کد سایت
tr22485
کد بایگانی
53897
نمایه
الطاف خداوند بر شخص مؤمن در سنین مختلف
طبقه بندی موضوعی
درایه الحدیث
خلاصه پرسش
آیا پروردگار اعلام کرده که افراد هفتاد ساله را دوست داشته و افراد هشتاد ساله را مورد عذاب قرار نمیدهد؟
پرسش
از امام صادق(ع) روایتی نقل شده است که؛ «خداوند تعالی افرادی که 70 سالهاند را دوست دارد. و افرادی که در سن 80 هستند آنها را مورد عذاب قرار نمیدهد». من سعی کردم این حدیث را بررسی نمایم ولی نتوانستم موفق بشوم. آیا چنین حدیثی وجود دارد؟ اگر وجود داشته باشد مورد اعتماد است؟ منبع این حدیث چیست، و در چه شرایطی گفته شده است؟ یا اینکه این حدیث جعلی است؟ خواهشم این است که در مورد این مسئله معلوماتی را بدهید.
پاسخ اجمالی
حدیثی از امام صادق(ع) در منابع روایی وجود دارد که در پاداش زندگی مؤمنانه اعلام کرده که بعد از چهل سالگی؛ افراد با ایمان در هر دهه، مورد لطف و مرحمت ویژهای از طرف خداوند قرار میگیرند. اگر اندک تسامحی در سند این روایت داشته باشیم، با توجه به دیگر روایت، محتوای آنرا میتوان پذیرفت.
پاسخ تفصیلی
از بزرگترین نعمتهای الهی، نعمت عمر و زندگی در دنیا است؛ مؤمنان با استفاده از این نعمت بزرگ خود را برای زندگی ابدی آماده میکنند و سعی دارند تا از عمر خویش به بهترین وجه استفاده کنند؛ لذا با گذشت عمر؛ اگر از تجارب گذشته استفاده شود، اشتباهات دوران جوانی کمتر تکرار خواهد شد و با نزدیک شدن عمر دنیوی خویش به انتهاء آن، فرد باایمان خود را آماده دیدار با ربّ العالمین خواهد نمود.
چنین عمری که در راه طاعت و بندگی خدا باشد، با ارزش است و طولانی شدن آن باعث کسب هر چه بیشتر رضای الهی میشود.
در روایتی در کتاب شریف کافی آمده است، عمر چنین مؤمنانی به چند مرحله تقسیم شده که رونده این راه که همان مؤمناناند با رسیدن به هر مرحله، پاداشی ویژه از سوی خداوند دریافت خواهند کرد.
بررسی سندی روایت
«عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ: إِذَا بَلَغَ الْمُؤْمِنُ أَرْبَعِينَ سَنَةً آمَنَهُ اللَّهُ مِنَ الْأَدْوَاءِ الثَّلَاثَةِ الْبَرَصِ وَ الْجُذَامِ وَ الْجُنُونِ فَإِذَا بَلَغَ الْخَمْسِينَ خَفَّفَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ حِسَابَهُ فَإِذَا بَلَغَ سِتِّينَ سَنَةً رَزَقَهُ اللَّهُ الْإِنَابَةَ فَإِذَا بَلَغَ السَّبْعِينَ أَحَبَّهُ أَهْلُ السَّمَاءِ فَإِذَا بَلَغَ الثَّمَانِينَ أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِإِثْبَاتِ حَسَنَاتِهِ وَ إِلْقَاءِ سَيِّئَاتِهِ فَإِذَا بَلَغَ التِّسْعِينَ غَفَرَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ وَ كُتِبَ أَسِيرَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ ».[1]
این روایت را مرحوم کلینی از عدهای از اصحاب از احمد بن محمد نقل کرده است. اشکالی در «عدة من اصحابنا»[2] نیست و مورد قبولاند. احمد بن محمد در اینجا، مشترک بین احمد بن محمد بن عیسی با احمد بن محمد بن خالد برقی است، در هر دو صورت، این دو از بزرگان مورد قبول در نقل روایاتاند.[3]
نجاشی در توصیف عبدالرحمان بن ابینجران میگوید: «عبدالرحمن، ثقهٔ ثقه است و به روایاتش اعتماد میشود».[4]
درباره محمد بن قاسم بن فضیل بن یسار گفته شده است: «او و پدرش و عمویش علاء و جدش فضیل، همه مورد اعتمادند».[5]
راوی بعدی شخصی است به نام «علی بن مغیره»، که اطلاع چندانی از وی نداریم و ترجمه و تاریخی برای او ذکر نشده است، مگر آنکه چند روایت از او بدون واسطه از امام صادق(ع) نقل شده است.
