کد سایت
id21738
کد بایگانی
28267
نمایه
راه جلوگیری از حوادث زیانبار طبیعی
طبقه بندی موضوعی
علت و معلول,ارتباط انسان با جهان
برچسب
جلوگیری|حوادث طبیعی|سیل|زلزله
خلاصه پرسش
راه جلوگیری از حوادث زیانبار و پدیدههای طبیعی مانند سیل و زلزله چیست؟
پرسش
راه و چارهای برای جلوگیری از حوادث زیانبار و پدیدههای طبیعی مانند سیل و زلزله در اسلام چیست؟
پاسخ اجمالی
زلزله و امثال آن از بلاهای طبیعی، دارای آثار فراوانی است که در مجموع همه آنها خیر است؛ مانند اینكه مردم، غافل نشوند، و به هوش باشند كه ضعيف و ناتوانند و در هراس افتند و با احساس ضعف خود و قدرت آفرينشگر از گناه و فساد به دور مانند. بر اساس روایات؛ به عوض آنچه از دست دادهاند، در آخرت چنان پاداشهايى براى شخص ذخيره میشود كه با هيچ نعمت دنيوى برابرى نكند.
گرچه نمیتوان گفت راههایی وجود دارد که کاملاً از وقوع زلزله جلوگیری کند؛ زیرا اصل وقوع آن چه بسا برای ادامه حیات کره زمین لازم باشد. اما انسان در قبال حوادث طبیعی چند وظیفه دارد:
الف. بکارگیری ابزار لازم و استفاده از علوم و فنآوری و رعایت اصول مهندسی در ساخت و ساز، تا از خسارتها و پیامدهای زلزله کاسته شود.
ب. رعایت امور معنوی؛ مانند پرهیز از اموری که بر اساس منابع دینی از علل معنوی زلزله شمرده شده است.
گرچه نمیتوان گفت راههایی وجود دارد که کاملاً از وقوع زلزله جلوگیری کند؛ زیرا اصل وقوع آن چه بسا برای ادامه حیات کره زمین لازم باشد. اما انسان در قبال حوادث طبیعی چند وظیفه دارد:
الف. بکارگیری ابزار لازم و استفاده از علوم و فنآوری و رعایت اصول مهندسی در ساخت و ساز، تا از خسارتها و پیامدهای زلزله کاسته شود.
ب. رعایت امور معنوی؛ مانند پرهیز از اموری که بر اساس منابع دینی از علل معنوی زلزله شمرده شده است.
پاسخ تفصیلی
در مورد زلزله و بلایای طبیعی، لازم است به چند نکته توجه نمود:
1. زلزله و امثال آن از بلاهای طبیعی، دارای آثار فراوانی است که در مجموع همه آنها خیر است. امام صادق(ع) میفرماید: «زلزله و همانند آن، براى آن است كه مردم، غافل نشوند، به هوش باشند [كه ضعيف و ناتوانند] و در هراس افتند و [با احساس ضعف خود و قدرت آفرينشگر] از گناه و فساد به دور مانند. تمام بلاها و گرفتاریهايى كه در جسم و مالشان پديد میآيد براى همين امر و به سود و مصلحت و استقامت بخشيدن به آنان است. و اگر صلاح يابند به عوض آنچه از دست دادهاند، در آخرت چنان پاداشهايى براى شخص ذخيره میشود كه با هيچ نعمت دنيوى برابرى نكند. پس گاه صلاح و مصلحت عام و خاص در آن است كه در نزول اين بلاها در دنيا شتاب شود».[1]
2. ممکن است این امور دارای علتهای مختلف مادی و معنوی باشند.
