کد سایت
fa55197
کد بایگانی
65449
نمایه
زندگینامه عبدالله بن عمر بیضاوی
طبقه بندی موضوعی
علوم قرآنی,تاريخ بزرگان
خلاصه پرسش
بیضاوی که بود؟ و آثار علمی او کداماند؟
پرسش
بیضاوی که بود؟ و لطفاً توضیحاتی درباره چگونگی «تفسیر انوار التنزیل بیضاوی» بدهید.
پاسخ اجمالی
عبدالله بن عمر بیضاوی شیرازی از دانشمندان و مفسران بزرگ اهل سنت در قرن هفتم هجری و صاحب آثاری در علوم مختلف اسلامی است؛ مانند: أنوار التنزیل و أسرار التأویل، الإیضاح، تهذیب الأخلاق و ... .
پاسخ تفصیلی
ناصر الدین أبو الخیر عبدالله بن عمر بیضاوی؛ از دانشمندان بزرگ و بنام اهل سنت است و مانند بسیاری دیگر از دانشمندان اسلامی، ایرانی میباشد. او در منطقه «بیضاء»، در اطراف شیراز متولد شد[1] و به همین جهت، او را بیضاوی نامیدهاند.
بیضاوی سالها در شیراز زندگی کرد و منصب قضاوت را بر عهده داشت و قاضی القضاة آن دیار بود.[2]
او در فقه، شافعی بود و از بزرگان این مکتب به حساب میآمد.[3]
در کلام، برخی او را اشعری دانستهاند[4] و برخی دیگر اشعری بودن او را رد کردهاند.[5]
در مورد تاریخ ولادت او، تاریخ دقیقی وجود ندارد، ولی مطمئناً بیشتر عمرش در قرن هفتم بوده و با علامه حلّى، خواجه نصیر طوسى و صاحب شرایع همعصر بوده است.[6]
او پس از اینکه مدتی در شیراز بود، به تبریز رفت و تا آخر عمر در آنجا ماند.[7] در مورد سال وفات او، اختلافاتی وجود دارد؛ برخی وفات او را سال 685 هجری و برخی دیگر 691 دانستهاند.[8]
از بیضاوی، آثار متعددی نقل شده است که البته عموماً، از بین رفتهاند؛ از جمله آثار او در علوم مختلف اسلامی میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
تفسیر قرآن: «أنوار التنزیل و أسرار التأویل».
علم کلام: «الإیضاح»، «طوالع الأنوار»، «مطالع الأنظار» و «شرح فصول خواجه طوسى».
فقه شافعی: «شرح التنبیه»، «شرح المصابیح»، «الغایة القصوى».
لغت: «شرح المنتخب».
منطق: «شرح المطالع».
اصول فقه: «منهج الوصول إلى علم الأصول»، «شرح المنهاج»، «شرح مختصر ابن الحاجب»، «شرح المنتخب».
حدیث: «شرح مصابیح السنّة».
عرفان و تصوّف: «تهذیب الأخلاق».
تاریخ: «نظام التواریخ».[9]
کتابشناسی «أنوار التنزیل و أسرار التأویل»
به طور قطع؛ تفسیر «أنوار التنزیل و أسرار التأویل» معروف به «تفسیر بیضاوی»، معروفترین و اثرگذارترین کتاب او است.
این تفسیر؛ بر اساس تفسیر «کشّاف» زمخشرى نوشته شده است[10] و از «تفسیر کبیر» فخر رازى و همچنین از تفسیر راغب اصفهانى نیز بهره گرفته و پارهاى اقوال و آراء صحابه و تابعان را نیز در آن آورده است. در تفسیر، از خِرَد و اندیشه هم استمداد جسته و نکات جالب و استنباطات دقیقى را در ضمن آنها بیان کرده است و همه اینها با اسلوبى موجز و مختصر آمده است که گاهى چنان دقیق میشود که بدون تأمل، نمیتوان بدان پی برد.[11]
بیضاوی در مقدمه این تفسیر، درباره روش تفسیر و منابعى که بر آنها اعتماد کرده است، میگوید: «دیر زمانى است که با خود میگفتم کتابى در این فنّ (تفسیر) تألیف کنم که دربردارنده برگزیده آراى بزرگان صحابه و تابعان، دانشمندان و مفسران باشد. همچنین نکات مهم و لطایفى را در برگیرد که نتیجه تحقیقات خودم و محققان پیشین است».[12]
در انتهای تفسیر نیز میگوید: «نگارش این کتاب که شامل نوادر اقوال خردمندان و برگزیده سخنان بزرگان و چکیده نظریات علماى امت در تفسیر قرآن و فهم معانى آن و کشف و توضیح واژههاى مشکل آن است، با اختصار و به دور از اخلال و خالى از گمراهی به پایان رسید».[13]
این تفسیر که غالباً - به ویژه از سوى اسلامشناسان اروپایى - تفسیر استاندارد قرآن شمرده میشود، به آن قصد نگاشته شده بوده که کتاب درسى مدرسهها یا مکتبیها و حوزههاى علمیه باشد، لذا هدفش به دست دادن خلاصهاى موجز از بهترین و معتبرترین نکات تفاسیر پیشین است».[14]
به هر حال؛ این کتاب مورد استقبال و پذیرش عموم قرار گرفت و بسیارى همه یا بخشى از آنرا براى تدریس در نظر گرفتند.[15] حاشیههای بسیاری از علمای شیعه و سنی بر آن نوشته شده است.[16]
روش کلی بیضاوی در تفسیرش چنین است که در ابتدای سوره، نام سوره را ذکر کرده و محل نزول آنرا مشخص میکند. سپس به تفسیر آیات میپردازد.[17] بیضاوی در انتهای سوره، روایاتی را در فضیلت سوره مورد بحث ذکر میکند.
