کد سایت
fa69366
کد بایگانی
84992
نمایه
نیاز انسان و جهان به خالق
خلاصه پرسش
همانگونه که وجود خدا را خود بخودی میدانید، از کجا که انسانها و دیگر موجودات نیز خود بخود بوجود نیامده باشند؟!
پرسش
سلام؛ چرا انسانها و تمام موجودات و جهان هستی خود به خود آمدنشان توهم است، اما این گفته که خدایی هست و جامع تمام کمالات است را توهم نمیدانیم؟
پاسخ اجمالی
هر مطلب و ادعا دارای دو مرحله است: یکی مرحله فرض و تصور؛ دیگری مرتبه اثبات و استدلال. در خصوص موضوع سؤال نیز این دو مرتبه وجود دارد:
1. مرحله فرض این است که موجوداتی که وجود و هستی عین ذات آنها نیست؛ ذات آنها چیزی است و وجود آنها چیز دیگر است. این موجودات در به وجود آمدن و موجود شدن نیازمند علت هستند؛ و موجودی که وجود و هستی، عین ذات او است، در وجود داشتن محتاج علت نیست. نظیر اینکه میگویم هر چیزی برای شور شدن نیاز به نمک دارد، اما نمک برای شور بودن دلیل نمیخواهد، ذاتش همان شور بودن است.
2. در مرحله اثبات این دو ادعا میتوان گفت: دلیل اینکه وجود و هستی، عین ذات موجودات جهان نیست، عروض نقص و عدم بر تمام آنها است زیرا هیچ یک از موجودات جهان بینقص نیستند؛ علاوه بر این بیشتر این موجودات قبلاً معدوم بوده و سپس موجود شدند؛ چنانکه اکثر آنها بعد از وجود نیز معدوم میشوند. بنابراین دلیل باطل بودن تحقق خود به خود انسانها و تمام موجودات جهان؛ این است که هستی عین ذات آنها نیست.
اما برای اثبات اینکه خداوند متعال عین هستی و وجود است، ابتدا باید به ادله اثبات وجود خداوند توجه کرد؛ ادلهای که وجود خداوند را اثبات میکنند نتیجه آن وجود موجودی است که هستی عین ذات او است و واجد تمام کمالات است. مثلاً با دلیل امکان و وجوب، وجود واجب الوجود(خداوند) اثبات میشود؛[1] و سپس با ادله بیان میشود که واجب الوجود باید هستی عین ذات او باشد و باید دارای تمام کمالات باشد؛ زیرا اگر کمالی از کمالات را نداشته نباشد نشانه نقص، نداری و در نتیجه فقر و نیاز واجب الوجود است. روشن است اگر موجودی کمالی از کمالات را نداشته نباشد، برای تحصیل آن کمال نیاز به دیگری دارد.[2]
1. مرحله فرض این است که موجوداتی که وجود و هستی عین ذات آنها نیست؛ ذات آنها چیزی است و وجود آنها چیز دیگر است. این موجودات در به وجود آمدن و موجود شدن نیازمند علت هستند؛ و موجودی که وجود و هستی، عین ذات او است، در وجود داشتن محتاج علت نیست. نظیر اینکه میگویم هر چیزی برای شور شدن نیاز به نمک دارد، اما نمک برای شور بودن دلیل نمیخواهد، ذاتش همان شور بودن است.
2. در مرحله اثبات این دو ادعا میتوان گفت: دلیل اینکه وجود و هستی، عین ذات موجودات جهان نیست، عروض نقص و عدم بر تمام آنها است زیرا هیچ یک از موجودات جهان بینقص نیستند؛ علاوه بر این بیشتر این موجودات قبلاً معدوم بوده و سپس موجود شدند؛ چنانکه اکثر آنها بعد از وجود نیز معدوم میشوند. بنابراین دلیل باطل بودن تحقق خود به خود انسانها و تمام موجودات جهان؛ این است که هستی عین ذات آنها نیست.
اما برای اثبات اینکه خداوند متعال عین هستی و وجود است، ابتدا باید به ادله اثبات وجود خداوند توجه کرد؛ ادلهای که وجود خداوند را اثبات میکنند نتیجه آن وجود موجودی است که هستی عین ذات او است و واجد تمام کمالات است. مثلاً با دلیل امکان و وجوب، وجود واجب الوجود(خداوند) اثبات میشود؛[1] و سپس با ادله بیان میشود که واجب الوجود باید هستی عین ذات او باشد و باید دارای تمام کمالات باشد؛ زیرا اگر کمالی از کمالات را نداشته نباشد نشانه نقص، نداری و در نتیجه فقر و نیاز واجب الوجود است. روشن است اگر موجودی کمالی از کمالات را نداشته نباشد، برای تحصیل آن کمال نیاز به دیگری دارد.[2]
[1]. میتوان چکیده برهان وجوب و امکان را - در تقریر حاضر - چنین بیان کرد: یقیناً در جهان خارج موجودی هست. این موجود اگر واجب الوجود باشد مطلوب ما (که وجود خداوند یا همان واجب الوجود است) ثابت میشود و اگر ممکن الوجود باشد، با توجه به نیازمندی آن به علت و با توجه به امتناع تسلسل و دور، به موجودی نیاز دارد که وجودش معلول موجود دیگری نباشد و چنین موجودی، واجب الوجود (یا همان خداوند) است. برای اطلاع بیشتر ر. ک: 479 و 10873 و 98.