شیعه امامیه با استفاده از آیات قرآن و رهنمودهای ائمه (ع) بر این باور است: مسافر در صورت دسترسی به آب باید وضو بگیرد و در صورت عدم دسترسی باید تیمم نماید.
در میان اهل سنت نیز عده ای مانند شیعه معتقدند: مسافر تنها در صورتی که دسترسی به آب نداشته باشد، باید تیمم نماید؛ اما عده ای دیگر مثل رشید رضا، صرفِ مسافرت را مجوز تیمم می دانند. خواه آب در دسترس باشد خواه نباشد.
خداوند منان در قرآن می فرماید: "و اگر بیمار یا در سفر بودید، یا یکى از شما از قضاى حاجت آمد، یا با زنان نزدیکى کردهاید و آبى نیافتید پس با خاک پاک تیمّم کنید، و از آن به صورت و دستهای تان بکشید. خدا نمىخواهد بر شما تنگ بگیرد، لیکن مىخواهد شما را پاک، و نعمتش را بر شما تمام گرداند".
علامه طباطبایی در تفسیر آیه تیمم می گوید: مواردى که آیه با تردید شمرده، در مقابل یک دیگر نیستند و مقابله بین آنها مقابله حقیقى نیست؛ براى این که بیمارى و مسافرت در مقابل غائط موجب حدث نیست، تا وضو یا غسل را بر انسان واجب سازد، بلکه بردن نام آنها به این منظور بوده که آدم بیمار و مسافر یا نمىتواند بدن خود را با آب بشوید، یا دسترسى به آب پیدا نمىکند، و این گونه افراد اگر به حدث اصغر و یا حدث اکبر محدث شوند، باید وضو و یا غسل و یا تیمم بگیرند، پس دو شق دیگر که مسئله غائط و تماس با زنان باشد، در مقابل دو شق اول نیستند، بلکه دو شق اول هر یک به دو شق دوم تقسیم مىشوند، به این معنا که مسافر و بیمار دو حال دارند، یا محدث به حدث اصغرند و یا محدث به حدث اکبر.
از این رو معنای آیه شریفه چنین می شود: اگر مریض بودید در حالی که جنب یا با حالت غیر وضو هستید و آب برای شما ضرر دارد، یا در حالی که مسافر هستید قضای حاجت کردید، یا با زنان آمیزش جنسی داشتید و آب نیافتید بر روی زمین پاک تیمم کنید. روایات شیعه و برخی از روایات اهل سنت نیز (که در بحث تفصیلی به آن اشاره می نماییم) سخن ما را تأیید می نمایند.
از آن جایی که موضوع سؤال یکی از موضوعات فقهی یعنی مسئله تیمم در مسافرت است، نخست دیدگاه های قائلین به تیمم در سفر را بیان کرده آن گاه به بررسی مسئله خواهیم پرداخت.
قرآن می فرماید: وَ إِنْ کُنْتُمْ مَرْضى أَوْ عَلى سَفَرٍ أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَیَمَّمُوا صَعیداً طَیِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکُمْ وَ أَیْدیکُمْ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَفُوًّا غَفُورا،[1] "و اگر بیمارید، یا مسافر، و یا "قضاى حاجت" کردهاید، و یا با زنان آمیزش جنسى داشتهاید، و در این حال، آب نیافتید، با خاک پاکى تیمّم کنید! صورت ها و دستهای تان را با آن مسح نمایید. خداوند، بخشنده و آمرزنده است".
تبیین موضوع
شخص مسافر در صورت دسترسی به آب، آیا باید وضو بگیرد و یا مخیر است به این که وضو بگیرد یا تیمم کند؟
شیعه امامیه با استفاده از آیات قران و رهنمودهای ائمه (ع) معتقداست: مسافر در صورت دسترسی به آب باید وضو بگیرد و در صورت عدم دسترسی باید تیمم نماید.
در میان اهل سنت نیز عده ای مانند شیعه معتقدند؛ مسافر تنها در صورتی که دسترسی به آب نداشته باشد، باید تیمم نماید[2]؛ اما عده ای دیگر مثل رشید رضا، صرف مسافرت را مجوز تیمم می دانند. خواه آب در دسترس باشد خواه نباشد.