بیضاوی، در آیات مربوط به اهل بیت(ع) تا حدودی معتدل بود.[18] برای نمونه؛ در ذیل آیه مباهله، داستان آمدن پیامبر اکرم(ص)، حضرت على(ع)، حضرت فاطمه(س)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را همانطور که شیعه میگوید، آورده است. و آیه را دلیل بر فضیلت افرادى که پیامبر(ص) ایشان را براى مباهله آورد، میداند.[19]
بیضاوی سالها در شیراز زندگی کرد و منصب قضاوت را بر عهده داشت و قاضی القضاة آن دیار بود.[2]
او در فقه، شافعی بود و از بزرگان این مکتب به حساب میآمد.[3]
در کلام، برخی او را اشعری دانستهاند[4] و برخی دیگر اشعری بودن او را رد کردهاند.[5]
در مورد تاریخ ولادت او، تاریخ دقیقی وجود ندارد، ولی مطمئناً بیشتر عمرش در قرن هفتم بوده و با علامه حلّى، خواجه نصیر طوسى و صاحب شرایع همعصر بوده است.[6]
او پس از اینکه مدتی در شیراز بود، به تبریز رفت و تا آخر عمر در آنجا ماند.[7] در مورد سال وفات او، اختلافاتی وجود دارد؛ برخی وفات او را سال 685 هجری و برخی دیگر 691 دانستهاند.[8]
از بیضاوی، آثار متعددی نقل شده است که البته عموماً، از بین رفتهاند؛ از جمله آثار او در علوم مختلف اسلامی میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
تفسیر قرآن: «أنوار التنزیل و أسرار التأویل».
علم کلام: «الإیضاح»، «طوالع الأنوار»، «مطالع الأنظار» و «شرح فصول خواجه طوسى».
فقه شافعی: «شرح التنبیه»، «شرح المصابیح»، «الغایة القصوى».
لغت: «شرح المنتخب».
منطق: «شرح المطالع».
اصول فقه: «منهج الوصول إلى علم الأصول»، «شرح المنهاج»، «شرح مختصر ابن الحاجب»، «شرح المنتخب».
حدیث: «شرح مصابیح السنّة».
عرفان و تصوّف: «تهذیب الأخلاق».
تاریخ: «نظام التواریخ».[9]
کتابشناسی «أنوار التنزیل و أسرار التأویل»
به طور قطع؛ تفسیر «أنوار التنزیل و أسرار التأویل» معروف به «تفسیر بیضاوی»، معروفترین و اثرگذارترین کتاب او است.
