کد سایت
fa75928
کد بایگانی
92742
نمایه
دژ تسخیر ناپذیر خداوند
طبقه بندی موضوعی
حدیث
خلاصه پرسش
دژ سلام و یا قلعه تسخیر ناپذیر خداوند چیست؟
پرسش
منظور از «دژ سلام» خداوند تعالی چیست؟
پاسخ اجمالی
«دژ» در لغت به معنای «حصار» و «قلعه» آمده است؛[1] یعنی مکانی که موجب محفوظ ماندن انسان از خطر دشمن میشود.
مهمترین و اصلیترین «دژ سلامت» خداوند، همان ایمان به خدای متعال و تسلیم در برابر او است:
خداوند فرمود: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی»؛[2] لا اله الا الله، قلعه محکم من است. هرکس وارد آن شود از عذاب من در امان است.
کلمه «حِصن» در لغت همان معنای دژ، قلعه و جای محکم است.[3] این روایت میفرماید: «ذکر لا اله الا الله» و اعتقاد به توحید و یگانگی خداوند دژ و قلعه محکم خداوند است، و موجب در امان بودن از عذاب او خواهد شد؛ منظور این روایت آن است که دستیابی به هر خیر و خوبی؛ و در امان ماندن از هر شر و بدی فقط در سایه اعتقاد به وحدانیت و یکتایی خداوند ممکن خواهد بود.
با این وجود اما در منابع روایی، چیزهای دیگری نیز به عنوان «حصن» و «دژ» معرفی شدهاند. در این زمینه باید گفت که هرآنچه انسان را در برابر گناه، ضعف اعتقاد و اموری از این دست محافظت میکند و در حقیقت نگهبان آن است که به دژ اصلی توحید آسیبی وارد نشود را نیز میتوان به عنوان یک دژ و قلعه در نظر گرفت و روایات مورد نظر به برخی از مهمترین این دژهای پیرامونی اشاره میکند:
1. ولایت امام علی(ع): «وَلَایَةُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ص حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ نَارِی»؛[4] ولایت علی بن ابیطالب دژ محکم من است؛ هر کس داخل این دژ شد از عذابم در امان خواهد بود.
2. عدالت: «مَنْ عَمِلَ بِالْعَدْلِ حَصَّنَ اللَّهُ مُلْکَه»؛[5] هر کس به عدالت رفتار کند، خدا ملک(پادشاهى) او را محکم میکند.
3. صبر: «الدُّنْیَا سِجْنُ الْمُؤْمِنِ وَ الصَّبْرُ حِصْنُه»؛[6] دنیا زندان مؤمن است و صبرش دیوار او است.
4. گوشهگیری: «صَاحِبُ الْعُزْلَةِ مُتَحَصِّنٌ بِحِصْنِ اللَّهِ تَعَالَى وَ مُتَحَرِّسٌ بِحَرَاسَتِه»؛[7] امام صادق(ع) فرمود: کسى که گوشهگیرى از مردم را اختیار کرد، در حصار محکم پروردگار متعال قرار گرفته و در تحت حمایت و توجه خداوند محفوظ و نگهدارى شده است.
5. فقها: «الْمُؤْمِنِینَ الْفُقَهَاءَ حُصُونُ الْإِسْلَامِ کَحِصْنِ سُورِ الْمَدِینَةِ لَهَا»؛[8] فقهای مؤمن دژهاى اسلاماند، مانند دژهاى اطراف شهر.
6. احسان و نیکی: «إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ الْإِسْلَامَ فَجَعَلَ لَهُ عَرْصَةً وَ جَعَلَ لَهُ نُوراً وَ جَعَلَ لَهُ حِصْناً وَ جَعَلَ لَهُ نَاصِراً فَأَمَّا عَرْصَتُهُ فَالْقُرْآنُ وَ أَمَّا نُورُهُ فَالْحِکْمَةُ وَ أَمَّا حِصْنُهُ فَالْمَعْرُوف»؛[9] رسول خدا(ص) فرمود: خدا اسلام را آفرید، پس براى او میدانى ساخت و نورى قرار داد و حصارى نهاد و یاورى نیز برایش مقرر کرد. میدان اسلام قرآن است؛ نورش حکمت و حصارش نیکى است.
مهمترین و اصلیترین «دژ سلامت» خداوند، همان ایمان به خدای متعال و تسلیم در برابر او است:
خداوند فرمود: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی»؛[2] لا اله الا الله، قلعه محکم من است. هرکس وارد آن شود از عذاب من در امان است.