بنابراین به غیر از علی بن مغیره که مجهول است و اطلاعی از او در دسترس نیست، میتوان گفت این روایت مشکل سندی دیگری ندارد.
بررسی متن روایت
امام صادق(ع) فرمود: «هرگاه مؤمنى به چهل سالگى رسد خداوند او را از سه درد ايمن سازد: پيسى، خوره، و ديوانگى؛ و هرگاه پنجاه ساله شد خداوند حسابش را سبک گرداند؛ و هرگاه به شصت سالگى رسيد خداوند، توبه را نصيب او گرداند؛ و هرگاه به هفتاد سالگى رسيد آسمانيان او را دوست بدارند؛ و هرگاه هشتاد ساله شد خداوند فرمان دهد حسناتش را بنويسند و گناهانش را بزدايند؛ و هرگاه به نود سالگى رسيد خداوند گناهان قبل و بعد او را بيامرزد و چنين [برای او] نويسد: اسير خدا در زمين!».
مفهوم و محتوای این روایت تا حد زیادی واضح و روشن است و نیازی به توضیح ندارد، اگر چه بر طبق برخی دیگر از روایات[6] از سن چهل سالگی بر مؤمن سختگیری میشود و تمام کارهای کوچک و بزرگش نوشته میشود ولی با استمرار زندگی مؤمنانه و استقامت در راه خدا؛ وقتی به سن پنجاه سالگی میرسد، خداوند متعال به پاس تلاش و مقاومت او مقداری از این سختگیری را کم کرده و حساب و محاسبهاش را سبک میگرداند، سپس در سن شصت سالگی خداوند توبه را نصیب او میکند تا اگر گناهی هم مانده با توبه واقعی بر طرف شود و در سن هفتاد و هشتاد سالگی است که تنها حسناتش نوشته میشود و در سن نود سالگی که یک عمر زندگی مؤمنانه را پشت سر گذاشته و اعضا و جوارحش را در این راه فرسوده نموده و پیر و فرتوت شده و ترحم هر انسانی را به خود جلب میکند، در اینجا است که خداوند او را مورد خطاب قرار داده و به عنوان اسیر خود در دنیا معرفی میکند که کنایه از مورد لطف و رحمت خدا قرار گرفتن است، و روشن است که کریمی همچون خداوند متعال چگونه با اسیر درمانده و سالخورده خود رفتار میکند.
بنابراین با مقداری تسامح میتوان سند این روایت را مورد قبول قرار داده و محتوای آن نیز در کنار دیگر روایات قابل قبول است.
چنین عمری که در راه طاعت و بندگی خدا باشد، با ارزش است و طولانی شدن آن باعث کسب هر چه بیشتر رضای الهی میشود.
در روایتی در کتاب شریف کافی آمده است، عمر چنین مؤمنانی به چند مرحله تقسیم شده که رونده این راه که همان مؤمناناند با رسیدن به هر مرحله، پاداشی ویژه از سوی خداوند دریافت خواهند کرد.
بررسی سندی روایت
«عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ: إِذَا بَلَغَ الْمُؤْمِنُ أَرْبَعِينَ سَنَةً آمَنَهُ اللَّهُ مِنَ الْأَدْوَاءِ الثَّلَاثَةِ الْبَرَصِ وَ الْجُذَامِ وَ الْجُنُونِ فَإِذَا بَلَغَ الْخَمْسِينَ خَفَّفَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ حِسَابَهُ فَإِذَا بَلَغَ سِتِّينَ سَنَةً رَزَقَهُ اللَّهُ الْإِنَابَةَ فَإِذَا بَلَغَ السَّبْعِينَ أَحَبَّهُ أَهْلُ السَّمَاءِ فَإِذَا بَلَغَ الثَّمَانِينَ أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِإِثْبَاتِ حَسَنَاتِهِ وَ إِلْقَاءِ سَيِّئَاتِهِ فَإِذَا بَلَغَ التِّسْعِينَ غَفَرَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ وَ كُتِبَ أَسِيرَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ ».[1]
این روایت را مرحوم کلینی از عدهای از اصحاب از احمد بن محمد نقل کرده است. اشکالی در «عدة من اصحابنا»[2] نیست و مورد قبولاند. احمد بن محمد در اینجا، مشترک بین احمد بن محمد بن عیسی با احمد بن محمد بن خالد برقی است، در هر دو صورت، این دو از بزرگان مورد قبول در نقل روایاتاند.[3]
نجاشی در توصیف عبدالرحمان بن ابینجران میگوید: «عبدالرحمن، ثقهٔ ثقه است و به روایاتش اعتماد میشود».[4]
درباره محمد بن قاسم بن فضیل بن یسار گفته شده است: «او و پدرش و عمویش علاء و جدش فضیل، همه مورد اعتمادند».[5]
راوی بعدی شخصی است به نام «علی بن مغیره»، که اطلاع چندانی از وی نداریم و ترجمه و تاریخی برای او ذکر نشده است، مگر آنکه چند روایت از او بدون واسطه از امام صادق(ع) نقل شده است.