از آن جا که فهم و برداشت متفاوت از آیه تیمم، موجب اختلاف در مسئله شده، برای روشن شدن مسئله و رسیدن به نتیجه لازم، بیان آیه شریفه مورد نزاع سپس شرح و تفسیر آیه ضروری به نظر می رسد.
خداوند منان در قرآن می فرماید: "و اگر بیمار یا در سفر بودید، یا یکى از شما از قضاى حاجت آمد، یا با زنان نزدیکى کردهاید و آبى نیافتید پس با خاک پاک تیمّم کنید، و از آن به صورت و دستهای تان بکشید. خدا نمىخواهد بر شما تنگ بگیرد، لیکن مىخواهد شما را پاک، و نعمتش را بر شما تمام گرداند، باشد که سپاس [او] بدارید"[3].
نکته ها
نکاتی که در این آیه شریفه وجود دارد از این قرار است.
1.حکم؛ یعنی وجوب تیمم
2.شرط؛ یعنی عدم دسترسی به آب
3.اسباب حکم که عبارت اند از: بیماری، مسافرت، قضاى حاجت و آمیزش جنسى با زنان
4.اوصاف اسباب حکم؛ یعنی قضاى حاجت و آمیزش جنسى با زنان
با این تقسیم قضاى حاجت و آمیزش جنسى با زنان، هم جزء اسباب مستقل حکم و هم دو اوصاف اسباب اول هستند[4]؛ یعنی بیماری که برای او حدث اصغر (قضای حاجت) یا حدث اکبر (آمیزش جنسى با زنان) پیش آمد و مسافری که برای او حدث اصغر (قضای حاجت) یا حدث اکبر (آمیزش جنسى با زنان) پیش آمد[5] و گرنه اگر بخواهیم همه این چهار مورد را در مقابل هم قرار دهیم معنایش این می شود که هر کدام از اینها مستقلاً (بدون این که صفت باشند) سبب وجوب تیمم می شود و این باطل است؛ زیرا بی گمان، تا زمانی که برای مریض و مسافر حدثی رخ نداده و با طهارت باشد تیمم واجب نیست؛ مثل کسی که با طهارت به سفر رفته و خواست نماز بخواند در این جا هیچ کس قائل به وجوب تیمم برای این مسافر نیست.
علامه طباطبایی در تفسیر آیه تیمم می گوید: مواردى که آیه با تردید شمرده، در مقابل یک دیگر نیستند و مقابله بین آنها مقابله حقیقى نیست؛ براى این که بیمارى و مسافرت در مقابل غائط موجب حدث نیست، تا وضو یا غسل را بر انسان واجب سازد، بلکه بردن نام آنها به این منظور بوده که آدم بیمار و مسافر یا نمىتواند بدن خود را با آب بشوید، یا دسترسى به آب پیدا نمىکند، و این گونه افراد اگر به حدث اصغر و یا حدث اکبر محدث شوند، باید وضو و یا غسل و یا تیمم بگیرند، پس دو شق آخرى که مسئله غائط و تماس با زنان باشد، در مقابل دو شق اول نیستند، بلکه دو شق اول هر یک به دو شق دوم تقسیم مىشوند، به این معنا که مسافر و بیمار دو حال دارند، یا محدث به حدث اصغرند و یا محدث به حدث اکبر.[6]
در مورد شرط "فَلَمْ تَجِدُوا ماءً" (عدم دسترسی به آب) چهار احتمال وجود دارد که بر اساس برهان سبر و تقسیم سه احتمال از دایره بحث خارج شده و تنها یک احتمال باقی می ماند:
چهار احتمال در مورد عدم دسترسی به آب به این قرار است: 1. به هیچ کدام از بیمار و مسافر نمی خورد. 2. فقط به بیمار می خورد. 3. به هر دو می خورد. 4. فقط به مسافر می خورد.
صورت اول صحیح نیست؛ چون فاء تفریع آمده، بنابر این جمله مستقلی نیست، پس باید متفرع بر چیزی باشد. همچنین ضمیر واو در "فلم تَجِدُوا" که ضمیر فاعلی است فاعل آن حتماً پیش از این ذکر شده است. تا بتواند مرجع این ضمیر باشد و بدون مرجع لغو و باطل است.
اما صورت دوم نیز ترجیح بلا مرجح، مرجوح و قبیح است؛ زیرا بر اساس قاعده "الأقرب یمنع الأبعد" اگر قرار باشد ضمیر به یکی از دو مرجع برگردد، باید به اولی (مسافر) که نزدیک تر است برگردد، نه به دومی (مریض) که دورتر است. عده ای خواستند بگویند متعلق شرط هر دو (مریض و مسافر) است[7].
از این رو معنای آیه شریفه چنین می شود: اگر مریض بودید در حالی که جنب یا با حالت غیر وضو هستید و آب برای شما ضرر دارد، یا در حالی که مسافر هستید قضای حاجت کردید، یا با زنان آمیزش جنسی داشتید و آب نیافتید بر روی زمین پاک تیمم کنید.[8] ولی از جهت نتیجه بحث فرقی نمی کند، چه صورت سوم صحیح باشد (متعلق شرط (فلم تجدوا ماء) هر دو (مریض و مسافر) باشد) و یا صورت چهارم صحیح باشد (متعلق شرط (فلم تجدوا ماء) فقط مسافر باشد) مطلوب ما که "تیمم مشروط (وجوب تیمم در صورت عدم دسترسی به آب) مسافر است"، ثابت می شود.
روایات اهل سنت
برای روشن تر شدن بحث چند روایت از اهل سنت را بیان می کنیم.
عبد الرزاق از مجاهد پیرامون آیه شریفه "وَ إِنْ کُنْتُمْ مَرْضى" می گوید: او مریضی است که جنب شده و از استعمال آب بر خود می ترسد می تواند تیمم کند؛ مثل مسافری که آب پیدا نکرد.
ابن ابی شیبه از سعید بن جبیر و مجاهد نقل می کند که این دو گفتند: مریضی که جنب شده و از استعمال آب بر خود می ترسد، مانند مسافری است که آب پیدا نکرده و تیمم می کند.[9]
در هر صورت این دو روایت نیز تصریح دارند که تیمم برای مسافر، مطلق و بدون قید نیست، بلکه مشروط به نیافتن آب است.
فخر رازی در این باره می گوید: مریض می تواند با وجود دسترسی به آب تیمم کند؛ چون خداوند می فرماید: "وَ إِنْ کُنْتُمْ مَرْضى أَوْ عَلى سَفَرٍ". وی می گوید: کسی نگوید: تیمم در صورتی است که آب در دسترس نباشد؛ چرا که نداشتن آب خود مجوز تیمم است بدون این که مریض باشد و نداشتن آب مربوط به سفر است نه مریض.[10]
اشتباهی که فخر رازی مرتکب شده این است که عدم دسترسی به آب را عدم وجدان حقیقی گرفته و به این مشکل برخورد کرده، اما اگر عدم وجدان شأنی باشد، به این معنا که مریض به علت ضرر وقتی نتواند آب را به بدنش برساند مثل کسی است که آب در دسترس ندارد،[11] پس این نیز حکم عدم دسترسی به آب را دارد و اشکالی پیدا نمی کند.
