کد سایت
id23371
کد بایگانی
52099
نمایه
عوامل تحریف کتابهاب مقدس توسط یهودیان و مسیحیان
خلاصه پرسش
چرا یهودیت و میسحیت دچار انحراف شدهاند؟
پرسش
چرا دین یهودی و مسیحی دچار انحراف شده است؟
پاسخ اجمالی
انسانها در برخی مواقع، به حدی طغیانگر و سرکش میشوند که در برابر دین خداوند میایستند و با تمام قدرت تلاش در نابودی دین الهی و حفظ منافع نفسانی خود میکنند. کتابهای الهی که حاوی پیام انبیاء بودند نیز با همین برخورد مواجه شده و تلاش در تحریف آنها شد. اما اینکه چه عواملی به تحریف این کتابها انجامید، میتوان مهمترین عامل را پیروی از هواهای نفسانی و شیطان بیرونی دانست و به صورت جزئی نیز مصادیقی برای آن بیان نمود که در پاسخ تفصیلی به تعدادی از آنها خواهیم پرداخت.
پاسخ تفصیلی
دین مجموعهای از دستورات و احکام الهی است که توسط پیامبران به انسانها رسیده است. عواملی که انسانها را به ایمان و دینداری هدایت میکنند، بسیار بوده و از عوامل درونی چون فطرت گرفته تا عوامل خارجی چون وعده و وعیدها!
این عوامل به حدی هستند که حجت بر انسان تمام شده و خداوند میتواند در جهان دیگر، انسان را جهت اعمالش بازخواست نماید.
اما در مقابل نیز عوامل درونی و بیرونی وجود دارند که انسان را به رها کردن دین و پیروی کامل از هواهای نفسانی میخوانند و طبیعتاً انسان برای مبارزه با آنها، راهی دشوار خواهد داشت.
انسانها تحت تأثیر عوامل مختلف، راههای مختلفی را برای خود انتخاب میکنند. اما برخی از آنان که طغیانگر و در عین حال قدرتمند هستند، به حدی میرسند که در برابر دین خداوند میایستند و با تمام قدرت تلاش در حفظ منافع نفسانی خود میکنند. قرآن در ذیل آیهای بیان میکند که برخی از طغیانگران بنی اسرائیل، پیامبران را تحمل نکرده و آنها را تکذیب میکردند و حتی برخی از آنها را کشتند: «ما از بنى اسرائيل پيمان گرفتيم و رسولانى به سوى آنها فرستاديم [ولى] هر زمان پيامبرى حكمى بر خلاف هوسها و دلخواه آنها میآورد، عدهاى را تكذيب میكردند و عدهاى را میكشتند».[1] چنین تکذیبهایی در مورد پیامبر اسلام نیز وجود داشته است: «و از اينكه بيم دهندهاى از جنس خودشان به سوى آنان آمده است تعجب كردند، و كافران گفتند: اين جادوگرى بسيار دروغگو است».[2]
اما این نوع برخورد تنها محدود به انبیای الهی نمیشد. کتابهای الهی که شامل پیام رسولان بودند نیز با همین نوع برخورد مواجه شدند و تلاش در تحریف آنها شد. البته قرآن از این تحریف محفوظ مانده است.[3] بدین جهت که خداوند خود حفظ قرآن را بر عهده گرفته است: «همانا ما قرآن را نازل كرديم، و يقيناً ما نگهبان آن [از تحريف و زوال] هستيم».[4] اما کتابهای دیگر انبیا تا حدودی با تحریف مواجه شدند: «كلمات خدا را از جايگاه اصلیاش و معناى حقيقیاش تغيير میدهند، و بخشى از آنچه را [از معارف و احكام تورات واقعى] كه به وسيله آن پند داده شدند، از ياد بردند و ناديده گرفتند».[5] البته این تحریف به صورت کامل که هیچ هدایتی را نتوان در آنها یافت، نبوده بلکه به صورت محدود صورت گرفته است.[6]
اما در اینکه چه عواملی سبب تحریف در این کتابها شده، میتوان در نگاهی کلّی، مهمترین عامل را پیروی از هواهای نفسانی دانست و در نگاهی جزئی به بیان برخی مصادیق آن پرداخت، مصادیقی چون:
1. به دست آوردن ثروت: در بسیاری از آیات قرآن به صراحت اشاره شده که آنان برای به دست آوردن پول و مال دست به تحریف زدهاند: «پس واى بر آنها كه نوشتهاى با دست خود مینويسند، سپس میگويند: اين، از طرف خداست. (لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَليلاً) تا آن را به بهاى كمى بفروشند»،[7]
و «[به خاطر بياوريد] هنگامى را كه خدا، از كسانى كه كتاب (آسمانى) به آنها داده شده، پيمان گرفت كه حتماً آنرا براى مردم آشكار سازيد و كتمان نكنيد! ولى آنها، آنرا پشت سر افكندند (وَ اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَليلاً) و به بهاى كمى فروختند و چه بد متاعى میخرند؟!».[8]
همین سبک در مورد روایات اسلامی نیز شکل گرفت و اگر خداوند حافظ قرآن نبود، در قرآن نیز تحریف واقع میشد. بسیاری از ابوهریرهها و کعب الاحبارها برای دلخوشی حکام زمان خود دست به جعل روایات میزدند و پولهای در ظاهر کلانی را برای خود به دست میآوردند. در ادیان دیگر نیز همین سیاق محتمل است که افرادی برای به دست آوردن پول دست به جعل و تحریف متون مقدس زده باشند.