کلمه «حِصن» در لغت همان معنای دژ، قلعه و جای محکم است.[3] این روایت میفرماید: «ذکر لا اله الا الله» و اعتقاد به توحید و یگانگی خداوند دژ و قلعه محکم خداوند است، و موجب در امان بودن از عذاب او خواهد شد؛ منظور این روایت آن است که دستیابی به هر خیر و خوبی؛ و در امان ماندن از هر شر و بدی فقط در سایه اعتقاد به وحدانیت و یکتایی خداوند ممکن خواهد بود.
با این وجود اما در منابع روایی، چیزهای دیگری نیز به عنوان «حصن» و «دژ» معرفی شدهاند. در این زمینه باید گفت که هرآنچه انسان را در برابر گناه، ضعف اعتقاد و اموری از این دست محافظت میکند و در حقیقت نگهبان آن است که به دژ اصلی توحید آسیبی وارد نشود را نیز میتوان به عنوان یک دژ و قلعه در نظر گرفت و روایات مورد نظر به برخی از مهمترین این دژهای پیرامونی اشاره میکند:
1. ولایت امام علی(ع): «وَلَایَةُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ص حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ نَارِی»؛[4] ولایت علی بن ابیطالب دژ محکم من است؛ هر کس داخل این دژ شد از عذابم در امان خواهد بود.
2. عدالت: «مَنْ عَمِلَ بِالْعَدْلِ حَصَّنَ اللَّهُ مُلْکَه»؛[5] هر کس به عدالت رفتار کند، خدا ملک(پادشاهى) او را محکم میکند.
3. صبر: «الدُّنْیَا سِجْنُ الْمُؤْمِنِ وَ الصَّبْرُ حِصْنُه»؛[6] دنیا زندان مؤمن است و صبرش دیوار او است.
4. گوشهگیری: «صَاحِبُ الْعُزْلَةِ مُتَحَصِّنٌ بِحِصْنِ اللَّهِ تَعَالَى وَ مُتَحَرِّسٌ بِحَرَاسَتِه»؛[7] امام صادق(ع) فرمود: کسى که گوشهگیرى از مردم را اختیار کرد، در حصار محکم پروردگار متعال قرار گرفته و در تحت حمایت و توجه خداوند محفوظ و نگهدارى شده است.
5. فقها: «الْمُؤْمِنِینَ الْفُقَهَاءَ حُصُونُ الْإِسْلَامِ کَحِصْنِ سُورِ الْمَدِینَةِ لَهَا»؛[8] فقهای مؤمن دژهاى اسلاماند، مانند دژهاى اطراف شهر.
6. احسان و نیکی: «إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ الْإِسْلَامَ فَجَعَلَ لَهُ عَرْصَةً وَ جَعَلَ لَهُ نُوراً وَ جَعَلَ لَهُ حِصْناً وَ جَعَلَ لَهُ نَاصِراً فَأَمَّا عَرْصَتُهُ فَالْقُرْآنُ وَ أَمَّا نُورُهُ فَالْحِکْمَةُ وَ أَمَّا حِصْنُهُ فَالْمَعْرُوف»؛[9] رسول خدا(ص) فرمود: خدا اسلام را آفرید، پس براى او میدانى ساخت و نورى قرار داد و حصارى نهاد و یاورى نیز برایش مقرر کرد. میدان اسلام قرآن است؛ نورش حکمت و حصارش نیکى است.
[1]. دهخدا، علی اکبر، لغت نانه دهخدا، واژه «دژ».
[2]. ابن بابویه، محمد بن على، امالی، ص 235، بیروت، اعلمى، چاپ پنجم، 1400ق، 1362ش.
[3]. سیاح، احمد، فرهنگ جامع، ماده «حصن».
[4]. شیخ صدوق، معانی الاخبار، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ص 371، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1403ق.
[5]. تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، محقق، مصحح، درایتی، مصطفی، ص 340، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ اول، 1366ش.
[6]. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول ص ، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ص 363، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1404ق.
[7]. منسوب به جعفر بن محمد علیه السلام (امام ششم)، مصباح الشریعة، ص 99، بیروت، اعلمی، چاپ اول، 1400ق.
[8]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 1، ص 38، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[9]. همان، ج 2، ص 46.