غیبت، عبارت است از سخن گفتن پشت سر مردم، به نحوی که اگر غیبت شونده آن را بشنود ناراحت شود. اما آنچه از بررسی مجموعه دلایل مرتبط با غیبت به دست می آید، آن است که غیبت در مسائل شخصی آن هم مربوط به مطالبی است که موجب ناراحتی غیبت شونده باشد، اما اگر بیان عیب ها و انتقادات مربوط به حوزه کاری و مسئولیت اجتماعی افراد باشد، جنبه غیبت نخواهد داشت. البته هر فرد موظف است که با ناظر دانستن پروردگار، تلاش کند که تحلیل های مرتبط با اجتماع را با عقده ها و کینه های شخصی همراه نکرده و تحلیل مجاز را بهانه ای برای غیبت حرام قرار ندهد.
غیبت از گناهان کبیره است و در آیات و روایات شدیداً از آن نهی شده است.[1]
بر اساس روایات رسیده از پیشوایان دین، حقیقت غیبت آن است که کسی درباره دیگری چیزی بگوید که اگر بشنود، خوش نمی دارد. خواه در باره نقص و عیب باشد که در خود او، یا در بدن او، و یا در دین یا دنیای او است، و یا در چیزی است که وابسته به او است.
شیخ مرتضی انصاری (ره) در تعریف غیبت می گوید: سخن گفتن پشت سر مردم، به نحوی که اگر غیبت شونده آن را بشنود ناراحت شود.[2] در امر غیبت شرایطی معتبر دانسته شده است که با حصول مجموع آنها عنوان غیبت تحقق پیدا می کند. بعضی از این شرایط عبارت اند از:
1. فردی که از او سخن به میان می آید در جمع حاضر نباشد.
2. آن سخن عیب و نقص محسوب شود.
3. فرد از شنیدن آنچه در موردش گفته می شود کراهت داشته باشد.
4. گوینده قصد مذمت و تنقیص داشته باشد. .[3]
با تعریف و بیان ضوابط غیبت هر کس با توجه به انگیزه و نیت خود می تواند مرز نیت و انتقاد را روشن سازد؛ زیرا غیبت تا حد زیادی به نیت فرد غیبت کننده دارد، بر این اساس هر فرد می تواند تشخیص دهد که این کلام او غیبت بود یا نه؟
در همین راستا می توان گفت که غیبت در مسائل شخصی آن هم مربوط به مطالبی است که موجب ناراحتی غیبت شونده باشد. اما اگر عیب ها و انتقادات در ارتباط با حوزه کاری و مسئولیت اجتماعی افراد بیان شود و هدفی جز اصلاح کارکرد اجتماع در میان نباشد، نه تنها جنبه غیبت نخواهد داشت، بلکه نقد و تحلیل منصفانه و به دور از هر گونه حب و بغض رفتار و گفتار مسئولین، یک امر لازم برای رشد و تعالی جامعه و کشور است و برکات زیادی برای فرد و جامعه دارد و موجب اصلاح عیب آنها و بر طرف شدن نواقص کارها و برنامه هایشان می شود.
در اسلام موضوعاتی چون نصیحت (امر به معروف و نهی از منکر) ائمه مسلمین، جرح و تعدیل (تکذیب و تأیید) راویان و گواهان، نُصح مستشیر و ... وجود دارند که با کمی دقت در آنها درخواهیم یافت که امکان بروز و ظهور چنین موضوعاتی، جز با نقدها و تحلیل هایی که شاید برخی از آنها در نگاه اول، مشابه غیبت ارزیابی شوند، امکان پذیر نخواهد بود.
بر این اساس، چنین نقدها و تحلیل هایی، اگر تنها جهت شناخت وضعیت حاکم بر جامعه و تلاش برای بهبود آن باشد، ایرادی نخواهد داشت، اما اگر افرادی بخواهند در ضمن تحلیل و نقد، عقده ها و کینه های شخصی و گروهی خود را برآورده ساخته و علاوه بر سخنان لازم در یک نقد سالم، گفتاری را در ارتباط با طرف مقابل بر زبان آورند که بود و نبود آن در تحلیل انجام شده مساوی است، در برابر پروردگار مسئول خواهند بود و از آن جایی که هر فرد به درون خود آگاهی کامل دارد، شناسایی مرز بین تحلیل و غیبت در این موارد که تا حد زیادی وابسته به انگیزه افراد است، چندان دشوار نخواهد بود.
[1] حجرات، 12؛ همزه،1.
[2] شیخ انصاری، مکاسب محرمه، ج 1، ص 276.
[3]برگرفته از نمایه: غیبت افراد بی نماز، سؤال 714 (سایت: 756).