2. حفظ قدرت: هر دینی در ادامه مسیر شامل گروههای مختلفی میشود که تمامشان به دنبال اثبات حقانیت خود هستند. همچنین در برخورد با ادیان دیگر نیز تلاش میکنند از خود چهرهای بزرگوارانه و حق به جانب نشان دهند تا بتوانند بر کرسی قدرت باقی مانده و اختیارات خود را حفظ کنند. طبیعی است که آنها تلاش در کتمان و یا تفسیر خلاف واقع از متن مقدس خود میکنند تا از اعتبار متون اصلی نزد پیروان خود بکاهند و به این وسیله قدرت خود را حفظ کرده و بر کرسی ریاست دین باقی بمانند. از جمله این موارد کتمان نبوّت و صفات پیامبر اسلام است که خداوند در قرآن میفرماید: «اى اهل كتاب! چرا در حالى كه [به حقايق و واقعيات] آگاهيد، حق را به باطل مُشتبه میكنيد، و حق را پنهان میداريد [تا مردم گمراه بمانند؟]».[9] بسیاری از مفسران شیعه[10] و سنی[11] این آیه را به کتمان نبوت و صفات پیامبر اسلام، تفسیر کردهاند. بنابر این بقای در قدرت یکی از عوامل تحریف در متون مقدس است.
3. تقلیدها و تعصبهای کورکورانه: برخی از اعمال گذشتگان وجود دارد که ما تلاش در حفظ آنها داریم. این سنتها اگر درست باشند، نه تنها منعی در عمل به آنها نیست بلکه عقل حکم به ترویج آنها دارد. اما برخی سنتها هستند که هیچ دلیل و منطقی برای آنها نیست و انسانها تنها به جهت اینکه اعمال گذشتگان آنها بوده، پایبند آن هستند.
مخالفان برخی پیامبران در توجیه بتپرستی و رد یکتاپرستی، سنتها و دین آباء و اجدادی خود را بهانه میآوردند.[12] این نوع پیروی در میان پیروان ادیان نیز بوده و هست. از برخی آیات قرآن چنین بر میآید که گروهی از آنها به حدی به سنتهای خود پایبند شدند که برای حفظ آن، حاضر به تحریف و تفسیر غیر واقعی از دین خود شدند: «بگو: اى اهل كتاب! در دين خود، غلوّ [و زياده روى] نكنيد! و غير از حق نگوييد! و از هوسهاى جمعيّتى كه پيشتر گمراه شدند و ديگران را گمراه كردند و از راه راست منحرف گشتند، پيروى ننماييد!».[13]
4. حسادت: بسیاری از مفسران کلمه «بغی» در آیه «وَ مَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيَا بَيْنَهُمْ»،[14] را به معنای حسادت و ظلم نیز دانستهاند.[15] بنابر این حسادت و ظلم نیز از عوامل دیگری میباشد که سبب اختلاف و تحریف در دین شده است.
این عوامل به حدی هستند که حجت بر انسان تمام شده و خداوند میتواند در جهان دیگر، انسان را جهت اعمالش بازخواست نماید.
