قرآن کتاب هدایت، انسان سازی و تربیت است که دارای مواعظ و نصایح و انذار و تبشیر و ... می باشد. از این رو می بینیم قرآن در نقل تاریخ یا داستان مواد تاریخ و جزئیات داستان را نقل نمىکند. و به نکات برجسته و مهمى که در ایفاى غرض مؤثر است، اکتفاء مىکند. همچنین بعضی از موضوعات را در چند سوره تکرار کرده و هر بار از بیان آن هدفی دارد.
در همین راستا قرآن در چند سوره از مسئله مهم خلقت انسان و هدف از آن و مراحل آن سخن گفته است و در هر مورد به نکاتی از آن اشاره کرده است و به بعضی از نکات دیگر اشاره ای ندارد.
با اندکی دقت در معنای این آیات متوجه می شویم محتوای هر سه سوره (بقره ،حجر، صاد) در مورد خلیفه بودن انسان و سجده ملائکه بر حضرت آدم یکسان است ولی در هر سوره با هدف خاصی تنها بعضی از مطالب بیان شده است و همه مطالب در یک سوره نیامده است.
هدف قرآن آموزش تاریخ، داستان، رماننویسى و ... نیست گرچه برای رسیدن به هدفش به نحوی از همه این ها بهره می برد. قرآن کتاب هدایت، انسان سازی و تربیت است که دارای مواعظ و نصایح و انذار و تبشیر و ... می باشد.
از این رو می بینیم قرآن در نقل تاریخ یا داستان مواد تاریخ و جزئیات داستان را نقل نمىکند و در نقل داستان ها هم برای بهره برداری تربیتی و اخلاقی قطعه ای از آن را در جایی و قطعه ای دیگر از آن را در جای مناسبی دیگر بیان می کند؛ "زیرا دأب و روش کلام خداى تعالى در آن جا که قصهها را بیان مىکند بر این است که به نکات برجسته و مهمى که در ایفاى غرض مؤثر است، اکتفاء مىکند، و به جزئیات و تفصیل داستان نمىپردازد. از اول تا به آخر داستان را حکایت نمىکند".[1]. [2]
همچنین بعضی از موضوعات را در چند سوره تکرار کرده است و هر بار از بیان آن هدفی داشته است . و از آنجا که قرآن اهداف متعددی را از این تکرارها دنبال می کرده است لازم نیست که در همه موارد تکرار ، تمام جزئیات یکسان با همان ترتیب بیان شده در دیگر آیات باشد. در همین راستا قرآن در چند سوره از مسئله مهم خلقت انسان و هدف از آن و مراحل آن سخن گفته است و در هر مورد به نکاتی از آن اشاره کرده است و به بعضی از نکات دیگر اشاره ای ندارد.
قرآن در سوره حجر می فرماید:" و (به خاطر بیاور) هنگامى که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من بشرى را از گل خشکیدهاى که از گل بدبویى گرفته شده، مىآفرینم. (28)هنگامى که کار آن را به پایان رساندم، و در او از روح خود (یک روح شایسته و بزرگ) دمیدم، همگى براى او سجده کنید!» (29)همه فرشتگان، بى استثنا، سجده کردند ... (30)
جز ابلیس، که ابا کرد از اینکه با سجده کنندگان باشد. (31)[3] در این سوره به چند نکته از مسئله مهم خلقت انسان اشاره شده است:
1. خلقت انسان و دارا بودن بعد جسمانی و روحانی (الهی)
2. امر ملائکه به سجده بر او
3.سجده همه ملائکه و تمرد و سرپیچی شیطان از فرمان الهی
در این سوره بیان تعلیم اسماء الهی به آدم مد نظر نبوده و اشاره ای به آن نشده است .
و در سوره ص می فرماید:" و به خاطر بیاور هنگامى را که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من بشرى را از گل مىآفرینم! (71)هنگامى که آن را نظام بخشیدم و از روح خود در آن دمیدم، براى او به سجده افتید!» (72)در آن هنگام همه فرشتگان سجده کردند، (73)جز ابلیس که تکبّر ورزید و از کافران بود! (74)[4]
در این سوره به چند نکته از مسئله مهم خلقت انسان اشاره شده است:
1. خلقت انسان و دارا بودن بعد جسمانی و روحانی (الهی)
2. امر ملائکه به سجده بر او
3.سجده همه ملائکه و تمرد و سرپیچی شیطان از فرمان الهی
4. کفر شیطان در نتیجه تکبر و تمرد از فرمان الهی
پس ملاحظه می شود در این سوره خداوند متعال علاوه بر اشاره به بعد جسمانی و روحانی (الهی) انسان، از کفر شیطان که نتیجه تکبر و سرپیچی او از فرمان الهی به سجده بر انسان است، سخن به میان آمده است.
