کد سایت
fa83488
کد بایگانی
101392
نمایه
زندگی نامه مسلم بن حجّاج نیشابوری
طبقه بندی موضوعی
تاريخ بزرگان
خلاصه پرسش
مختصری از زندگی مسلم بن حجّاج و مهمترین تألیف او (صحیح مسلم) را ارائه نمایید؟
پرسش
صحیح مسلم را معرفی کنید. آیا مسلم نیشابوری شاگرد بخاری بود، و از او روایت نقل کرده است؟
پاسخ اجمالی
مسلم بن حجاج قشیری نیشابوری در دهه اول قرن سوم قمری در نیشابور متولد شد. او ابتدا در زادگاهش به تحصیل دانش پرداخت و سپس برای تکمیل معلومات خود به شهرهای مختلف سفر کرده و از محضر محدّثان بزرگ و نامی، حدیث آموخت. یکی از اساتید مشهور او محمد بن اسماعیل بخاری میباشد.
مهمترین تألیف او «صحیح مسلم» است که در میان اهلسنت، دومین کتاب معتبر حدیثی به شمار میآید. مسلم، سرانجام در ماه رجب سال 261 ق دیده از جهان فروبست و در وطن خود به خاک سپرده شد.
مهمترین تألیف او «صحیح مسلم» است که در میان اهلسنت، دومین کتاب معتبر حدیثی به شمار میآید. مسلم، سرانجام در ماه رجب سال 261 ق دیده از جهان فروبست و در وطن خود به خاک سپرده شد.
پاسخ تفصیلی
پس از «صحیح بخاری» از «صحیح مسلم» به عنوان دومین جامع روایی معتبر اهلسنت یاد میشود که توسط «مسلم بن حجاج نیشابوری» فراهم آمده است. اکنون نگاهی به زندگینامه مؤلف این کتاب مهم داشته و نیز به بررسی این تألیف خواهیم پرداخت.
زندگینامه مسلم بن حجّاج نیشابوری
تاریخ تولد «ابوالحسن مسلم بن حجاج بن مسلم قشیری نیشابوری» بهطور دقیق مشخص نیست: ابن خلکان میگوید: «ندیدم حُفّاظ، تاریخ ولادت او را بهطور دقیق ضبط کرده باشند. اما اجماع کردهاند که او بعد از سال 200 ق متولد شد».[1] البته در برخی کتب، تاریخ تولد او در یکی از سالهای 202،[2] یا 204،[3] یا 206[4] اعلام شده است. از پدرش «حجّاج بن مسلم» نیز به عنوان یکی از مشایخ حدیثی یاد میشود که بدون تردید، او در تشویق فرزندش به فراگیری علوم اسلامی و قرآن مؤثر بوده است.[5]
از آنجا که مسلم در نیشابور که یکی از برجستهترین مراکز علمی و حدیثی جهان اسلام بود[6] به دنیا آمد، به او نیشابوری میگویند،[7] اما در اینکه آیا او اصالتاً از تیره قشیری - قبیلهای معروف در عرب-[8] بوده و یا از موالیان و منتسبان به آنها است، اختلاف نظر وجود دارد.[9]
او در سال 218 استماع حدیث را در زادگاهش آغاز نمود.[10] آنگاه برای تکمیل دانش و استماع حدیث از مشایخ، افزون بر شهرهای مختلف خراسان، رهسپار عراق، مدینه، مصر و شام نیز شد،[11] و در هر یک از این مراکز علمی و حدیثی چندی درنگ نمود و از محضر محدّثان بزرگ و نامی حدیث آموخت.
