کد سایت
ha220
کد بایگانی
39269
نمایه
تفسیر سوره کوثر
طبقه بندی موضوعی
تفسیر,ویژگی ها و مناقب,حضرت زهرا (س)
خلاصه پرسش
آیا امکان دارد خلاصه تفسیر سوره کوثر را بیان کنید؟
پرسش
تفسیر سوره الکوثر چیست؟
پاسخ اجمالی
سوره «کوثر» سه آیه دارد و مشهور آن است که در مکه نازل شده است؛ علت نزولش تسلی خاطر به پیامبر اسلام(ص) در برابر کسانی است که آن حضرت را ابتر(بدون ذریه) میخواندند. مفسران برای کوثر تفسیرهای متعددی ارائه کردند که به نظر میرسد تفسیر کوثر به نسل و ذریه مناسبتر باشد؛ به دلیل آنکه در آیه سوم میگوید دشمنان تو ابترند. خداوند در مقابل کوثری که به پیامبر(ص) عنایت کرده، میفرماید در برابر شکرانه آن نماز بخوان و قربانی کن.
پاسخ تفصیلی
سوره «کوثر» سه آیه دارد و مشهور این است که در مکه نازل شده،[1] ولى بعضى احتمال مدنى بودن آنرا دادهاند، این احتمال نیز داده شده است که این سوره دو بار نازل شده باشد، یکبار در مکه و بار دیگر در مدینه، ولى روایاتى که در شأن نزول این سوره وارد شده، قول مشهور را تأیید مىکند.[2]
در شأن نزول این سوره میگویند؛ عاص بن وائل که از سران مشرکان بود، پیامبر اکرم(ص) را هنگام خارج شدن از مسجد الحرام ملاقات کرد، و مدتى با حضرت گفتوگو نمود، گروهى از سران قریش در مسجد نشسته بودند و این منظره را از دور مشاهده کردند، هنگامى که عاص بن وائل وارد مسجد شد به او گفتند: با که صحبت مىکردى؟ گفت با این مرد «ابتر»! این تعبیر را به خاطر این انتخاب کرد که عبد اللَّه پسر پیامبر(ص) از دنیا رفته بود، و عرب کسى را که پسر نداشت ابتر(بدون عقب) مىنامید؛[3] از اینرو قریش این نام را بعد از مرگ پسر پیامبر(ص) براى حضرت انتخاب کرده بود. اینجا بود که سوره کوثر نازل شد و پیامبر اکرم(ص) را به نعمتهاى بسیار و کوثر بشارت داد، و دشمنان او را ابتر خواند.[4]
روى سخن در تمام این سوره به سمت پیامبر اسلام(ص) است.[5]
یکى از اهداف مهم این سوره، تسلى خاطر مبارک رسول خدا(ص) در برابر انبوه حوادث دردناک و زخم زبانهاى مکرر دشمنان است.
در این سوره، نخست مىفرماید: ما به تو کوثر عطا کردیم: «إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ». «کوثر» وصف است که از ریشه «کثرت» به معناى خیر و برکت فراوان است.[6]
در اینکه منظور از «کوثر» در اینجا چیست؟ مفسران دیدگاههای مختلفی ارائه کردهاند.
در روایتى آمده است که وقتى این سوره نازل شد پیامبر اکرم(ص) بر فراز منبر رفت و این سوره را تلاوت فرمود، اصحاب عرض کردند: این چیست که خداوند به تو عطا فرموده؟ گفت: نهرى است در بهشت، سفیدتر از شیر، و صافتر از قدح (بلور) در دو طرف آن قبههایى از دُرّ و یاقوت است.[7]
از امام صادق(ع) نقل شده است: کوثر نهرى است در بهشت که خداوند آنرا به پیامبرش در عوض فرزندش (عبد اللَّه که در حیات او از دنیا رفت) به حضرت عطا کرد.[8]
بعضى نیز گفتهاند: منظور همان «حوض کوثر» است که تعلق به پیامبر(ص) دارد و مؤمنان به هنگام ورود در بهشت از آن سیراب مىشوند.[9]
عدهای آنرا به نبوت تفسیر کرده، بعضى به کثرت فرزندان و ذریه که همه آنها از نسل دخترش فاطمه زهرا(س) به وجود آمدند، بعضى نیز آنرا به «شفاعت» تفسیر نموده اند و... .[10]
در مجموع بیش از 26 نظر در این باره نقل شده است.[11] به نظر میرسد بیشتر این تفسیرها بیان مصداقهاى روشنى از مفهوم وسیع و گسترده خیر کثیر باشد.[12]
به هر حال اینکه در آخر سوره فرمود: «إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ» با در نظر گرفتن اینکه کلمه «ابتر» در ظاهر به معناى مقطوع النسل و بدون ذریه است، و نیز با در نظر گرفتن اینکه جمله مذکور از باب قصر قلب است،[13] چنین به دست مىآید که منظور از کوثر، تنها کثرت ذریهاى است که خداى تعالى به پیامبر اسلام(ص) ارزانى داشته، و یا مراد هم خیر کثیر است و هم کثرت ذریه، منتها کثرت نسل یکى از مصادیق خیر کثیر است. اگر منظور از کوثر مسئله ذریه به استقلال و یا به طور ضمنى نبود، آوردن کلمه «انّ» در جمله «إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ» فایدهاى نداشت؛ زیرا کلمه «انّ» علاوه بر تحقیق، تعلیل را هم مىرساند؛ چرا که معنا ندارد خداوند بفرماید ما به تو حوض دادیم؛ چون که بدگوى تو مقطوع النسل است.
