دکتر محمد جواد مشکور که یکی از محققان اهلتشیع است، مینویسد: در اواخر ذیالقعده سال دهم هجری، پیامبر خدا (ص) با تعداد زیادی از یارانش برای ادای فریضه حج به مکه رفتند، حضرت علی (ع) که در این زمان از یک مأموریت جنگی از یمن برگشته بود، شخصی را به جای خود بر لشکریان خویش گمارده، به رسول خدا پیوست، لشکریانی که از یمن آمده بودند، غیبت او را مغتنم شمرده از مال غنیمت، مقداری لباس برداشته و پوشیدند. پس از ادای مراسم حج حضرت علی بازگشت و چون لشکریان را در آن حال دید، برآشفت و به جانشین خود گفت: چرا ایشان بدون اجازه من این جامهها را پوشیدهاند؟ وی عرض کرد: من این جامهها را برآنان پوشانیدم تا آراسته و زیبا باشند، حضرت علی (ع) دستور داد تا جامهها را از تن بیرون کنند، لشکریان از حضرت علی سخت رنجیدند و شکایت پیش رسول خدا بردند، پیامبر برای فرونشاندن این فتنه برخاست و خطبهای ایراد فرموده، در آن میان فرمود: «ای مردم از علی شکوه نکنید، به خدا قسم وی در امری که مربوط به خدا و در راه حق باشد سختگیرتر از آن است که بتوان از او گله کرد. پس از ادای مراسم حج، رسول خدا (ص) با اردوی خود به سوی مدینه بازگشت. در هجدهم ذیالحجه سال دهم هجری در راه، به آبگیری بنام "غدیرخم" که نزدیک محلی بنام "جحفه" بود رسید، مسلمانان در آن جا از شتران خود فرود آمدند تا چندی بیاسایند.... سپس پیامبر، خطبهای ایراد فرمودند و بعد از خطبه در حق حضرت علی فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه». همه عامه و خاصه (سنی و شیعه) این حدیث را نقل کردهاند، منتها محدثان عامه، آن را مربوط به نارضایتی لشکریان علی از او میدانند و محدثان شیعه، مربوط به جانشینی او. [تاریخ شیعه و فرقههای اسلامی] همچنین ابوالفتوح رازی از علمای اهلتشیع، علت نارضایتی بعضی از صحابه با حضرت علی را بیان کرده و مینویسد: ایشان - عدهای از حاضران در حجة الوداع - شکایت حضرت علی را با رسول خدا (ص) کردند از آنچه در دلشان بود. رسولالله (ص) فرمودند: علی صواب کرده. و چون آنان از کینه و بد دلی نسبت به علی خودداری نکردند، رسولالله به خبر آمده و طی خطبهای فرمودند: «ارفعوا السنتکم عن علی، فإنه خشن فی ذات الله غیر مداهن فی دینه». «زبانتان را از علی کوتاه کنید که او مرد درشتی است در ایمان به ذات خدا و در دین خدا مداهنه نمیکند»، مردمان چون خشم رسولالله و مبالغه او بدیدند، زبان کوتاه کردند، چون رسول خدا حج بگذارد و برگشت، در راه به جایی رسید آن را "غدیرخم" گویند، خطبهای بلیغ برای مردم خواند و تمام احکام خدا را که قبلا به مردم رسانیده بود، دوباره بازگو کرد و در آخر خطبه، حدیث «من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه» برای رفع کدورت و غرض ایجاد محبت او در قلب مسلمانان بیان فرمود. (تفسیر ابوالفتوح، سوره مائده، ص191).
در کتاب روض الجنان مرحوم ابوالفتوح رازی مطلبی که بیان کرده اید موجود نیست. علاوه بر این که، مربوط دانستن شکل گیری واقعه غدیر به دلتنگی برخی از اصحاب از امام علی (ع)، دارای اشکالات متعددی است که در پاسخ تفصیلی آمده است.