مسلم از مشایخ حدیثی فراوانی بهره جست، که شمار آنها را تا 220 نفر نیز برآورد کردهاند.[12] او در صحیح خود از 120 شیخ، حدیث نقل کرده[13] که چند تن از مشهورترین آنها عبارتاند از:
1. محمد بن اسماعیل بخاری؛[14] 2. احمد بن حنبل؛ 3. اسحاق بن راهویه؛ 4. قتیبة بن سعید؛ 5. یحیی بن یحیی نیشابوری.[15]
میگویند مسلم ارادت ویژهای به بخاری داشته و پیوسته همراه او بود، حتّی زمانی که بخاری به دلیل اعتقاد به خلق قرآن از نیشابور رانده شد، مسلم ملازمت با او را ترک نکرد، هرچند برای این ملازمت مورد عتاب قرار گرفت.[16]
شماری از شاگردان مسلم عبارتاند از:
1. ابو عیسی ترمذی صاحب سنن معروف؛ 2. ابو عوانه یعقوب بن إسحاق اسفرایینی صاحب «المستخرج علی صحیح مسلم»؛ 3. ابراهیم بن محمد بن سفیان فقیه، راوی صحیح مسلم.[17] 4. عبدالرحمن بن ابی حاتم رازی صاحب «الجرح و التعدیل».[18]
مسلم افزون بر صحیح، آثار دیگری نیز دارد که بخشی از آنها اکنون در دسترس ما نیست. از میان آثار برجای مانده او میتوان به این کتابها اشاره کرد: 1. الاسماء و الکنى؛ 2. الطبقات؛[19] 3. المسند الکبیر على أسماء الرجال؛ 4. التمییز(در باره حدیث صحیح و غیر صحیح)؛ 5. طبقات التابعین؛ 6. کتاب المخضرمین.[20]
چنانکه از عنوان آثار مسلم برمیآید گرایش و تبحّر مسلم در زمینه حدیث، اسناد و رجال بوده است.
درباره مذهب فقهی مسلم اختلافنظر است؛ برخی او را حنبلی،[21] گروهی او را مالکی[22] و عدهای او را شافعی دانستهاند،[23] اما او از نظر مذهب کلامی، سلفی مذهب است؛ چرا که او در این زمینه از اساتیدی؛ نظیر بخاری، ابن حنبل، ابن راهویه و ابوزرعه رازی بهره داشت. او بسان سلفیه به ائمه اهلسنّت علاقه ویژهای دارد و ضمن اعتقاد به مقام علوّ برای خدای تعالی، همپای بخاری به خلق قرآن باورمند است.[24]
گفتهاند مسلم در کنار اشتغالات علمی به کار بزازی نیز اشتغال داشت و با استفاده از املاک و ثروتی که در اختیار داشت ارتزاق میکرد.[25] مسلم سرانجام در ماه رجب سال 261 ق از جهان فروبست و در وطن خود به خاک سپرده شد.[26]
آشنایی با صحیح مسلم
این کتاب حدیثی، دومین کتاب معتبر حدیثی اهلسنت پس از صحیح بخاری است.[27] مسلم در مقدّمه این کتاب از درخواست شخصی -که احتمالاً خود از محدّثان بود - از او برای فراهم آوردن کتاب روایی جامع، سخن به میان آورده است.[28] مسلم در این مقدمه تأکید میکند که هدف او از تدوین کتاب روایی، انباشتن روایات صحیح و سقیم نیست؛ زیرا مجموعهای که شامل همه روایات باشد، اگرچه برای عالمانی که قدرت شناخت احادیث سره از ناسره را دارند، مفید است، اما برای عموم مردم که فاقد چنین قدرتی هستند، حیرت و سرگردانی به همراه میآورد.
در همین راستا و از آنجا که مسلم تنها به نقل روایاتی که از نظر او صحیح ارزیابی میشده بسنده کرده است، بر کتاب او عنوان «الصحیح» داده شد.[29]
مسلم با تقسیمبندی روایات نقل شده از پیامبر(ص)، معیارهای خود را در پذیرش روایات توضیح میدهد.[30]
روایات صحیح از نگاه مسلم دو دستهاند: 1. روایات صحیحی که بر آن اجماع شده است. 2. روایات صحیح فاقد اجماع.