اما در مقابل نیز عوامل درونی و بیرونی وجود دارند که انسان را به رها کردن دین و پیروی کامل از هواهای نفسانی میخوانند و طبیعتاً انسان برای مبارزه با آنها، راهی دشوار خواهد داشت.
انسانها تحت تأثیر عوامل مختلف، راههای مختلفی را برای خود انتخاب میکنند. اما برخی از آنان که طغیانگر و در عین حال قدرتمند هستند، به حدی میرسند که در برابر دین خداوند میایستند و با تمام قدرت تلاش در حفظ منافع نفسانی خود میکنند. قرآن در ذیل آیهای بیان میکند که برخی از طغیانگران بنی اسرائیل، پیامبران را تحمل نکرده و آنها را تکذیب میکردند و حتی برخی از آنها را کشتند: «ما از بنى اسرائيل پيمان گرفتيم و رسولانى به سوى آنها فرستاديم [ولى] هر زمان پيامبرى حكمى بر خلاف هوسها و دلخواه آنها میآورد، عدهاى را تكذيب میكردند و عدهاى را میكشتند».[1] چنین تکذیبهایی در مورد پیامبر اسلام نیز وجود داشته است: «و از اينكه بيم دهندهاى از جنس خودشان به سوى آنان آمده است تعجب كردند، و كافران گفتند: اين جادوگرى بسيار دروغگو است».[2]
اما این نوع برخورد تنها محدود به انبیای الهی نمیشد. کتابهای الهی که شامل پیام رسولان بودند نیز با همین نوع برخورد مواجه شدند و تلاش در تحریف آنها شد. البته قرآن از این تحریف محفوظ مانده است.[3] بدین جهت که خداوند خود حفظ قرآن را بر عهده گرفته است: «همانا ما قرآن را نازل كرديم، و يقيناً ما نگهبان آن [از تحريف و زوال] هستيم».[4] اما کتابهای دیگر انبیا تا حدودی با تحریف مواجه شدند: «كلمات خدا را از جايگاه اصلیاش و معناى حقيقیاش تغيير میدهند، و بخشى از آنچه را [از معارف و احكام تورات واقعى] كه به وسيله آن پند داده شدند، از ياد بردند و ناديده گرفتند».[5] البته این تحریف به صورت کامل که هیچ هدایتی را نتوان در آنها یافت، نبوده بلکه به صورت محدود صورت گرفته است.[6]
اما در اینکه چه عواملی سبب تحریف در این کتابها شده، میتوان در نگاهی کلّی، مهمترین عامل را پیروی از هواهای نفسانی دانست و در نگاهی جزئی به بیان برخی مصادیق آن پرداخت، مصادیقی چون:
1. به دست آوردن ثروت: در بسیاری از آیات قرآن به صراحت اشاره شده که آنان برای به دست آوردن پول و مال دست به تحریف زدهاند: «پس واى بر آنها كه نوشتهاى با دست خود مینويسند، سپس میگويند: اين، از طرف خداست. (لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَليلاً) تا آن را به بهاى كمى بفروشند»،[7]
و «[به خاطر بياوريد] هنگامى را كه خدا، از كسانى كه كتاب (آسمانى) به آنها داده شده، پيمان گرفت كه حتماً آنرا براى مردم آشكار سازيد و كتمان نكنيد! ولى آنها، آنرا پشت سر افكندند (وَ اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَليلاً) و به بهاى كمى فروختند و چه بد متاعى میخرند؟!».[8]
همین سبک در مورد روایات اسلامی نیز شکل گرفت و اگر خداوند حافظ قرآن نبود، در قرآن نیز تحریف واقع میشد. بسیاری از ابوهریرهها و کعب الاحبارها برای دلخوشی حکام زمان خود دست به جعل روایات میزدند و پولهای در ظاهر کلانی را برای خود به دست میآوردند. در ادیان دیگر نیز همین سیاق محتمل است که افرادی برای به دست آوردن پول دست به جعل و تحریف متون مقدس زده باشند.