نویسنده کتاب فرهنگ فرق اسلامی در صفحه (273) و ذیل عنوان "شیعه" حدیث "من کنت مولاه فهذا علی مولاه" را می آورد و می گوید: همه مورخان شیعی و سنی این حدیث را در واقعه غدیر خم نقل کرده اند، منتها مورخان عامه[1] آن را مربوط به نارضایتی لشکریان حضرت علی (ع) از او می دانند، ولی محدثان خاصه (شیعیان) بنابر آیه 3 سوره مائده: "الیوم اکملت لکم دینکم.."، حدیث غدیر را دلیل جانشینی علی (ع) می دانند.[2]
سپس در سؤال نوشته اید: مرحوم ابوالفتوح رازی در تفسیر روض الجنان با توجه به این که از مفسران شیعی است، همین مطلب اهل سنت را تأیید کرده است؛ یعنی پیامبر گرامی اسلام (ص) به جهت رفع کدورت مسلمانان از علی (ع)، در غدیر خم فرمود: "من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه".
این ادعا از دو منظر قابل مناقشه است؛ اول آن که آیا دادن چنین نسبتی به مرحوم ابوالفتوح رازی و کتاب تفسیر وی صحیح است. دوم آن که آیا چنین تحلیلی نسبت به واقعه غدیر درست است؟
یک. متن ابوالفتوح رازی در تفسیر شریف روض الجنان از این قرار است: "چون علی (ع) با عده ای از یمن بر می گشت، آن عده بدون اجازه وی و قبل از عرضه آنها به رسول خدا، لباس های قیمتی را پوشیدند. حضرت به آنان اعتراض کرده و وادارشان کرد که لباس ها را از تن بیرون آورند، قوم را آن خوش نیامد زبان در او دراز کردند او بیامد و حلّهها (لباس ها) به رسول سپرد، ایشان شکایت على به رسول کردند از آن که در دلشان بود. رسول - علیه السّلام- گفت: صواب کرد! چون امساک نکردند (و به نیش و کنایه ها ادامه دادند)، رسول- علیه السّلام- به منبر آمد و خطبه کرد و گفت: "ارفعوا السنتکم عن علىّ فانّه خشن فی ذات اللّه غیر مداهن فی دینه"؛ زبان از على کوتاه کنید که او مردى درشت است در ذات خداى و مداهنه نکند در دین خداى. مردمان چون خشم رسول- علیه السّلام- و مبالغه او بدیدند زبان کوتاه کردند".[3] وی سپس در ادمه می گوید: "چون رسول- علیه السّلام- حجّ بگزارد و آن حجّ وداع بود و برگشت در راه به جایى رسید که آن را غدیر خم گویند و آن مفرق الطّرق بود که از آن جا مردم پراگنده شدندى و آن نه منزل بود و صلاحیّت نزول نداشت. جبرئیل آمد و زمام ناقه رسول بگرفت، گفت: خداى تعالى تو را مىفرماید که این جا فرود آى ... سپس فرمود: هر که من مولاى اویم على مولاى اوست، بار خدایا هر که او را دوست دارد دوستش دار و هر که او را دشمن دارد دشمنش دار و هر که ناصر او باشد ناصرش باش، و هر که خاذل او باشد مخذولش کن. ... آن گه صحابه را فرمود و مسلمانانى که حاضر بودند تا فوج فوج مىشدند و او ]امام علی[ را تهنیت مىکردند و بر او سلام مىکردند بامرة المؤمنین تا جمله صحابه و حاضران تهنیت بکردند، آنگه زنان خود را فرمود تا برفتند و تهنیت کردند".[4]
همان طور که مشاهده می کنید چنین مطلبی که پیامبر واقعه غدیر خم را به جهت رفع کدورت مسلمانان از علی (ع) بر پا کرده باشد، در این تفسیر وجود ندارد.