روایات شیعه
امام صادق (ع) در مسئله تیمم مىفرماید: اگر آب وضو پیدا نکردى و خواستى تیمم کنى، تیمم خود را تا آخرین فرصت به تأخیر انداز، اگر تا آخرین فرصت به آب وضو دست نیافتى، خاک تیمم را از دست نخواهى داد.[12]
کلینی (ره) می گوید: راوی از امام (ع) می پرسد: شخصی در سفر بود آب به همراه داشت، ولی فراموش نمود و تیمم کرد و نماز گزارد و قبل از این که وقت نماز بگذرد یادش آمد تکلیفش چیست؟ امام (ع) فرمود: باید وضو بگیرد و نماز بگزارد.[13]
از آیه شریفه و روایات در باره تیمم چنین استنباط می شود که تیمم مربوط به مواردی است که آب در دسترس نباشد، اما در صورت دسترسی به آب، تیمم صحیح نیست و در صورت شک در صحت تیمم در سفر (با دسترس داشتن آب) اگر با تیمم نماز خوانده شود بریء الذمه شدن محل اشکال است؛ زیرا که اصل در وضو است و تیمم بدل و اضطرار است و طبق قاعده معروف فقهی اشتغال یقینی برائت یقینی می طلبد.[14]
[1]نساء، 43.
[2]سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج 2، ص 166، کتابخانه آیة الله مرعشى نجفى، قم، 1404 ق؛ رازی، ابو عبد الله فخرالدین محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 11، ص 309، دار احیاء التراث العربى، بیروت،چاپ سوم 1420 ق.
[3]سوره مائده، آیه 6؛ "وَ إِنْ کُنْتُمْ مَرْضى أَوْ عَلى سَفَرٍ أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْکُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ َ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَیَمَّمُوا صَعیداً طَیِّبا"..
[4]صاحب مجمع البیان در این مورد می فرماید: برخى گفتهاند: «أو» به معنى «واو» است؛ مثل: «وَ أَرْسَلْناهُ إِلى مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ یَزِیدُونَ» (سوره صافات 147 (یعنى او را به سوى یک صد هزار نفر و بیشتر فرستادیم) زیرا قضاى حاجت از جنس مرض و سفر نیست تا عطفش بر آنها صحیح باشد چون مرض و سفر، سبب مىشوند که تیمم مباح گردد و قضاى حاجت سبب واجب شدن تیمم مىگردد، طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مترجمان، ج 5، ص 162، انتشارات فراهانى، تهران، چاپ اول، 1360 ش.
[5]این دو مورد از باب مثال و تغلیب مطرح شدند؛ زیرا مسلماً حدث اصغر و اکبر از این دو مورد فراتر هستند.
[6]طباطبایی، محمدحسین، ترجمه المیزان، ج 5، ص 366، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، سال 1374 هـ ش، چاپ پنجم.
[7] طباطبایی، محمد حسین، ترجمه المیزان، ج 5، ص 367، "و بنابراین مسئله نبودن آب کنایه است از این که انسان نتواند آب را استعمال کند، حال یا به خاطر این که آب ندارد، و یا آب برایش ضرر دارد، و یا وقت براى غسل و وضو ندارد، و اگر از همه این موارد تعبیر کرد به این که آب نیابد، براى این بود که غالب مواردى که انسان قدرت بر وضو و غسل ندارد موردى است که آب پیدا نمىکند، و لازمه این سخن آن است که یافت نشدن آب قید باشد براى امور چهارگانه، و حتى براى بیمار".
[8] راوندى، قطب الدین سعید بن عبداللَّه بن حسین، فقه القرآن فى شرح آیات الأحکام، ج 1، ص 35، کتابخانه آیة الله مرعشى نجفى، قم، چاپ دوم، 1405 ق.
[9] سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج 2، ص 166.
[10]رازی، ابو عبد الله فخرالدین محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 11، ص 309.
[11]قطب راوندی، فقهالقرآن، ج 1،ص 75، بیمار گاهی وقت ها به خاطر ضعف و ناتوانی نمی تواند به آب دسترسی پیدا کند و گاهی نیز با دسترسی به آب به خاطر بیماری یا جراحت و ... نمی تواند آی را استنمال نماید در هر دو صورت باید تیمم نماید.
[12] کلینی، کافی، ج 3، ص 63، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1365 هـ ش.
[13] همان، ص 65.
[14] وحید بهبهانى، محمد باقر بن محمد اکمل، الفوائد الحائریة، ص 79؛ مجمع الفکر الإسلامی، قم- ایران، چاپ اول.، 1415 هـ ق، الاشتغال الیقینی یستدعی الفراغ الیقینی.