] البانی این روایت و رجال آنرا ستوده است.[13]
همین سنت خلیفه دوم بعد از او پیگیری شد و در این مدت یعنی تا سالهای پایانی قرن اول که عمر بن عبدالعزیز مجدداً بر این سنت تأکید کرد، ما گزارشی در این زمینه نداریم.
روایات شیعی نیز در سالهای پایانی قرن اول و اوائل قرن دوم - یعنی درست مصادف با احیاء مجدد روش تنبیه توسط خلیفه وقت- صادر شده است. بنابراین، احادیثی که در آن سخن از تنبیه و زدن کنیزان است و حتی در عبارات آن؛ عباراتی شبیه عبارت خلیفه دوم وجود دارد، میتواند نشانگر نوعی تقیه در آن باشد.[14]
برخی از اندیشمندان اهل سنت نیز چنین تنبیهی را در دورههای بعدی روا ندانسته و در صدد توجیه رویکرد خلیفه دوم برآمدند: «جلوگیری از حجاب کنیزان در زمان عمر، یک سیاست شرعی (حکم دولتی و نه حکم شرعی) بوده است».[15] برخی نیز این سیاست را سیاستی موقّت خواندهاند که در زمان خلیفه دوم و احیاناً در زمانی محدود اجرا و سپس انکار شده است.[16]
هر چه از زمان عمر بن عبدالعزیز و اوائل قرن دوم به بعد میرویم حقیقت این مطلب رخنمایی میکند، همانطور که ذکر شد، در برخی روایات امام صادق(ع) دیگر صحبتی از اجبار به بی حجابی کنیزان نیامده، بلکه آنان را در اختیار حجاب آزاد قرار داده است.[17]
بررسی و نتیجهگیری از روایات
با بررسی روایات شیعی که بیشتر آنها مربوط به حجاب در نماز برای کنیزان است، میتوان نتیجه گرفت که کنیزان در پوشش سر و یا نپوشاندن آن آزادند، اگرچه عفاف و پوشش در هر حال برتری و استحباب دارد. همچنین نمیتوان به روایات تنبیه کنیزان در صورت پوشاندن سر، اعتماد چندانی کرد.
مشهور فقها نیز قائل به عدم وجوب پوشش سر برای کنیزان - در نماز و غیر نماز – شدهاند، اگرچه حکم به استحباب حجاب برای آنان دادهاند.[18]
[1]. ر.ک: «اسلام و برده داری»، سؤال 513.
[3]. عروسی حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، تحقیق: رسولی محلاتی، سید هاشم، ج 4، ص 307، قم، انتشارات اسماعیلیان، چاپ چهارم، 1415ق.
[4]. احزاب، 59.
[5]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 17، ص 427، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[6]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج8، ص 581، انتشارات ناصر خسرو، تهران، 1372 ش.
[7]. بغوی، حسین بن مسعود، معالم التنزیل فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 664، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1420ق.
[8]. «عمر بن عبد العزیز کتب: أن لا تلبس أمه خمارا و لا یتشبهن بالحرائر»؛ ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق: عطا، محمد عبد القادر، ج 5، ص 296، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1410ق.
[9]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 3، ص 394، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[10]. شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج 4، ص 411، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1409ق.
[11]. «عَنْ أَبِی خَالِدٍ الْقَمَّاطِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنِ الْأَمَةِ أَ تُقَنِّعُ رَأْسَهَا قَالَ إِنْ شَاءَتْ فَعَلَتْ وَ إِنْ شَاءَتْ لَمْ تَفْعَلْ سَمِعْتُ أَبِی یَقُولُ کُنَّ یُضْرَبْنَ فَیُقَالُ لَهُنَّ لَا تَشَبَّهْنَ بِالْحَرَائِرِ»؛ همان، ص 412.
[12]. بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، محقق: عطا، محمد عبد القادر، ج 2، ص 320، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ سوم، 1424ق.
[13]. «قلت: و إسناده جید رجاله کلهم ثقات»؛ البانی، محمد ناصر الدین، إرواء الغلیل فی تخریج أحادیث منار السبیل، ج 6، ص 204، بیروت، المکتب الإسلامی، چاپ دوم، 1405ق.
[14]. علامه عاملی در این باره می گوید: « برترین روایات این مجموعه از نظر سند روایت ابی خالد قماط است، ولی در مقام تقیه است، چرا که عمر (خلیفه دوم) در این باره؛کنیزان را می زد و می گفت: خودتان را به زنان آزاده تشبیه نکنید؛ با این که زدن -اگر بخواهد مشروع باشد-باید برای ترک واجب یا انجام حرام باشد، و حال آن که می دانیم پوشیدن سر برای «امه» قطعاً حرام نیست.....و شناخت کنیز از آزاد آن هم در نماز چه فایده ای دارد و چه انگیزه ای برای آن وجود دارد؟ پس همه این امور دلالت بر تقیه بودن این روایات است.» نک: عاملی، سید جواد بن محمد، مفتاح الکرامه فی شرح قواعد العلامه، ج2، ص 172، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، طبع قدیم، بی تا.
[15]. سایس، محمد علی، تفسیر آیات الاحکام، ص 668، بیروت، المکتبة العصریة، چاپ اول، بیتا.
[16]. ر.ک: ابن عاشور، محمد بن طاهر، التحریر و التنویر، ج 21، ص 329، بیروت، مؤسسه التاریخ، چاپ اول، بیتا.
[17]. وسائل الشیعه، ج 4، ص 409.
[18]. نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام فی ثوبه الجدید، ج 4، ص 487، قم، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل بیت(ع)، چاپ اول، 1421ق.