در سوره بقره می فرماید: "(به خاطر بیاور) هنگامى را که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من در روى زمین، جانشینى [نمایندهاى] قرار خواهم داد.» فرشتگان گفتند: «پروردگارا!» آیا کسى را در آن قرار مىدهى که فساد و خونریزى کند؟! (زیرا موجودات زمینى دیگر، که قبل از این آدم وجود داشتند نیز، به فساد و خونریزى آلوده شدند. اگر هدف از آفرینش این انسان، عبادت است،) ما تسبیح و حمد تو را بجا مىآوریم، و تو را تقدیس مىکنیم.» پروردگار فرمود: «من حقایقى را مىدانم که شما نمىدانید.» (30)سپس علم اسماء [علم اسرار آفرینش و نامگذارى موجودات] را همگى به آدم آموخت. بعد آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: «اگر راست مىگویید، اسامى اینها را به من خبر دهید!» (31)فرشتگان عرض کردند: «منزهى تو! ما چیزى جز آنچه به ما تعلیم دادهاى، نمىدانیم تو دانا و حکیمى.» (32)فرمود: «اى آدم! آنان را از اسامى (و اسرار) این موجودات آگاه کن.» هنگامى که آنان را آگاه کرد، خداوند فرمود: «آیا به شما نگفتم که من، غیب آسمانها و زمین را میدانم؟! و نیز میدانم آنچه را شما آشکار میکنید، و آنچه را پنهان میداشتید!» (33)و (یاد کن) هنگامى را که به فرشتگان گفتیم: «براى آدم سجده و خضوع کنید!» همگى سجده کردند جز ابلیس که سر باز زد، و تکبر ورزید، (و به خاطر نافرمانى و تکبرش) از کافران شد. "[5]
در این سوره به چند نکته از مسئله مهم خلقت انسان اشاره شده است:
1. خلقت انسان به عنوان خلیفه خدا.
2. اعتراض ملائکه به خلقت انسان.
3. تعلیم اسماء الهی به انسان و بر طرف کردن اعتراض ملائکه.
4. امر ملائکه به سجده بر او.
5. سجده همه ملائکه و تمرد و سرپیچی شیطان از فرمان الهی.
6. کفر شیطان در نتیجه تکبر و تمرد از فرمان الهی.
چنانچه بیان شد در این سوره اصلاً اشاره ای به دو بعد جسمانی و روحانی (الهی) انسان نشده است.و لی به تعلیم اسماء الهی به آدم اشاره شده است.
با اندکی دقت در معنای این آیت متوجه می شویم محتوای هر سه سوره در مورد خلیفه بودن انسان و سجده ملائکه بر حضرت آدم یکسان است ولی در هر سوره با هدف خاصی تنها بعضی از مطالب بیان شده است و همه مطالب در یک سوره نیامده است.
.[1]طباطبائی، محمد حسین، تفسیر المیزان، موسوى همدانى، سید محمد باقر، ج 13، ص 403، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، چاپ: پنجم، 1374 ش.
[2]. برگرفته از سؤال 6515 (سایت: 7858)، نمایه: تعبیرات مختلف از یک واقعه در قرآن،
[3].حجر، 29-31:" )" وَ إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَئکَةِ إِنىِّ خَلِقُ بَشَرًا مِّن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ(28) فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِى فَقَعُواْ لَهُ سَاجِدِینَ(29) فَسَجَدَ الْمَلَئکَةُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ(30) إِلَّا إِبْلِیسَ أَبىَ أَن یَکُونَ مَعَ السَّجِدِینَ"
[4] . ص، 72-74:" إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَئکَةِ إِنىِّ خَالِقُ بَشَرًا مِّن طِینٍ(71) فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِى فَقَعُواْ لَهُ سَاجِدِینَ(72) فَسَجَدَ الْمَلَئکَةُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ(73)إِلَّا إِبْلِیسَ اسْتَکْبرََ وَ کاَنَ مِنَ الْکَفِرِینَ"
[5] .بقره، 30-34:" وَ إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَئکَةِ إِنىِّ جَاعِلٌ فىِ الْأَرْضِ خَلِیفَةً قَالُواْ أَ تجَْعَلُ فِیهَا مَن یُفْسِدُ فِیهَا وَ یَسْفِکُ الدِّمَاءَ وَ نحَْنُ نُسَبِّحُ بحَِمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قَالَ إِنىِّ أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ(30) وَ عَلَّمَ ءَادَمَ الْأَسمَْاءَ کلَُّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلىَ الْمَلَئکَةِ فَقَالَ أَنبُِونىِ بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ(31) قَالُواْ سُبْحَانَکَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّکَ أَنتَ الْعَلِیمُ الحَْکِیمُ(32) قَالَ یََادَمُ أَنبِئْهُم بِأَسمَْائهِِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُم بِأَسمَْائهِِمْ قَالَ أَ لَمْ أَقُل لَّکُمْ إِنىِّ أَعْلَمُ غَیْبَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَ مَا کُنتُمْ تَکْتُمُونَ(33)وَ إِذْ قُلْنَا لِلْمَلَئکَةِ اسْجُدُواْ لاَِدَمَ فَسَجَدُواْ إِلَّا إِبْلِیسَ أَبىَ وَ اسْتَکْبرََ وَ کاَنَ مِنَ الْکَافِرِینَ"