بنابراین به غیر از علی بن مغیره که مجهول است و اطلاعی از او در دسترس نیست، میتوان گفت این روایت مشکل سندی دیگری ندارد.
بررسی متن روایت
امام صادق(ع) فرمود: «هرگاه مؤمنى به چهل سالگى رسد خداوند او را از سه درد ايمن سازد: پيسى، خوره، و ديوانگى؛ و هرگاه پنجاه ساله شد خداوند حسابش را سبک گرداند؛ و هرگاه به شصت سالگى رسيد خداوند، توبه را نصيب او گرداند؛ و هرگاه به هفتاد سالگى رسيد آسمانيان او را دوست بدارند؛ و هرگاه هشتاد ساله شد خداوند فرمان دهد حسناتش را بنويسند و گناهانش را بزدايند؛ و هرگاه به نود سالگى رسيد خداوند گناهان قبل و بعد او را بيامرزد و چنين [برای او] نويسد: اسير خدا در زمين!».
مفهوم و محتوای این روایت تا حد زیادی واضح و روشن است و نیازی به توضیح ندارد، اگر چه بر طبق برخی دیگر از روایات[6] از سن چهل سالگی بر مؤمن سختگیری میشود و تمام کارهای کوچک و بزرگش نوشته میشود ولی با استمرار زندگی مؤمنانه و استقامت در راه خدا؛ وقتی به سن پنجاه سالگی میرسد، خداوند متعال به پاس تلاش و مقاومت او مقداری از این سختگیری را کم کرده و حساب و محاسبهاش را سبک میگرداند، سپس در سن شصت سالگی خداوند توبه را نصیب او میکند تا اگر گناهی هم مانده با توبه واقعی بر طرف شود و در سن هفتاد و هشتاد سالگی است که تنها حسناتش نوشته میشود و در سن نود سالگی که یک عمر زندگی مؤمنانه را پشت سر گذاشته و اعضا و جوارحش را در این راه فرسوده نموده و پیر و فرتوت شده و ترحم هر انسانی را به خود جلب میکند، در اینجا است که خداوند او را مورد خطاب قرار داده و به عنوان اسیر خود در دنیا معرفی میکند که کنایه از مورد لطف و رحمت خدا قرار گرفتن است، و روشن است که کریمی همچون خداوند متعال چگونه با اسیر درمانده و سالخورده خود رفتار میکند.
بنابراین با مقداری تسامح میتوان سند این روایت را مورد قبول قرار داده و محتوای آن نیز در کنار دیگر روایات قابل قبول است.
[1]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 8، ص 108، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1365ش.
[3]. احمد بن محمد بن عیسی از بزرگان اصحاب امامیه است. او شیخ و بزرگ اهل قم در زمان خود بود که امام رضا(ع)، امام جواد(ع) و امام هادی(ع) را ملاقات کرده و کتابهای متعددی تألیف کرده است. ر.ک: «معرفی برخی از راویان در اسناد کتاب کافی»، سؤال 57125.
[4]. نجاشی، احمد بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة، ص 235، قم، دفتر نشر اسلامی، 1407ق.
[5]. همان، ص 362.
[6]. «مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ دَاوُدَ عَنْ سَيْفٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع) إِنَّ الْعَبْدَ لَفِي فُسْحَةٍ مِنْ أَمْرِهِ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ أَرْبَعِينَ سَنَةً فَإِذَا بَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى مَلَكَيْهِ قَدْ عَمَّرْتُ عَبْدِي هَذَا عُمُراً فَغَلِّظَا وَ شَدِّدَا وَ تَحَفَّظَا وَ اكْتُبَا عَلَيْهِ قَلِيلَ عَمَلِهِ وَ كَثِيرَهُ وَ صَغِيرَهُ وَ كَبِيرَ»؛ الکافی، ج 8، ص 108.