روایات فراوانی هم بیان میکند که سوره مورد بحث در پاسخ کسى نازل شده که رسول خدا(ص) را به مقطوع النسل بودن زخم زبان زد و این زخم زبان هنگامى بود که قاسم و عبد اللَّه فرزندان رسول خدا(ص) از دنیا رفتند.[14]
«فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ»؛ پس براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى کن. از سیاق و ظاهر اینکه حرف «فاء» بر سر این جمله در آمده، استفاده مىشود که امر به نماز و قربانی کردن که متفرع بر جمله «إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ» شده، از باب شکر نعمت است، و چنین معنا مىدهد؛ حال که ما بر تو منت نهادیم و خیر کثیر به تو دادیم این نعمت بزرگ را با نماز و قربانی کردن شکرگزارى کن.
«إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ». کلمه «شانئ» به معناى دشمن خشمگین،[15] و کلمه «أبتر» به معناى بدون دنباله است، و این کسى که چنین زخم زبانى را به رسول خدا(ص) زده بود عاص بن وائل بود.
در شأن نزول این سوره میگویند؛ عاص بن وائل که از سران مشرکان بود، پیامبر اکرم(ص) را هنگام خارج شدن از مسجد الحرام ملاقات کرد، و مدتى با حضرت گفتوگو نمود، گروهى از سران قریش در مسجد نشسته بودند و این منظره را از دور مشاهده کردند، هنگامى که عاص بن وائل وارد مسجد شد به او گفتند: با که صحبت مىکردى؟ گفت با این مرد «ابتر»! این تعبیر را به خاطر این انتخاب کرد که عبد اللَّه پسر پیامبر(ص) از دنیا رفته بود، و عرب کسى را که پسر نداشت ابتر(بدون عقب) مىنامید؛[3] از اینرو قریش این نام را بعد از مرگ پسر پیامبر(ص) براى حضرت انتخاب کرده بود. اینجا بود که سوره کوثر نازل شد و پیامبر اکرم(ص) را به نعمتهاى بسیار و کوثر بشارت داد، و دشمنان او را ابتر خواند.[4]
روى سخن در تمام این سوره به سمت پیامبر اسلام(ص) است.[5]
یکى از اهداف مهم این سوره، تسلى خاطر مبارک رسول خدا(ص) در برابر انبوه حوادث دردناک و زخم زبانهاى مکرر دشمنان است.
در این سوره، نخست مىفرماید: ما به تو کوثر عطا کردیم: «إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ». «کوثر» وصف است که از ریشه «کثرت» به معناى خیر و برکت فراوان است.[6]
در اینکه منظور از «کوثر» در اینجا چیست؟ مفسران دیدگاههای مختلفی ارائه کردهاند.
