روایتی وجود دارد که بر اساس آن، در پی درخواست حضرت فاطمه(س) از رسول خدا(ص)، آنحضرت شکوه و بزرگی و سیادت خود را برای امام حسن(ع) و کرم و شجاعتش را به امام حسین(ع) بخشید:
حضرت فاطمه(س) حسنین(ع) را هنگام آخرین بیماری رسول خدا(ص) که بر اثر آن از دنیا رفت، نزد ایشان آورد و عرضه داشت: ای رسول خدا! اینان دو فرزندت هستند. پس چیزی برای آن دو به عنوان میراث قرار بده!
رسول خدا(ص) فرمود:
«أَمَّا الْحَسَنُ فَإِنَّ لَهُ هَدْیی وَ سُؤْدُدِی وَ أَمَّا الْحُسَینُ فَإِنَّ لَهُ جُودِی وَ شَجَاعَتِی»؛[1]
شکوه و سیادتم را برای حسن(ع) و کرم و شجاعتم را برای حسین(ع) به یادگار خواهم گذاشت!
در ارتباط با بررسی سند این روایت باید گفت؛ این گزارش ابتدا در منابع اهلسنت نقل شده است که علاوه بر ضعف سند،[2] اضطراب در نقل هم دارد؛ چرا که این روایت در منابع مختلف، گوناگون نقل شده است:
- «أما الحسن فله هیبتی و سؤددی، و أما الحسین فله جرأتی و جودی»؛[3] برای حسن(ع) شکوه و بزرگی و سیادت من و برای حسین(ع) جرأت و کرم من است.
- «أمّا حسن فقد نحلته حلمی و هیبتی، و أما الحسین فقد نحلته نجدتی، و جودی»؛[4] اما حسن(ع) حلم و بزرگی خود را به او بخشیدم و اما حسین(ع) بزرگی و کرم خود را به او بخشیدم.
و ...
شیعه معتقد است که هر دو امام بزرگوار، هم از شجاعت و هم از جود و کرم برخوردار بودند؛ اما بر اساس مقتضیات و شرایط، رفتار خود را تنظیم میکردند؛ لذا نمیتوان بین رفتارهای این دو امام، تفاوت بنیادی در نظر گرفت، حتی اگر این روایت پذیرفته شود، ناظر به آن خواهد بود که شرایط متفاوتی برای آن دو امام پدید خواهد آمد.
در همین راستا و از آنجا که امامان شیعی چنین روایتی را نقل نکردند، این احتمال نیز وجود دارد که برخی جاعلان حدیث با انگیزه ایجاد تردید در ارث بردن اهلبیت(ع) از رسول خدا(ص) در امور مادی، چنین روایاتی را جعل کرده باشند تا با نوعی کنایه اعلام کنند که پیامبر(ص) مانند پادشاهان برای بازماندگان خود درهم و دینار و طلا و نقره برجای نمیگذارند! همانگونه که ادعا کردند که پیامبر(ص) فرمود: «إنا معاشر الأنبیاء لا نورث ما ترکناه صدقة»؛(ما گروه پیامبران چیزی به میراث نمیگذاریم، و آنچه از ما میماند تصدّق برای مسلمانان است)، و با استناد به همین روایت جعلی، فدک را از تصرف فاطمه(س) خارج کردند![5]
همچنین روایت دیگری از رسول خدا(ص) نقل شده که فرمود: «حَسَنٌ مِنِّی وَ حُسَینٌ مِنْ عَلِی»؛[6] حسن(ع) از من است و حسین(ع) از علی(ع)! [7]
این روایت نیز ابتدا در منابع اهلسنت نقل شده و سپس به منابع شیعی راه یافته است. و در ارزیابی آن میتوان گفت که ما معتقدیم که حسنین(ع) هم یادگار پیامبرند و هم یادگار علی! و این تقسیمبندی تنها در صورتی قابل پذیرش است که ناظر به قیافه ظاهری و یا شرایط و مقتضیات زمانی باشد.
در غیر این صورت، میتوان چنین احتمال داد که برخی راویان توجیهگر رفتار خلفای اموی، برای تخریب شخصیت امام حسین(ع) و امام علی(ع) که هر دوی آنان با بنیامیه به نبرد پرداخته بودند و به دنبال آن نکوهش و زیر سؤال بردن هر قیام عادلانهای بر ضد آنان، این روایات را جعل کرده باشند تا با کنایه اعلام کنند که امام اول و امام سوم بر خلاف سنت رسول خدا(ص) عمل کردهاند و تنها این امام دوم(ع) بود که با صلح خود با معاویه، یادآور رفتار رسول الله(ص) بود.
طبیعی است که چنین برداشتی هرگز مورد قبول نخواهد بود.
[1]. شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 6 – 7، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق.
[2]. ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 8، ص 150، بیروت، دار الفکر، 1407ق.
[3]. همان.
[4]. صالحی دمشقی، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج 11، ص 59، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1414ق.
[5]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق، مصحح، موسوی جزائری، سید طیب، ج 2، ص 155 - 156، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق. ر. ک: «برگرداندن فدک به حضرت زهرا و مخالفت عمر با آن»،54472.
[6]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب(ع)، ج 2، ص 387، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق.
[7]. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، تحقیق، تدمری، عمر عبد السلام، ج 4، ص 314 و ج 5، ص 99، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ دوم، 1409ق؛ ر. ک: fa110791 و fa10366.