دو. اهل سنت برای این که آیه مورد بحث ( آیه 3 سوره مائده) را از مسیری که دلخواه آنان نیست خارج کنند، به چند توجیه تمسک کرده اند. اول. آن که نزول این آیه را در روز عرفه بدانند.[5] البته عده متعددی از آنان این قول را قبول نداشته و نزول آن را در روز عید غدیر خم می دانند.[6] کسانی که قائل اند این آیه در شأن علی (ع) و در روز هیجده ذی الحجه نازل شده است، سعی در انحراف محتوایی و لغتی این آیه و خطبه غدیر خم کردند. از جمله این ادعاها، خارج کردن کلام رسول الله (ص) از هدفی است که به خاطر آن خطبه غدیر بیان شده است. آنان چنین توجیه کردند که فرمایشات پیامبر در واقعه غدیر خم درباره علی (ع) به علت دلخوریی بود که بین علی (ع) و دیگر اصحاب به خاطر واقعه تصرف در لباس های قیمتی توسط همراهان علی (ع) پیش آمده بود.[7] این ادعا از چند جهت قابل خدشه و مردود است.
1. واقعه بازگشت علی (ع) از سفر یمن و دلخوریی همراهانش از او در ابتدای مراسم حج بود؛ چرا پیامبر (ص) برای رفع کدورت، چندین روز بعد، یعنی در هیجده ذی الحجه و آن هم نه در مکه، بلکه در میان راه، امام علی (ع) را تأیید کند؟!
2. این واقعه بین امام علی (ع) و تعداد اندک از کسانی که همراه او بودند اتفاق افتاد؛ چرا پیامبر (ص) چنین واقعه کوچکی را بخواهد بین همه مسلمانان مطرح کند. ایشان می توانست همین مطالب یا مطالب زیادتر دیگری را در بین آن جمع مطرح کند و از امام علی (ع) دفاع کند. اصولا چرا دلگیری یک عده از انسان هایی که در صورت دیدن رفتار عادلانه آن قدر از شخصی همانند امام علی (ع) دلگیر می شوند را به پای همه مسلمانان و اصحاب پیامبر گرامی اسلام (ص) بگذاریم!؟. علاوه بر این که طبیعتاً از دید دیگران که احتمال داشت با تصرف همراهان امام علی (ع) به آنان نصیبی از این لباس های گران قیمت نرسد، عمل امام علی (ع)، عملی مقبول و در جهت عدالت بود، بنابراین غیر از همراهان امام علی (ع) بعید است کس دیگری از این عمل امام علی (ع) ناراضی باشد که پیامبر بخواهد با اعلان عمومی همه را از امام علی (ع) راضی کند.
3. چرا خود پیامبر (ص) در تمام خطبه طولانی غدیر، هیچ گاه علت بیان این خطبه در آن شرایط مکانی و زمانی سخت را دلگیری اصحاب از حضرت علی (ع) بیان نمی کند و حتی کوچک ترین اشاره ای به آن ندارد.
4. با نگاهی به خطبه غدیر به خوبی فهمیده می شود که هدف اصلی پیامبر (ص) چیزی فراتر از این موضوع بوده است.[8] "اى مـردم، عـلى را (بـر دیـگـران ) فضیلت دهید. هیچ علمى نیست مگر آنکه خداوند آن را در من جمع کرده است و هر علمى را که آموخته ام در امام المتقین جمع نموده ام. و هیچ علمى نیست مگر آنکه آن را بـه عـلى آمـوخـتـه ام. اوسـت "امام مبین " که خداوند در سوره یس ذکر کرده است: (وَ کُلَّ شَیْىءٍ اَحْصَیْناهُ فی إِمامٍ مُبینٍ)، (و هر چیزى را در امام مبین جمع کردیم.)
اى مـردم، از او (عـلى ) بـه سـوى دیـگرى گمراه نشوید، و از او روى بر مگردانید و از ولایت او سـربـاز نـزنـیـد. اوسـت کـه بـه حـق هـدایـت نـمـوده و بـه آن عمل مى کند، و باطل را ابطال نموده و از آن نهى مى نماید، و در راه خدا سرزنش ملامت کننده اى او را مانع نمى شود.
او(عـلى)اوّل کـسـى اسـت کـه بـه خـدا و رسولش ایمان آورد و هیچ کس در ایمانِ به من، بر او سـبـقـت نـگـرفـت. اوست که با جان خود در راه رسول خدا فداکارى کرد. اوست که با پیامبر خدا بود در حالى که هیچکس از مردان همراه او خدا را عبادت نمى کرد. اوّلین مردم در نماز گزاردن، و اوّل کـسـى اسـت کـه بـا مـن خـدا را عـبادت کرد. از طرف خداوند به او امر کردم تا در خوابگاه من بخوابد، او هم در حالى که جانش را فداى من کرده بود در جاى من خوابید.
اى مـردم، او را فـضـیـلت دهـیـد کـه خـدا او را فـضـیـلت داده اسـت، و او را قبول کنید که خداوند او را منصوب نموده است.
اى مردم، او از طرف خداوند امام است، و هر کس ولایت او را انکار کند خداوند هرگز توبه اش را نمى پذیرد و او را نمى بخشد. حتمى است بر خداوند که با کسى که با او مخالفت نماید چنین کند و او را به عذابى شدید تا ابدیّت و تا آخر روزگار معذّب نماید. پس بپرهیزید از اینکه با او مخالفت کنید و گرفتار آتشى شوید که آتشگیره آن مردم و سنگ ها هستند و براى کافران آماده شده است".[9]
در فقراتی دیگر از این خطبه طولانی صحبت از امامت علی (ع) و فرزندانش است امری که وجهی برای رفع کدورت ندارد. ایشان می فرماید: " اى مـردم، عـلى و پـاکـان از فـرزنـدانـم از نـسـل او ثـقـل اصـغـرنـد و قـرآن ثـقـل اکـبـر اسـت. هر یک از این دو از دیگرى خبر مى دهد و با آن موافق است. آنها از یکدیگر جدا نمى شوند تا بر سر حوض کوثر بر من وارد شوند. بدانید که آنان امین هاى خداوند بین مردم و حاکمان او در زمین هستند."[10]
5. این مطلب که بیان خطبه غدیر برای رفع کدورت مسلمانان از علی (ع) بوده است، صرفا یک تحلیل و بدون ارائه شواهد و قراین است.
6. بر فرض این تحلیل، اصولاً چرا پیامبر (ص) نسبت به دلگیری اصحاب از علی (ع) آن قدر حساس باشد که مسلمانان را در میانه راه جمع کند و بر صفات و عدالت جویی علی (ع) و صحت قضا و حکم او در مورد دیگران تأکید کند؟
بنابراین، چنین تحلیلی از واقعه غدیر خم صرف نظریه پردازی است و طَرفی از حقیقت ندارد.
[1] قابل توجه است چنین برداشتی از واقعه غدیر خم و ارتباط آن با دلخوری اصحاب از امام علی (ع)، مطلبی است که آن را جز در کتاب تفسیر آلوسی ندیدیم.
[2] مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، ص 273 و 274،بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی، مشهد، 1384.
[3] ابولفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ج 7، ص 64 و 65، بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی، مشهد، 1408 هجری.
[4] همان، ص 66، 67، 68، با تلخیص.
[5] القرشی الدمشقی، إسماعیل بن عمر بن کثیر (ابن کثیر)، تفسیر القرآن العظیم، ج 3، ص 29، دار طیبة للنشر والتوزیع،1420هجری.
[6] همان، ص 28؛
[7] از جمله کسانی که چنین ادعای کرده است و گمان کرده که کلامش فصل الخطاب مطلب است، سید محمود آلوسی در کتاب تفسیر "روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و سبع المثانی" است. نک: تفسیر روح المعانی، ج 5، ص 68، ذیل آیه "یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک".
[8] برای آگاهی از متن خطبه غدیر به سؤال 1954 (سایت: 1998) مراجعه کنید.
[9] با استفاده از سؤال 1954 (سایت: 1998).
[10] همان.