اگر منظور از تغییر ذات این باشد که موجوداتی که در طبیعت وجود دارند، داراى ماهیت یک نواخت نبوده و ذاتاً در حرکتاند و همواره تغییر ماهیت میدهند، این مطلب مورد قبول است؛ زیرا بر اساس حرکت جوهری
[1] طبیعت با تمام جواهر و اعراض خود در حرکت ذاتى و دائمى است. و نظریه سکون موجودات طبیعت قابل پذیرش نیست.
اما اگر منظور از تغییر ذات این باشد که صورتهای ذهنی ماهیات که در پیش ما هستند، همواره در حرکت و تغییر هستند؛ این مطلب قابل پذیرش نیست؛ زیرا صورتهای ذهنی و علمی، از آنجا که مجرد هستند، دارای حرکت و تغییر نیستند. به بیان دیگر، نژاد مفهوم و صورتهای ذهنى از احکام و مقررات ماده بر کنار است، و صورت علمى از سنخ جهان حرکت نمیباشد.
[2]
[2]. ر. ک: طباطبائى، محمد حسین، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج 2، ص 82، تهران، صدرا، چاپ دوم، 1364ش.