3. اصل علیت امور معنوی در حوادث دنیایی مسلم است؛ یک دلیل روشن آن آیات قرآن کریم است که در یکجا میفرماید: «به سبب اعمال مردم، فساد در خشكى و دريا آشكار شد تا به آنان جزاى بعضى از كارهايشان را بچشاند، باشد كه بازگردند»،[2] در آیه دیگری میخوانیم: «و اگر مردم شهرها ايمان آورده و به تقوا گراييده بودند، قطعاً بركاتى از آسمان و زمين برايشان میگشوديم، ولى تكذيب كردند؛ پس به [كيفر] دستاوردشان [گريبان] آنان را گرفتيم».[3]
4. تعیین دقیق مصادیق علتهای معنوی برای انسانهای عادی ممکن نیست؛ بلکه فقط اولیای الهی میتوانند بیان کنند چه چیزی علت معنوی حوادث مادی است.
5. علیت مسائل معنوی در امور مادی به نحو طولی است نه عَرَضی؛ یعنی ممکن است یک امر معنوی در مرحله بالاتر و ما فوق طبیعی سبب زلزله باشد؛ ولی وقوع زلزله در خارج و جهان طبیعی بر اساس علل مادی اتفاق میافتد؛ به عبارت دیگر؛ وجود هیچکدام موجب بینیازی از دیگری نیست.[4]
6. با توجه به مطالب بیان شده روشن میشود: اوّلاً؛ نمیتوان گفت راههایی وجود دارد که کاملاً از وقوع زلزله جلوگیری کند؛ زیرا اصل وقوع آن چه بسا برای ادامه حیات کره زمین لازم باشد. ثانیاً؛ انسان در قبال حوادث طبیعی چند وظیفه دارد:
الف. بکارگیری ابزار لازم و استفاده از علوم و فنآوری و رعایت اصول مهندسی در ساخت و ساز، تا از خسارتها و پیامدهای زلزله کاسته شود.
ب. رعایت امور معنوی؛ در مورد امور معنوی نیز دو نکنه را باید رعایت کرد: یکی پرهیز از اموری که بر اساس منابع دینی از علل معنوی زلزله شمرده شده است؛ مانند اینکه، بر اساس روایات متعدد، شیوع زنا، از عوامل وقوع زلزله شمرده شده است؛ امام صادق(ع) میفرماید: «همين كه چهار چيز شايع شد [همراه آنها] چهار چيز ديگر پديدار گردد: هر گاه زنا شايع شد زلزله پيدا شود. هر گاه حكم بهناحق شايع شود باران بند آيد. هر گاه پيمان با كفارى كه در ذمه اسلامند شكسته شود [و طبق مقررات با آنها رفتار نشود] دولت بهدست مشركين افتد و بر مسلمين حكومت كنند. و هر گاه زكات داده نشد، فقر و احتياج پديدار گردد».[5] ظاهراً منظور این است که این اعمال (زنا و...) اگر از روی آگاهی و اختیار و به صورت گسترده در جامعه انجام پذیرد، میتواند علت برای وقوع آن حوادث باشد.
نکته دیگری که در مورد امور معنوی باید رعایت کرد، اعمالی است که بر اساس روایات میتواند از شدت یا کثرت وقوع زلزله جلوگیری کند. على بن مهزيار میگوید: محضر مبارک حضرت امام محمد تقی(ع) نامهای نوشتم و در آن از كثرت زلزله در اهواز شكايت كرده و گفتم آيا صلاح میدانيد از آنجا به مكان ديگرى منتقل شويم؟ آنحضرت در پاسخ نوشتند: «از آنجا منتقل نشويد، روزهاى چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه را روزه بگيريد و سپس غسل كرده و لباسهاى پاک بپوشيد و روز جمعه از منازل بيرون آمده و خدا را بخوانيد و دعا نماييد مسلّماً حق تعالى آن را از شما بر طرف میكند».
راوى میگويد: ما همين كار را كرديم پس زلزلهها ساكت شدند. همچنین امام محمد تقی(ع)فرمود: «هر كس كه از شما گنهكار است توبه و انابه کرده و دعاى خير نمايد».[6]
در حديث دیگری محمّد بن سليمان ديلمى نقل كرده: از حضرت امام صادق(ع) پرسيدم: زلزله چيست؟ آنحضرت فرمود: «آيه و نشانهاى است». گفتم: سبب آن چيست؟ فرمود: «خدای تبارک و تعالى براى رشتههاى زمين فرشتهاى را موكّل قرار داده و هر گاه بخواهد زمين را بلرزاند به آن فرشته وحى میكند فلان رشته و فلان رشته را حركت بده، پس آن فرشته، رشتههاى زمين را كه حق تعالى امر فرموده حركت میدهد بلافاصله زمين با اهلش به حركت و لرزه در میآيند». گفتم: وقتى چنين پيش آمد چكار بكنم؟ آنحضرت فرمود: «نماز كسوف (آيات) بخوان و وقتى از نماز فارغ شدى به سجده برو و در سجود بگو: "يَا مَنْ يُمْسِكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَكَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ كانَ حَلِيماً غَفُوراً أَمْسِكْ عَنَّا السُّوءَ إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِير"».[7] یعنی؛ «اى كسى كه آسمانها و زمين را از اينكه نابود شوند نگه میدارى و اگر رو به زوال نهند گذشته از او هيچكس آنها را محفوظ نتواند داشت كه او بردبار و آمرزنده است. بدى و شرّ را از ما دور بدار محقّقاً تو بر هر چيزى قادر هستى».
1. زلزله و امثال آن از بلاهای طبیعی، دارای آثار فراوانی است که در مجموع همه آنها خیر است. امام صادق(ع) میفرماید: «زلزله و همانند آن، براى آن است كه مردم، غافل نشوند، به هوش باشند [كه ضعيف و ناتوانند] و در هراس افتند و [با احساس ضعف خود و قدرت آفرينشگر] از گناه و فساد به دور مانند. تمام بلاها و گرفتاریهايى كه در جسم و مالشان پديد میآيد براى همين امر و به سود و مصلحت و استقامت بخشيدن به آنان است. و اگر صلاح يابند به عوض آنچه از دست دادهاند، در آخرت چنان پاداشهايى براى شخص ذخيره میشود كه با هيچ نعمت دنيوى برابرى نكند. پس گاه صلاح و مصلحت عام و خاص در آن است كه در نزول اين بلاها در دنيا شتاب شود».[1]
2. ممکن است این امور دارای علتهای مختلف مادی و معنوی باشند.
3. اصل علیت امور معنوی در حوادث دنیایی مسلم است؛ یک دلیل روشن آن آیات قرآن کریم است که در یکجا میفرماید: «به سبب اعمال مردم، فساد در خشكى و دريا آشكار شد تا به آنان جزاى بعضى از كارهايشان را بچشاند، باشد كه بازگردند»،[2] در آیه دیگری میخوانیم: «و اگر مردم شهرها ايمان آورده و به تقوا گراييده بودند، قطعاً بركاتى از آسمان و زمين برايشان میگشوديم، ولى تكذيب كردند؛ پس به [كيفر] دستاوردشان [گريبان] آنان را گرفتيم».[3]
4. تعیین دقیق مصادیق علتهای معنوی برای انسانهای عادی ممکن نیست؛ بلکه فقط اولیای الهی میتوانند بیان کنند چه چیزی علت معنوی حوادث مادی است.
5. علیت مسائل معنوی در امور مادی به نحو طولی است نه عَرَضی؛ یعنی ممکن است یک امر معنوی در مرحله بالاتر و ما فوق طبیعی سبب زلزله باشد؛ ولی وقوع زلزله در خارج و جهان طبیعی بر اساس علل مادی اتفاق میافتد؛ به عبارت دیگر؛ وجود هیچکدام موجب بینیازی از دیگری نیست.[4]
6. با توجه به مطالب بیان شده روشن میشود: اوّلاً؛ نمیتوان گفت راههایی وجود دارد که کاملاً از وقوع زلزله جلوگیری کند؛ زیرا اصل وقوع آن چه بسا برای ادامه حیات کره زمین لازم باشد. ثانیاً؛ انسان در قبال حوادث طبیعی چند وظیفه دارد:
الف. بکارگیری ابزار لازم و استفاده از علوم و فنآوری و رعایت اصول مهندسی در ساخت و ساز، تا از خسارتها و پیامدهای زلزله کاسته شود.
ب. رعایت امور معنوی؛ در مورد امور معنوی نیز دو نکنه را باید رعایت کرد: یکی پرهیز از اموری که بر اساس منابع دینی از علل معنوی زلزله شمرده شده است؛ مانند اینکه، بر اساس روایات متعدد، شیوع زنا، از عوامل وقوع زلزله شمرده شده است؛ امام صادق(ع) میفرماید: «همين كه چهار چيز شايع شد [همراه آنها] چهار چيز ديگر پديدار گردد: هر گاه زنا شايع شد زلزله پيدا شود. هر گاه حكم بهناحق شايع شود باران بند آيد. هر گاه پيمان با كفارى كه در ذمه اسلامند شكسته شود [و طبق مقررات با آنها رفتار نشود] دولت بهدست مشركين افتد و بر مسلمين حكومت كنند. و هر گاه زكات داده نشد، فقر و احتياج پديدار گردد».[5] ظاهراً منظور این است که این اعمال (زنا و...) اگر از روی آگاهی و اختیار و به صورت گسترده در جامعه انجام پذیرد، میتواند علت برای وقوع آن حوادث باشد.
نکته دیگری که در مورد امور معنوی باید رعایت کرد، اعمالی است که بر اساس روایات میتواند از شدت یا کثرت وقوع زلزله جلوگیری کند. على بن مهزيار میگوید: محضر مبارک حضرت امام محمد تقی(ع) نامهای نوشتم و در آن از كثرت زلزله در اهواز شكايت كرده و گفتم آيا صلاح میدانيد از آنجا به مكان ديگرى منتقل شويم؟ آنحضرت در پاسخ نوشتند: «از آنجا منتقل نشويد، روزهاى چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه را روزه بگيريد و سپس غسل كرده و لباسهاى پاک بپوشيد و روز جمعه از منازل بيرون آمده و خدا را بخوانيد و دعا نماييد مسلّماً حق تعالى آن را از شما بر طرف میكند».
راوى میگويد: ما همين كار را كرديم پس زلزلهها ساكت شدند. همچنین امام محمد تقی(ع)فرمود: «هر كس كه از شما گنهكار است توبه و انابه کرده و دعاى خير نمايد».[6]
در حديث دیگری محمّد بن سليمان ديلمى نقل كرده: از حضرت امام صادق(ع) پرسيدم: زلزله چيست؟ آنحضرت فرمود: «آيه و نشانهاى است». گفتم: سبب آن چيست؟ فرمود: «خدای تبارک و تعالى براى رشتههاى زمين فرشتهاى را موكّل قرار داده و هر گاه بخواهد زمين را بلرزاند به آن فرشته وحى میكند فلان رشته و فلان رشته را حركت بده، پس آن فرشته، رشتههاى زمين را كه حق تعالى امر فرموده حركت میدهد بلافاصله زمين با اهلش به حركت و لرزه در میآيند». گفتم: وقتى چنين پيش آمد چكار بكنم؟ آنحضرت فرمود: «نماز كسوف (آيات) بخوان و وقتى از نماز فارغ شدى به سجده برو و در سجود بگو: "يَا مَنْ يُمْسِكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَكَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ كانَ حَلِيماً غَفُوراً أَمْسِكْ عَنَّا السُّوءَ إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِير"».[7] یعنی؛ «اى كسى كه آسمانها و زمين را از اينكه نابود شوند نگه میدارى و اگر رو به زوال نهند گذشته از او هيچكس آنها را محفوظ نتواند داشت كه او بردبار و آمرزنده است. بدى و شرّ را از ما دور بدار محقّقاً تو بر هر چيزى قادر هستى».
[1]. مفضل بن عمر، توحید المفضل، محقق و مصحح: مظفر، کاظم، ص144، نشر داوری، قم، چاپ سوم، بیتا.
[2]. روم، 41.
[3]. اعراف، 96.
[5]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2، ص 448، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
[6]. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 2، ص 555 - 556، کتاب فروشی داوری، قم، چاپ اول، 1385ش.
[7]. همان.