او تنها روایات دسته نخست را آورده؛ زیرا روایتی از نظر او حجت الهی است که افزون بر صحّت، مطابق با اجماع نیز باشد.[31] این گفته و نیز گفتههای دیگر مسلم نشانگر آن است که او در کتابش همه روایاتی را که در آن زمان صحیح ارزیابی میشدند، گردآوری نکرده است.[32]
روایات نقل شده توسط او افزون بر احکام و سنن، دیگر حوزههای دینشناسی را نیز در بر میگیرد و به همین دلیل به کتاب او «الجامع» نیز گفته میشود.[33]
مسلم 15 سال برای تدوین صحیح زمان گذاشت.[34] او میگوید: «من این مسند صحیح را از میان سیصد هزار روایتی که شنیدم انتخاب کردم».[35] و نیز میگوید: «من در این مسند هیچ روایتی را بدون دلیل ذکر نکرده و از نقل هیچ روایتی، بدون دلیل خودداری نکردم».[36]
خود مسلم به نام کتابش تصریح نکرده و تنها از آن با عنوان: «المسند الصحیح» یاد میکرد،[37] اما گروهی آنرا «الجامع» و عدهای آن را «الصحیح» مینامند که نام دوم شایعتر است.[38]
جایگاه صحیح مسلم از نگاه دانشمندان اهلسنت
نووی در تمجید از «صحیح مسلم» میگوید: «هرکس با دقّت در آن بنگرد و اسناد، ترتیب، حسن چینش، شیوه بدیع، تحقیقات و دقتهای ارزشمند، ورع و احتیاط او در نقل روایات، تلخیص طرق، ضبط روایات و طرق پراکنده در کتاب او را مورد توجّه قرار دهد و کثرت اطلاع دامنه دانش روایی او و سایر محاسنش را در نظر آورد، درخواهد یافت که مسلم پیشوایی است که هیچکس پس از او به پایش نخواهند رسید و کمتر کسی از معاصرانش همتای او به شمار میروند، یا به مقام علمی او نزدیک شدهاند».[39]
ذهبی میگوید: «صحیح مسلم، کتابی نفیس و در موضوع خود کامل است، و وقتی حفّاظ آنرا دیدند، در شگفت ماندند».[40]
به دلایل مزایایی که اشاره شد، گروهی آنرا بر «صحیح بخاری» ترجیح دادهاند.[41]
در نهایت گفتنی است، برخی از اندیشمندان اهلسنت با وجود پذیرش اهمیت این کتاب، اما معتقدند که تمام روایات این کتاب، صحیح نبوده و باید هر روایت به صورت جداگانه مورد بررسی قرار گیرد.[42]
زندگینامه مسلم بن حجّاج نیشابوری
تاریخ تولد «ابوالحسن مسلم بن حجاج بن مسلم قشیری نیشابوری» بهطور دقیق مشخص نیست: ابن خلکان میگوید: «ندیدم حُفّاظ، تاریخ ولادت او را بهطور دقیق ضبط کرده باشند. اما اجماع کردهاند که او بعد از سال 200 ق متولد شد».[1] البته در برخی کتب، تاریخ تولد او در یکی از سالهای 202،[2] یا 204،[3] یا 206[4] اعلام شده است. از پدرش «حجّاج بن مسلم» نیز به عنوان یکی از مشایخ حدیثی یاد میشود که بدون تردید، او در تشویق فرزندش به فراگیری علوم اسلامی و قرآن مؤثر بوده است.[5]
از آنجا که مسلم در نیشابور که یکی از برجستهترین مراکز علمی و حدیثی جهان اسلام بود[6] به دنیا آمد، به او نیشابوری میگویند،[7] اما در اینکه آیا او اصالتاً از تیره قشیری - قبیلهای معروف در عرب-[8] بوده و یا از موالیان و منتسبان به آنها است، اختلاف نظر وجود دارد.[9]
او در سال 218 استماع حدیث را در زادگاهش آغاز نمود.[10] آنگاه برای تکمیل دانش و استماع حدیث از مشایخ، افزون بر شهرهای مختلف خراسان، رهسپار عراق، مدینه، مصر و شام نیز شد،[11] و در هر یک از این مراکز علمی و حدیثی چندی درنگ نمود و از محضر محدّثان بزرگ و نامی حدیث آموخت.