2. حفظ قدرت: هر دینی در ادامه مسیر شامل گروههای مختلفی میشود که تمامشان به دنبال اثبات حقانیت خود هستند. همچنین در برخورد با ادیان دیگر نیز تلاش میکنند از خود چهرهای بزرگوارانه و حق به جانب نشان دهند تا بتوانند بر کرسی قدرت باقی مانده و اختیارات خود را حفظ کنند. طبیعی است که آنها تلاش در کتمان و یا تفسیر خلاف واقع از متن مقدس خود میکنند تا از اعتبار متون اصلی نزد پیروان خود بکاهند و به این وسیله قدرت خود را حفظ کرده و بر کرسی ریاست دین باقی بمانند. از جمله این موارد کتمان نبوّت و صفات پیامبر اسلام است که خداوند در قرآن میفرماید: «اى اهل كتاب! چرا در حالى كه [به حقايق و واقعيات] آگاهيد، حق را به باطل مُشتبه میكنيد، و حق را پنهان میداريد [تا مردم گمراه بمانند؟]».[9] بسیاری از مفسران شیعه[10] و سنی[11] این آیه را به کتمان نبوت و صفات پیامبر اسلام، تفسیر کردهاند. بنابر این بقای در قدرت یکی از عوامل تحریف در متون مقدس است.
3. تقلیدها و تعصبهای کورکورانه: برخی از اعمال گذشتگان وجود دارد که ما تلاش در حفظ آنها داریم. این سنتها اگر درست باشند، نه تنها منعی در عمل به آنها نیست بلکه عقل حکم به ترویج آنها دارد. اما برخی سنتها هستند که هیچ دلیل و منطقی برای آنها نیست و انسانها تنها به جهت اینکه اعمال گذشتگان آنها بوده، پایبند آن هستند.
مخالفان برخی پیامبران در توجیه بتپرستی و رد یکتاپرستی، سنتها و دین آباء و اجدادی خود را بهانه میآوردند.[12] این نوع پیروی در میان پیروان ادیان نیز بوده و هست. از برخی آیات قرآن چنین بر میآید که گروهی از آنها به حدی به سنتهای خود پایبند شدند که برای حفظ آن، حاضر به تحریف و تفسیر غیر واقعی از دین خود شدند: «بگو: اى اهل كتاب! در دين خود، غلوّ [و زياده روى] نكنيد! و غير از حق نگوييد! و از هوسهاى جمعيّتى كه پيشتر گمراه شدند و ديگران را گمراه كردند و از راه راست منحرف گشتند، پيروى ننماييد!».[13]
4. حسادت: بسیاری از مفسران کلمه «بغی» در آیه «وَ مَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيَا بَيْنَهُمْ»،[14] را به معنای حسادت و ظلم نیز دانستهاند.[15] بنابر این حسادت و ظلم نیز از عوامل دیگری میباشد که سبب اختلاف و تحریف در دین شده است.
[1]. مائده، 70.
[2]. ص، 4.
[3]. برای اطلاعات بیشتر در این زمینه ر.ک: «تحریف ناپذیری قرآن»، سؤال 453.
[4]. حجر، 9.
[5]. مائده، 13.
[6]. برای اطلاعات بیشتر در این زمینه ر.ک: «تحریف تورات و انجیل بنابر آیات قرآن»، سؤال 45674.
[7]. بقره، 79.
[8]. آل عمران، 187.
[9]. آل عمران، 71.
[10]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، شیخ آقابزرگ تهرانی، تحقیق، قصیرعاملی، احمد، ج 2، ص 498، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا؛ مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، ج 2، ص 85، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1424ق.
[11]. ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمرو، تفسیر القرآن العظیم، تحقیق، شمس الدین، محمد حسین، ج 2، ص 50، بیروت، دار الکتب العلمیة، منشورات محمدعلی بیضون، چاپ اول، 1419ق.
[12]. بقره، 170: «و هنگامى كه به آنان [كه آلوده به شرک و كفرند] گويند: از آنچه خدا نازل كرده پيروى كنيد، پاسخ دهند: نه، بلكه از آيينى كه پدرانمان را بر آن يافتيم، پيروى میكنيم. آيا هر چند پدرانشان چيزى نمیفهميدند و راه نمیيافتهاند [باز كوركورانه از آنان پيروى خواهند كرد؟!]».
[13]. مائده، 77.
[14]. بقره، 213: «تنها [گروهى از] كسانى كه كتاب را دريافت داشته بودند، و نشانههاى روشن به آنها رسيده بود، به خاطر انحراف از حق و ستمگرى، در آن اختلاف كردند».
[15]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 2، ص 544، تهران، ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، 1372ش؛ آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، تحقیق، عطیة، علی عبدالباری، ج 1، ص 496، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق.