کد سایت
fa78860
کد بایگانی
96310
نمایه
فرزند نوح(ع) عمل غیر صالح
طبقه بندی موضوعی
تفسیر,تاريخ بزرگان,نوح
برچسب
اهل|نوح|پسر نوح|عمل غیر صالح|آیه 46 هود
خلاصه پرسش
بر اساس آیه 46 سوره هود، چگونه پسر نوح(ع) از خانوادهاش محسوب نشده؟! و عمل غیر صالح به چه معنا است؟
پرسش
در بحار الانوار آمده است که قرائت آیه «انه لیس من اهلک انّه عمل ٌ غیر صالح» در مورد پسر حضرت نوح(ع) دو گونه است، لطفاً آنرا توضیح دهید.
پاسخ اجمالی
قرائتهای مختلفی در عبارت «عمل غیر صالح» موجود در آیه 46 سوره هود وجود دارد. مشهور آنرا به صورت اسمی«عَمَلٌ غَیْرُ صالِح» یعنی به رفع «راء» قرائت نموده و معتقدند، اگر چه پسر نوح از خانواده او است، ولى صالح نیست؛ براى اینکه او از نظر عمل، غیر صالح است. و اگر خداى تعالى او را عمل غیر صالح خوانده از باب مبالغه است. همانطور که وقتى بخواهى در عدالت شخصی مبالغه کنى، میگویى او سرا پا عدالت است: «هو عدل»، یعنى او آنقدر داراى عدالت است که میتوان گفت او خود عدالت است. فرزند نوح(ع) نیز آنقدر با بدان نشست و در اعمال زشت و افکار نادرستشان غوطهور شد که گویى وجودش تبدیل به یک عمل غیر صالح شد.
اما گروهی دیگر آنرا به صورت فعلی و به کسر "میم" و فتح "لام" و به فتح "راء"، قرائت کردهاند: «عمِلَ غیرَ صالح». و تقدیر آن چنین است: «عمِلَ عملا غیرَ صالح». در این قرائت موصوف حذف شد و صفت جایگزین آن شد؛ یعنی او عمل غیر صالح انجام داده است؛ عمل مشرکانه، کفرآمیز و تکذیب که همه اینها اعمال غیر صالح است. و بدین سبب از مجموعه اطرافیان نوح(ع) که خصوص صالحان از خواص حضرتشان بودند خارج شد.
اما گروهی دیگر آنرا به صورت فعلی و به کسر "میم" و فتح "لام" و به فتح "راء"، قرائت کردهاند: «عمِلَ غیرَ صالح». و تقدیر آن چنین است: «عمِلَ عملا غیرَ صالح». در این قرائت موصوف حذف شد و صفت جایگزین آن شد؛ یعنی او عمل غیر صالح انجام داده است؛ عمل مشرکانه، کفرآمیز و تکذیب که همه اینها اعمال غیر صالح است. و بدین سبب از مجموعه اطرافیان نوح(ع) که خصوص صالحان از خواص حضرتشان بودند خارج شد.
پاسخ تفصیلی
در جریان طوفان نوح زمانی که آنحضرت از خداوند درخواست نمود که خدایا فرزندم از اهل من است و او را نجات ده، پاسخ شنید که او از اهل تو نیست، او عمل غیر صالح است: «قالَ یا نُوحُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صالِح».[1]
چند قرائت در عبارت «عمل غیر صالح» وجود دارد:
1. مشهور قراء؛ مانند ابن کثیر، نافع، أبو عمرو، ابن عامر، و حمزه، آنرا به صورت «عَمَلٌ غَیْرُ صالِح»؛ یعنی به رفع «راء» قرائت کردهاند.
براساس این قرائت منظور از عبارت "او از اهل تو نیست"، این است که او از آن افرادى که خدا وعده نجاتشان را داده نیست که خدا در مورد آنان فرموده بود: «اهل خودت را نیز سوار کشتى کن!» ؛ زیرا اهلى که قرار است نجات یابند اهل صالح و پرهیزگار تو میباشند و نه پسر نااهلت! چون او در عین اینکه پسر و به ظاهر از خانواده تو است ولى صالح نیست؛ براى اینکه او از نظر عمل، غیر صالح است. و اگر خداى تعالى او را عمل غیر صالح خوانده، یا از باب مبالغه است، همانطور که وقتى بخواهى در عدالت زید مبالغه کنى، میگویى زید عدالت است: «زید عدل»، یعنى زید آنقدر داراى عدالت است که میتوان گفت او خود عدالت است.
گاهى انسان در انجام یک کار آنچنان پیش میرود که گویا عین آن عمل میشود. در ادبیات زبانهاى مختلف به هنگام مبالغه این تعبیر فراوان دیده میشود، مثلاً گفته میشود فلان کس سرا پا عدل و سخاوت است، و یا فلان شخص سرا پا دزدى و فساد است، گویى آنچنان در آن عمل غوطهور گشته که ذات او عین آن عمل شده است. فرزند نوح نیز آنقدر با بدان نشست و در اعمال زشت و افکار نادرستشان غوطهور گشت که گویى وجودش تبدیل به یک عمل غیر صالح شد.[2] و یا به تقدیر مضاف است و ضمیر در "إنه" به "ابن" بر میگردد و تقدیر اینگونه است: "إن ابنک ذو عمل غیرِ صالح" که در اینجا مضاف حذف شد.[3] و معنایش این است که او دارای اعمال غیر صالح است.
2. اما کسائی، یعقوب و سهل «عمل غیر صالح» را به کسر "میم" و فتح "لام" و به فتح "راء"، قرائت کردهاند: «عمِلَ غیرَ صالح». بر اساس این قرائت تقدیر جمله چنین است: «عمِلَ عملا غیرَ صالح». در اینجا موصوف حذف شده و صفت جایگزین آن شده است؛ یعنی او عمل غیر صالح انجام داده است؛ عمل مشرکانه و کفرآمیز و تکذیب که همه اینها اعمال غیر صالح است.[4]
البته برخی از مفسران احتمالات دیگری را در تفسیر آیه مطرح کردهاند که دور از مقام و جایگاه انبیا است، و با روایات سازگاری ندارد.[5]
لازم به یادآوری است که اگر کسی بگوید لازمه آنچه را که در اینجا مطرح شد، این است که پسر نوح از همسرش به وى بیگانهتر باشد. و به عبارت دیگر، همسر نوح داخل در اهل او بوده و از پسر نوح به وی نزدیکتر باشد؛ به دلیل آنکه همسر نوح در جمله «قُلْنَا احْمِلْ فِیها مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ وَ أَهْلَکَ»،[6] داخل در کلمه اهل بود، ولى جمله استثناى «إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ» او را استثنا کرد؛ یعنى موضوعاً داخل بود، اما بعد با استثنا خارج شد، ولی پسر نوح بنابر این تفسیر، اصلاً و موضوعاً داخل در کلمه "اهل" نبود، و بدون نیاز به استثنا، خارج بوده، و این بعید است!
در پاسخ باید گفت؛ «اهل» دارای چند معنا میباشد و منظور از اهل در جمله "وَ أَهْلَکَ إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ"، اهل به معناى اختصاص است؛ یعنى در جمله مزبور دستور داده شد که حضرت نوح(ع) افرادى که به نحوى با حضرتشان مرتبطاند را سوار بر کشتى کند، و منظور از مستثنا یعنى جمله "مَنْ سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ" افراد مرتبط غیر صالح از خواص نوح(ع) است که مصداقش همسر و پسر نوح بودهاند که با وجود ارتباط ظاهری، اما در واقع از اهل حضرت نبودهاند.[7]
یکى از آموزههای انسانى و تربیتى که در این آیه نهفته است، این است که پیوندهاى مادى(نسب، خویشاوندى، دوستى) در مکتبهاى الهی همیشه تحت الشعاع پیوندهاى معنوى است. در این مکتب، نورچشمى و امتیاز خویشاوندى در برابر پیوند مکتبى و معنوى مفهومى ندارد. آنجا که رابطه مکتبى وجود دارد، سلمان فارسى که نه از خاندان پیامبر(ص) و نه از قریش، و نه حتى از اهل مکه بود، بلکه اصولاً از نژاد عرب نبود، طبق حدیث معروف "سلمان منا اهل البیت"،[8] جزو خاندان پیامبر(ص) محسوب شده، ولى فرزند واقعى پیامبرى مانند نوح(ع) بر اثر گسستن پیوند مکتبیش با پدر، آنچنان طرد میشود که با "إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ" روبرو میگردد.[9]
از دیگر درسهایی که آیه به ما میآموزد این است که انسان باید در برابر اوامر و تقدیرهایى که حکمت آنها را نمیداند رضایت کامل داشته و نسبت به آنها تسلیم مطلق باشد.
چند قرائت در عبارت «عمل غیر صالح» وجود دارد:
1. مشهور قراء؛ مانند ابن کثیر، نافع، أبو عمرو، ابن عامر، و حمزه، آنرا به صورت «عَمَلٌ غَیْرُ صالِح»؛ یعنی به رفع «راء» قرائت کردهاند.
براساس این قرائت منظور از عبارت "او از اهل تو نیست"، این است که او از آن افرادى که خدا وعده نجاتشان را داده نیست که خدا در مورد آنان فرموده بود: «اهل خودت را نیز سوار کشتى کن!» ؛ زیرا اهلى که قرار است نجات یابند اهل صالح و پرهیزگار تو میباشند و نه پسر نااهلت! چون او در عین اینکه پسر و به ظاهر از خانواده تو است ولى صالح نیست؛ براى اینکه او از نظر عمل، غیر صالح است. و اگر خداى تعالى او را عمل غیر صالح خوانده، یا از باب مبالغه است، همانطور که وقتى بخواهى در عدالت زید مبالغه کنى، میگویى زید عدالت است: «زید عدل»، یعنى زید آنقدر داراى عدالت است که میتوان گفت او خود عدالت است.
گاهى انسان در انجام یک کار آنچنان پیش میرود که گویا عین آن عمل میشود. در ادبیات زبانهاى مختلف به هنگام مبالغه این تعبیر فراوان دیده میشود، مثلاً گفته میشود فلان کس سرا پا عدل و سخاوت است، و یا فلان شخص سرا پا دزدى و فساد است، گویى آنچنان در آن عمل غوطهور گشته که ذات او عین آن عمل شده است. فرزند نوح نیز آنقدر با بدان نشست و در اعمال زشت و افکار نادرستشان غوطهور گشت که گویى وجودش تبدیل به یک عمل غیر صالح شد.[2] و یا به تقدیر مضاف است و ضمیر در "إنه" به "ابن" بر میگردد و تقدیر اینگونه است: "إن ابنک ذو عمل غیرِ صالح" که در اینجا مضاف حذف شد.[3] و معنایش این است که او دارای اعمال غیر صالح است.
2. اما کسائی، یعقوب و سهل «عمل غیر صالح» را به کسر "میم" و فتح "لام" و به فتح "راء"، قرائت کردهاند: «عمِلَ غیرَ صالح». بر اساس این قرائت تقدیر جمله چنین است: «عمِلَ عملا غیرَ صالح». در اینجا موصوف حذف شده و صفت جایگزین آن شده است؛ یعنی او عمل غیر صالح انجام داده است؛ عمل مشرکانه و کفرآمیز و تکذیب که همه اینها اعمال غیر صالح است.[4]
البته برخی از مفسران احتمالات دیگری را در تفسیر آیه مطرح کردهاند که دور از مقام و جایگاه انبیا است، و با روایات سازگاری ندارد.[5]
لازم به یادآوری است که اگر کسی بگوید لازمه آنچه را که در اینجا مطرح شد، این است که پسر نوح از همسرش به وى بیگانهتر باشد. و به عبارت دیگر، همسر نوح داخل در اهل او بوده و از پسر نوح به وی نزدیکتر باشد؛ به دلیل آنکه همسر نوح در جمله «قُلْنَا احْمِلْ فِیها مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ وَ أَهْلَکَ»،[6] داخل در کلمه اهل بود، ولى جمله استثناى «إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ» او را استثنا کرد؛ یعنى موضوعاً داخل بود، اما بعد با استثنا خارج شد، ولی پسر نوح بنابر این تفسیر، اصلاً و موضوعاً داخل در کلمه "اهل" نبود، و بدون نیاز به استثنا، خارج بوده، و این بعید است!
