برخی از سلسلههای تصوف، مشایخ و اقطاب خود را با عنوان «شاه» یاد میکنند. و با توجه به اینکه آنان تلاش میکنند که خود را به امام علی(ع) منتسب کنند، در موارد بسیاری نام حضرتشان را در القابشان - که در بسیاری از موارد نام اولیه و واقعی آنان نیست - بگنجانند. برخی از آنان از این القاب سلطنت معنوی را اراده کردهاند.[1]
در سلسلههای صوفیه پس از قرن هفتم هجری کلمهی شاه جانشین کلمهی شیخ شد که در قرون پیشین دربارهی سران و بزرگان متصوفه به کار میرفت.
شاه نعمت الله ولی، شاه داعی شیرازی، شاه ولی الله دهلوی، صفی علی شاه، نور علی شاه و دیگران بر همین مبنا به لقب شاه شهرت یافتهاند.[2]
البته در برخی از کشورهای اسلامی، به خصوص در شبه قارهی پاکستان و هند، سیدها را بنابر احترام خاص «شاه» میگویند و صوفیه غیر سید را هم گاهی احتراما شاه مینامند.[3]
[1]. عبد الباقی گولپینارلی، توفیق سبحانی، مولانا جلال الدین، ص 79، تهران، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ سوم، 1363ش.
[2]. شاه داعی شیرازی، نسایم گلشن، محقق، مصحح، عباسی داکانی، پرویز، ص 80 – 81، تهران، انتشارات الهام، چاپ اول، 1377ش.
[3]. سید علی همدانی، محمد ریاض، احوال و آثار میر سید علی همدانی( شش رساله)، ص 4 – 5، پاکستان، مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان، چاپ دوم، 1370ش.