مسلم از مشایخ حدیثی فراوانی بهره جست، که شمار آنها را تا 220 نفر نیز برآورد کردهاند.[12] او در صحیح خود از 120 شیخ، حدیث نقل کرده[13] که چند تن از مشهورترین آنها عبارتاند از:
1. محمد بن اسماعیل بخاری؛[14] 2. احمد بن حنبل؛ 3. اسحاق بن راهویه؛ 4. قتیبة بن سعید؛ 5. یحیی بن یحیی نیشابوری.[15]
میگویند مسلم ارادت ویژهای به بخاری داشته و پیوسته همراه او بود، حتّی زمانی که بخاری به دلیل اعتقاد به خلق قرآن از نیشابور رانده شد، مسلم ملازمت با او را ترک نکرد، هرچند برای این ملازمت مورد عتاب قرار گرفت.[16]
شماری از شاگردان مسلم عبارتاند از:
1. ابو عیسی ترمذی صاحب سنن معروف؛ 2. ابو عوانه یعقوب بن إسحاق اسفرایینی صاحب «المستخرج علی صحیح مسلم»؛ 3. ابراهیم بن محمد بن سفیان فقیه، راوی صحیح مسلم.[17] 4. عبدالرحمن بن ابی حاتم رازی صاحب «الجرح و التعدیل».[18]
مسلم افزون بر صحیح، آثار دیگری نیز دارد که بخشی از آنها اکنون در دسترس ما نیست. از میان آثار برجای مانده او میتوان به این کتابها اشاره کرد: 1. الاسماء و الکنى؛ 2. الطبقات؛[19] 3. المسند الکبیر على أسماء الرجال؛ 4. التمییز(در باره حدیث صحیح و غیر صحیح)؛ 5. طبقات التابعین؛ 6. کتاب المخضرمین.[20]
چنانکه از عنوان آثار مسلم برمیآید گرایش و تبحّر مسلم در زمینه حدیث، اسناد و رجال بوده است.
درباره مذهب فقهی مسلم اختلافنظر است؛ برخی او را حنبلی،[21] گروهی او را مالکی[22] و عدهای او را شافعی دانستهاند،[23] اما او از نظر مذهب کلامی، سلفی مذهب است؛ چرا که او در این زمینه از اساتیدی؛ نظیر بخاری، ابن حنبل، ابن راهویه و ابوزرعه رازی بهره داشت. او بسان سلفیه به ائمه اهلسنّت علاقه ویژهای دارد و ضمن اعتقاد به مقام علوّ برای خدای تعالی، همپای بخاری به خلق قرآن باورمند است.[24]
گفتهاند مسلم در کنار اشتغالات علمی به کار بزازی نیز اشتغال داشت و با استفاده از املاک و ثروتی که در اختیار داشت ارتزاق میکرد.[25] مسلم سرانجام در ماه رجب سال 261 ق از جهان فروبست و در وطن خود به خاک سپرده شد.[26]
آشنایی با صحیح مسلم
این کتاب حدیثی، دومین کتاب معتبر حدیثی اهلسنت پس از صحیح بخاری است.[27] مسلم در مقدّمه این کتاب از درخواست شخصی -که احتمالاً خود از محدّثان بود - از او برای فراهم آوردن کتاب روایی جامع، سخن به میان آورده است.[28] مسلم در این مقدمه تأکید میکند که هدف او از تدوین کتاب روایی، انباشتن روایات صحیح و سقیم نیست؛ زیرا مجموعهای که شامل همه روایات باشد، اگرچه برای عالمانی که قدرت شناخت احادیث سره از ناسره را دارند، مفید است، اما برای عموم مردم که فاقد چنین قدرتی هستند، حیرت و سرگردانی به همراه میآورد.
در همین راستا و از آنجا که مسلم تنها به نقل روایاتی که از نظر او صحیح ارزیابی میشده بسنده کرده است، بر کتاب او عنوان «الصحیح» داده شد.[29]
مسلم با تقسیمبندی روایات نقل شده از پیامبر(ص)، معیارهای خود را در پذیرش روایات توضیح میدهد.[30]
روایات صحیح از نگاه مسلم دو دستهاند: 1. روایات صحیحی که بر آن اجماع شده است. 2. روایات صحیح فاقد اجماع.
او تنها روایات دسته نخست را آورده؛ زیرا روایتی از نظر او حجت الهی است که افزون بر صحّت، مطابق با اجماع نیز باشد.[31] این گفته و نیز گفتههای دیگر مسلم نشانگر آن است که او در کتابش همه روایاتی را که در آن زمان صحیح ارزیابی میشدند، گردآوری نکرده است.[32]
روایات نقل شده توسط او افزون بر احکام و سنن، دیگر حوزههای دینشناسی را نیز در بر میگیرد و به همین دلیل به کتاب او «الجامع» نیز گفته میشود.[33]
مسلم 15 سال برای تدوین صحیح زمان گذاشت.[34] او میگوید: «من این مسند صحیح را از میان سیصد هزار روایتی که شنیدم انتخاب کردم».[35] و نیز میگوید: «من در این مسند هیچ روایتی را بدون دلیل ذکر نکرده و از نقل هیچ روایتی، بدون دلیل خودداری نکردم».[36]
خود مسلم به نام کتابش تصریح نکرده و تنها از آن با عنوان: «المسند الصحیح» یاد میکرد،[37] اما گروهی آنرا «الجامع» و عدهای آن را «الصحیح» مینامند که نام دوم شایعتر است.[38]
جایگاه صحیح مسلم از نگاه دانشمندان اهلسنت
نووی در تمجید از «صحیح مسلم» میگوید: «هرکس با دقّت در آن بنگرد و اسناد، ترتیب، حسن چینش، شیوه بدیع، تحقیقات و دقتهای ارزشمند، ورع و احتیاط او در نقل روایات، تلخیص طرق، ضبط روایات و طرق پراکنده در کتاب او را مورد توجّه قرار دهد و کثرت اطلاع دامنه دانش روایی او و سایر محاسنش را در نظر آورد، درخواهد یافت که مسلم پیشوایی است که هیچکس پس از او به پایش نخواهند رسید و کمتر کسی از معاصرانش همتای او به شمار میروند، یا به مقام علمی او نزدیک شدهاند».[39]
ذهبی میگوید: «صحیح مسلم، کتابی نفیس و در موضوع خود کامل است، و وقتی حفّاظ آنرا دیدند، در شگفت ماندند».[40]
به دلایل مزایایی که اشاره شد، گروهی آنرا بر «صحیح بخاری» ترجیح دادهاند.[41]
در نهایت گفتنی است، برخی از اندیشمندان اهلسنت با وجود پذیرش اهمیت این کتاب، اما معتقدند که تمام روایات این کتاب، صحیح نبوده و باید هر روایت به صورت جداگانه مورد بررسی قرار گیرد.[42]
[1]. ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الأعیان و أنباء أبناء الزمان، ج 5، ص 195، بیروت، دار الفکر، بیتا.
[2]. سزگین، فواد، تاریخ التراث العربی، قسم1، ج 1، ص 263، قم، کتابخانه عمومى حضرت آیت الله العظمى مرعشى نجفى(ره)، 1412ق.
[3]. ابن حجر عسقلانى، احمد بن على، تهذیب التهذیب، ج 10، ص 127، بیروت، دار صادر، 1325ق؛ زرکلی، خیر الدین، الاعلام، ج 7، ص 221، بیروت، دار العلم للملایین، 1989م؛ بغدادى، اسماعیل، هدیة العارفین، اسماء المؤلفین و آثار المصنفین، ج 2، ص 431، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، 1951م.
[4]. کحاله، عمر رضا، معجم المؤلفین، ج 12، ص 232، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، 1376ق.
[5]. مشهور حسن، محمود سلمان، اعلام المساعین الامام مسلم بن الحجاج، ص 23، دمشق، دار القلم، بیتا.
[6]. ر.ک: یاقوت حموی، شهاب الدین ابو عبدالله، معجم البلدان، ج 5، ص 331، بیروت، دار صادر، 1995م.
[7]. الأعلام، ج 7، ص 221؛ سبحانى، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج 3، ص 579، قم، مؤسسة الإمام الصادق( ع)، 1418ق.
[8]. نووى، یحیى بن شرف، تهذیب الأسماء و اللغات، ص 312، دمشق، دار الرسالة العالمیة، 1430ق.
[9]. اعلام المساعین، ص 13.