در پاسخ باید گفت؛ «اهل» دارای چند معنا میباشد و منظور از اهل در جمله "وَ أَهْلَکَ إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ"، اهل به معناى اختصاص است؛ یعنى در جمله مزبور دستور داده شد که حضرت نوح(ع) افرادى که به نحوى با حضرتشان مرتبطاند را سوار بر کشتى کند، و منظور از مستثنا یعنى جمله "مَنْ سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ" افراد مرتبط غیر صالح از خواص نوح(ع) است که مصداقش همسر و پسر نوح بودهاند که با وجود ارتباط ظاهری، اما در واقع از اهل حضرت نبودهاند.[7]
یکى از آموزههای انسانى و تربیتى که در این آیه نهفته است، این است که پیوندهاى مادى(نسب، خویشاوندى، دوستى) در مکتبهاى الهی همیشه تحت الشعاع پیوندهاى معنوى است. در این مکتب، نورچشمى و امتیاز خویشاوندى در برابر پیوند مکتبى و معنوى مفهومى ندارد. آنجا که رابطه مکتبى وجود دارد، سلمان فارسى که نه از خاندان پیامبر(ص) و نه از قریش، و نه حتى از اهل مکه بود، بلکه اصولاً از نژاد عرب نبود، طبق حدیث معروف "سلمان منا اهل البیت"،[8] جزو خاندان پیامبر(ص) محسوب شده، ولى فرزند واقعى پیامبرى مانند نوح(ع) بر اثر گسستن پیوند مکتبیش با پدر، آنچنان طرد میشود که با "إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ" روبرو میگردد.[9]
از دیگر درسهایی که آیه به ما میآموزد این است که انسان باید در برابر اوامر و تقدیرهایى که حکمت آنها را نمیداند رضایت کامل داشته و نسبت به آنها تسلیم مطلق باشد.
[1]. هود، 46.
[2]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 10، ص 234، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 9، ص 116، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[3]. بغدادی، علاء الدین علی بن محمد، لباب التاویل فی معانی التنزیل، تصحیح، شاهین، محمد علی، ج 2، ص 487، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق.
[4]. ابن جوزی، ابوالفرج عبدالرحمن بن علی، زاد المسیر فی علم التفسیر، تحقیق، المهدی، عبدالرزاق، ج 2، ص 378، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ اول، 1422ق؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 11، ص 321، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[5]. شیخ صدوق در معانى الاخبار از حسن بن موسى الوشّاء نقل می کند: من در خراسان در مجلس حضرت رضا(ع) بودم، ... حضرت متوجه من شد و فرمود: اى حسن! این آیه را چگونه قرائت می کنید: قال یا نوح انه لیس من اهلک، انه عمل غیر صالح؟ گفتم: بعضى از مردم می خوانند: انه عمل [بفتح عین و لام و کسر میم] غیر صالح و بعضى می خوانند: انه عمل [بفتح عین و میم و دو ضمه لام] غیر صالح، بنابر قرائت دوم پسر نوح را از پدرش ندانسته است. حضرت رضا فرمود: ابدا این طور نیست، بلکه وى پسر حضرت نوح بود. ولى عصیان کرد خداوند او را از پدرش ندانست. همین طور هر کس از خاندان ما که اطاعت از خداوند نکند از ما نخواهند بود. و تو اگر حضرت حق را اطاعت نمایى از ما اهلبیت خواهى بود. شیخ صدوق، معانی الاخبار، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ص 106، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1403ق.
[6]. هود، 40.
[7]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 10، ص 234.
[8]. عسکری، امام ابومحمد حسن بن علی، التفسیر المنسوب الی الامام العسکری، ص 121، قم، مدرسه امام مهدی، چاپ اول، 1409ق.
[9]. تفسیر نمونه، ج 9، ص 119.