کد سایت
fa90646
کد بایگانی
107386
نمایه
نجات امام باقر(ع) از داخل چاه توسط امام سجاد(ع)
طبقه بندی موضوعی
حدیث,درایه الحدیث,امام سجاد ع
خلاصه پرسش
در گزارشی آمده است که امام باقر(ع) در حال غرقشدن در چاه بود، اما امام سجاد(ع) نمازش را رها نکرده و به کمک او نشتافتند. این رفتار چه توجیهی دارد و وظیفه ما در موارد مشابه چیست؟
پرسش
بیرون آوردن اعجاز انگیز پسر از چاه توسط امام سجاد(ع) در چه منابعی آمده؟ و آیا از نظر سندی صحیح است یا ضعیف؟
پاسخ اجمالی
گزارش موجود در پرسش، در منابعی نقل شده است:
امام صادق(ع) میفرمایند: امام سجاد(ع) مشغول نماز بودند. فرزندشان محمد که طفل کوچکى بود، کنار چاه عمیقى در منزل رفته و میان چاه افتاد. مادرش با دیدن این صحنه فریاد میکشید و در اطراف چاه به سر و صورت خود میزد و از شوهرش کمک میخواست. امام(ع) با آنکه صداى کمک همسر و ناله فرزند در عمق چاه را میشنید، از نمازش دست برنمیداشت. این وضعیت مدتی به طول انجامید تا آنجا که مادر بچه که در اضطراب غرق شدن فرزندش بود، به امام گفت: ای خاندان پیامبر! چقدر سنگدل هستید! امام(ع) باز هم نمازش را نشکست و بعد از آنکه نماز را با تمام آدابش به جا آورد، به سمت همسرش رفته و کنار چاه نشست و با آنکه چاه بسیار عمیق بود و برای نجات نیاز به طناب بود، تنها دست خود را درون چاه فرو برد و بدون اینکه بدن و جامهاش خیس شده باشد، فرزندش محمد(ع) را بیرون آورد و او را ناز میداد و میخندید. سپس رو به همسرش کرد و فرمود: ای بیاعتماد به خدا! بیا بچهات را بگیر! همسرش برای نجات فرزندش خندید، اما به خاطر سرزنش شوهرش گریست.
امام(ع) فرمود: ناراحت نباش، مشکلی نیست! تو اگر میدانستى که من در مقابل خدایى قرار داشتم که اگر صورت از او برمیداشتم، ممکن بود او نیز صورت از من برگرداند، چه کسی از او به بندهاش دلسوزتر است.[1]
در ارتباط با ماجرای فوق، ذکر دو نکته لازم است:
1. مؤلفان کتب تاریخی در بیشتر موارد، در بیان این گزارشها خود را ملزم به ذکر سند گزارش نمیدانند؛ از اینرو نمیتوان آنرا از لحاظ سندی مورد ارزیابی قرار داد، بلکه تنها اعتبار کتاب میتواند مبنای اعتبار گزارش باشد.
2. با فرض پذیرش این گزارش نیز نمیتوان این رفتار امام را الگویی عمومی برای عملکرد تمام مردم قرار دهیم؛ زیرا نمیتوان انتظار داشت که خداوند، همان محبت و برخورد ویژه با امامی که در بالاترین درجات ارتباط با او است را در برابر دیگران هم داشته باشد؛ از اینرو طبق نظر فقها در چنین شرایطی، شکستن نماز و نجات جان افراد در معرض خطر واجب است.
امام صادق(ع) میفرمایند: امام سجاد(ع) مشغول نماز بودند. فرزندشان محمد که طفل کوچکى بود، کنار چاه عمیقى در منزل رفته و میان چاه افتاد. مادرش با دیدن این صحنه فریاد میکشید و در اطراف چاه به سر و صورت خود میزد و از شوهرش کمک میخواست. امام(ع) با آنکه صداى کمک همسر و ناله فرزند در عمق چاه را میشنید، از نمازش دست برنمیداشت. این وضعیت مدتی به طول انجامید تا آنجا که مادر بچه که در اضطراب غرق شدن فرزندش بود، به امام گفت: ای خاندان پیامبر! چقدر سنگدل هستید! امام(ع) باز هم نمازش را نشکست و بعد از آنکه نماز را با تمام آدابش به جا آورد، به سمت همسرش رفته و کنار چاه نشست و با آنکه چاه بسیار عمیق بود و برای نجات نیاز به طناب بود، تنها دست خود را درون چاه فرو برد و بدون اینکه بدن و جامهاش خیس شده باشد، فرزندش محمد(ع) را بیرون آورد و او را ناز میداد و میخندید. سپس رو به همسرش کرد و فرمود: ای بیاعتماد به خدا! بیا بچهات را بگیر! همسرش برای نجات فرزندش خندید، اما به خاطر سرزنش شوهرش گریست.
امام(ع) فرمود: ناراحت نباش، مشکلی نیست! تو اگر میدانستى که من در مقابل خدایى قرار داشتم که اگر صورت از او برمیداشتم، ممکن بود او نیز صورت از من برگرداند، چه کسی از او به بندهاش دلسوزتر است.[1]
در ارتباط با ماجرای فوق، ذکر دو نکته لازم است:
1. مؤلفان کتب تاریخی در بیشتر موارد، در بیان این گزارشها خود را ملزم به ذکر سند گزارش نمیدانند؛ از اینرو نمیتوان آنرا از لحاظ سندی مورد ارزیابی قرار داد، بلکه تنها اعتبار کتاب میتواند مبنای اعتبار گزارش باشد.
2. با فرض پذیرش این گزارش نیز نمیتوان این رفتار امام را الگویی عمومی برای عملکرد تمام مردم قرار دهیم؛ زیرا نمیتوان انتظار داشت که خداوند، همان محبت و برخورد ویژه با امامی که در بالاترین درجات ارتباط با او است را در برابر دیگران هم داشته باشد؛ از اینرو طبق نظر فقها در چنین شرایطی، شکستن نماز و نجات جان افراد در معرض خطر واجب است.
[1]. خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایة الکبری، ص 215، بیروت، البلاغ، 1419ق؛ طبری آملی، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص 197، قم، بعثت، چاپ اول، 1413ق.