[10]. تاریخ التراث العربی، قسم 1، ج 1، ص 263.
[11]. خطیب بغدادی، ابوبکر احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج 13، ص 101، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1417ق؛ الأعلام، ج 7، ص 221.
[12]. شمس الدین ذهبی، محمد بن أحمد، سیر أعلام النبلاء، ج 12، ص 558 – 561، بیروت، مؤسسة الرسالة، 1405ق؛ مزی، یوسف بن عبدالرحمن بن یوسف، تهذیب الکمال فی أسماء الرجال، ج 27، ص 499 – 504، بیروت، مؤسسة الرسالة، 1400ق.
[13]. اعلام المساعین، ص 61 – 100.
[14]. ابن عساکر، على بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، ج 52، ص 53، بیروت، دار الفکر، 1415ق؛ تاریخ بغداد، ج 13، ص 103.
[15]. تاریخ بغداد، ج 13، ص 101؛ وفیات الأعیان و أنباء أبناء الزمان، ج 5، ص 194.
[16]. تاریخ بغداد، ج 13، ص 103؛ ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 11، ص 34، بیروت، دار الفکر، 1407ق؛ تاریخ مدینة دمشق، ج 58، ص 94.
[17]. تهذیب الأسماء و اللغات، ص 312.
[18]. سیر أعلام النبلاء، ج 12، ص 562.
[19]. ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ص 322، بیروت، دار المعرفة، بیتا.
[20]. تهذیب الأسماء و اللغات، ص 313.
[21]. ابن ابى یعلى، محمد بن ابى یعلى، طبقات الحنابلة، ج 1، ص 337، بیروت، دار المعرفة، بیتا.
[22]. اعلام المساعین، ص 46 – 47.
[23]. همان، ص 44 – 45.
[24]. همان، ص 43 – 44.
[25]. همان، ص 24.
[26]. تهذیب الأسماء و اللغات، ص 314؛ تاریخ بغداد، ج 13، ص 104؛ طبقات الحنابلة، ج 1، ص 339.
[27]. تهذیب الأسماء و اللغات، ص 58.
[28]. قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، المسند الصحیح المختصر بنقل العدل عن العدل إلی رسول الله(ص)(صحیح مسلم)، محقق، عبدالباقی، محمد فؤاد، مقدمه مسلم، ص 3، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، بیتا.
[29]. نصیری، علی، آشنایی با جوامع حدیثی شیعه و اهلسنت، ص 262، قم، جامعة المصطفی(ص) العالمیة، 1430ق.
[30]. صحیح مسلم، مقدمه مسلم، ص 4.
[31]. آشنایی با جوامع حدیثی شیعه و اهل سنت، ص 263.
[32]. الامام المسلم و منهجه فی صحیحه، ص 115، عمان، دار عمان، بیتا.
[33]. همان، ص 261.
[34]. شمس الدین ذهبی، محمد بن أحمد، تذکرة الحفاظ، محقق، معلمی، عبد الرحمن بن یحیی، ج 2، ص 589، بیجا، دائرة المعارف العثمانیة، 1374ق.
[35]. تاریخ بغداد، ج 13، ص 102؛ طبقات الحنابلة، ج 1، ص 338.
[36]. ابن صلاح، عثمان بن عبدالرحمن، صیانة صحیح مسلم من الإخلال و الغلط، ص 68، بیروت، دار الغرب الإسلامی، 1408ق.
[37]. تاریخ بغداد، ج 13، ص 102.
[38]. طوالبه، محمد عبدالرحمن، الامام مسلم و منهجه فی صحیحه، ص 102،
[39]. نووی، یحیى بن شرف، المنهاج فی شرح صحیح مسلم، ج 1، التعریف بالامام مسلم، ص (د)، المصریة القدیمة.
[40]. سیر اعلام النبلاء، ج 12، ص 569.
[41]. ر.ک: البدایة و النهایة، ج 11، ص 33؛ تاریخ التراث العربی، قسم 1، ج 1، ص 263 - 264.
[42]. همان، ص 132؛ اعلام المساعین، ص 242؛ نیز ر.ک: «صحاح سته و میزان اعتبارشان»، 47769.