این تفسیر؛ بر اساس تفسیر «کشّاف» زمخشرى نوشته شده است[10] و از «تفسیر کبیر» فخر رازى و همچنین از تفسیر راغب اصفهانى نیز بهره گرفته و پارهاى اقوال و آراء صحابه و تابعان را نیز در آن آورده است. در تفسیر، از خِرَد و اندیشه هم استمداد جسته و نکات جالب و استنباطات دقیقى را در ضمن آنها بیان کرده است و همه اینها با اسلوبى موجز و مختصر آمده است که گاهى چنان دقیق میشود که بدون تأمل، نمیتوان بدان پی برد.[11]
بیضاوی در مقدمه این تفسیر، درباره روش تفسیر و منابعى که بر آنها اعتماد کرده است، میگوید: «دیر زمانى است که با خود میگفتم کتابى در این فنّ (تفسیر) تألیف کنم که دربردارنده برگزیده آراى بزرگان صحابه و تابعان، دانشمندان و مفسران باشد. همچنین نکات مهم و لطایفى را در برگیرد که نتیجه تحقیقات خودم و محققان پیشین است».[12]
در انتهای تفسیر نیز میگوید: «نگارش این کتاب که شامل نوادر اقوال خردمندان و برگزیده سخنان بزرگان و چکیده نظریات علماى امت در تفسیر قرآن و فهم معانى آن و کشف و توضیح واژههاى مشکل آن است، با اختصار و به دور از اخلال و خالى از گمراهی به پایان رسید».[13]
این تفسیر که غالباً - به ویژه از سوى اسلامشناسان اروپایى - تفسیر استاندارد قرآن شمرده میشود، به آن قصد نگاشته شده بوده که کتاب درسى مدرسهها یا مکتبیها و حوزههاى علمیه باشد، لذا هدفش به دست دادن خلاصهاى موجز از بهترین و معتبرترین نکات تفاسیر پیشین است».[14]
به هر حال؛ این کتاب مورد استقبال و پذیرش عموم قرار گرفت و بسیارى همه یا بخشى از آنرا براى تدریس در نظر گرفتند.[15] حاشیههای بسیاری از علمای شیعه و سنی بر آن نوشته شده است.[16]
روش کلی بیضاوی در تفسیرش چنین است که در ابتدای سوره، نام سوره را ذکر کرده و محل نزول آنرا مشخص میکند. سپس به تفسیر آیات میپردازد.[17] بیضاوی در انتهای سوره، روایاتی را در فضیلت سوره مورد بحث ذکر میکند.
بیضاوی، در آیات مربوط به اهل بیت(ع) تا حدودی معتدل بود.[18] برای نمونه؛ در ذیل آیه مباهله، داستان آمدن پیامبر اکرم(ص)، حضرت على(ع)، حضرت فاطمه(س)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را همانطور که شیعه میگوید، آورده است. و آیه را دلیل بر فضیلت افرادى که پیامبر(ص) ایشان را براى مباهله آورد، میداند.[19]
[1]. زرکلی، خیر الدین، الاعلام، ج 4، ص 110، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ هشتم، 1989م.
[2]. الادنه وى، احمد بن محمد، طبقات المفسرین، ص 254، مدینه، مکتبة العلوم و الحکم، چاپ اول، 1417ق.
[3]. زغلول، محمد حمد، التفسیر بالرأی، ص 313، دمشق، مکتبة فارابى، چاپ دوم، 1425ق.
[4]. نور الدین عتر، علوم القرآن الکریم، ص 89، دمشق، مطبعة الصباح، چاپ ششم، 1416ق.
[5]. معرفت، محمد هادى، التفسیر و المفسرون، ج 2، ص 430، مشهد، الجامعة الرضویه للعلوم الاسلامیه، چاپ اوّل، 1418ق.
[6]. استادى، رضا، آشنایى با تفاسیر(عدم تحریف قرآن و چند بحث قرآنى)، ص 317، تهران، نشر قدس، چاپ دوم، 1383ش.
[7]. ذهبى، محمد حسین، التفسیر و المفسرون، ج 1، ص 297، بیروت، دار احیاء التراث العربى، بیتا.
[8]. العکری الحنبلی الدمشقی، شهاب الدین عبد الحی بن احمد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، تحقیق، الأرناؤوط، ج 7، ص 686، دمشق، بیروت، دار ابن کثیر، چاپ اول، 1406 ق.
[9]. آشنایى با تفاسیر(عدم تحریف قرآن و چند بحث قرآنى)، ص 318.
[10]. معرفت، التفسیر و المفسرون، ج 2، ص 430.
[11]. همان، ج 2، ص 431.
[12]. بیضاوی، عبدالله بن عمر، انوار التنزیل و اسرار التأویل، تحقیق، مرعشلی، محمد عبد الرحمن، ج 1، ص 23، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، 1418ق.
[13]. همان، ج 5، ص 350.
[14]. ریچارد بل، در آمدى بر تاریخ قرآن، ترجمه: خرمشاهى، بهاء الدین، ص 252، قم، مرکز ترجمه قرآن، چاپ اول، 1382ش.
[15]. ذهبی، التفسیر و المفسرون، ج 1، ص 303.
[16]. ر.ک: ایازى، سید محمد على، المفسرون حیاتهم و منهجهم، ص 162، تهران، وزارت ارشاد، چاپ اول، 1373ش.
[17]. آشنایى با تفاسیر(عدم تحریف قرآن و چند بحث قرآنى)، ص 214.
[18]. همان، ص 325.
[19]. أنوار التنزیل و أسرار التأویل، ج 2، ص 21.