در روایتى آمده است که وقتى این سوره نازل شد پیامبر اکرم(ص) بر فراز منبر رفت و این سوره را تلاوت فرمود، اصحاب عرض کردند: این چیست که خداوند به تو عطا فرموده؟ گفت: نهرى است در بهشت، سفیدتر از شیر، و صافتر از قدح (بلور) در دو طرف آن قبههایى از دُرّ و یاقوت است.[7]
از امام صادق(ع) نقل شده است: کوثر نهرى است در بهشت که خداوند آنرا به پیامبرش در عوض فرزندش (عبد اللَّه که در حیات او از دنیا رفت) به حضرت عطا کرد.[8]
بعضى نیز گفتهاند: منظور همان «حوض کوثر» است که تعلق به پیامبر(ص) دارد و مؤمنان به هنگام ورود در بهشت از آن سیراب مىشوند.[9]
عدهای آنرا به نبوت تفسیر کرده، بعضى به کثرت فرزندان و ذریه که همه آنها از نسل دخترش فاطمه زهرا(س) به وجود آمدند، بعضى نیز آنرا به «شفاعت» تفسیر نموده اند و... .[10]
در مجموع بیش از 26 نظر در این باره نقل شده است.[11] به نظر میرسد بیشتر این تفسیرها بیان مصداقهاى روشنى از مفهوم وسیع و گسترده خیر کثیر باشد.[12]
به هر حال اینکه در آخر سوره فرمود: «إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ» با در نظر گرفتن اینکه کلمه «ابتر» در ظاهر به معناى مقطوع النسل و بدون ذریه است، و نیز با در نظر گرفتن اینکه جمله مذکور از باب قصر قلب است،[13] چنین به دست مىآید که منظور از کوثر، تنها کثرت ذریهاى است که خداى تعالى به پیامبر اسلام(ص) ارزانى داشته، و یا مراد هم خیر کثیر است و هم کثرت ذریه، منتها کثرت نسل یکى از مصادیق خیر کثیر است. اگر منظور از کوثر مسئله ذریه به استقلال و یا به طور ضمنى نبود، آوردن کلمه «انّ» در جمله «إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ» فایدهاى نداشت؛ زیرا کلمه «انّ» علاوه بر تحقیق، تعلیل را هم مىرساند؛ چرا که معنا ندارد خداوند بفرماید ما به تو حوض دادیم؛ چون که بدگوى تو مقطوع النسل است.
روایات فراوانی هم بیان میکند که سوره مورد بحث در پاسخ کسى نازل شده که رسول خدا(ص) را به مقطوع النسل بودن زخم زبان زد و این زخم زبان هنگامى بود که قاسم و عبد اللَّه فرزندان رسول خدا(ص) از دنیا رفتند.[14]
«فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ»؛ پس براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى کن. از سیاق و ظاهر اینکه حرف «فاء» بر سر این جمله در آمده، استفاده مىشود که امر به نماز و قربانی کردن که متفرع بر جمله «إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ» شده، از باب شکر نعمت است، و چنین معنا مىدهد؛ حال که ما بر تو منت نهادیم و خیر کثیر به تو دادیم این نعمت بزرگ را با نماز و قربانی کردن شکرگزارى کن.
«إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ». کلمه «شانئ» به معناى دشمن خشمگین،[15] و کلمه «أبتر» به معناى بدون دنباله است، و این کسى که چنین زخم زبانى را به رسول خدا(ص) زده بود عاص بن وائل بود.
[1]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج10، ص 835، ناصر خسرو، تهران، 1372ش؛ طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج20، ص 369، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1417ق.
[2]. ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 27، ص 368، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1374ش.
[3]. واسطی زبیدی، محب الدین سید محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، محقق، مصحح، شیری، علی، ج ۶، ص ۴۴، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، بیروت، چاپ اول، 1414ق.
[4]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج10، ص 836.
[5]. مانند سوره و الضحى و سوره ا لم نشرح.
[6]. قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج 12، ص 54، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1371ش؛ تاج العروس، ج ۷، ص ۴۳۶.
[7]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج10، ص 836، «قال ابن عباس لما نزلت إنا أعطیناک الکوثر صعد رسول الله ص المنبر فقرأها على الناس فلما نزل قالوا یا رسول الله ما هذا الذی أعطاک الله قال نهر فی الجنة أشد بیاضا من اللبن و أشد استقامة من القدح حافتاه قباب الدر و الیاقوت».
[8]. همان، «روی عن أبی عبد الله (ع) أنه قال نهر فی الجنة أعطاه الله نبیه (ص) عوضا من ابنه».
[9]. همان.
[10]. همان، ص 836.
[11]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 20، ص 370.
[12]. تفسیر نمونه، ج 27، ص 371.
[13]. اصطلاح بلاغی است، برای رد اعتقاد طرف مقابل، یعنی این لقب(ابتر) را که به پیامبر دادهاید خود شما هستید.
[14]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 20، ص 371.
[15]. تاج العروس، ج ۱، ص ۱۸۲.