در پاسخ به این پرسش، ابتدا باید به این نکته توجه کرد که اصل وجود حور العین در بهشت، موضوعی است که در قرآن کریم بدان اشاره شده و قابل انکار نیست و در همان کتاب مقدّس، برخی ویژگیهای آنان نیز بیان شده است، مانند آنجا که میفرماید: «کَانَّهُنَّ الْیاقُوتُ وَ الْمَرْجان».[1]
اما علاوه بر آنچه در قرآن آمده، روایات و گزارشهای فراوان دیگری نیز در مورد ویژگیهای آنان وجود دارد که برخی از آنها ممکن است حقیقت محض بوده و برخی دیگر کنایهای از یک حقیقت غیر قابل درک باشد. و به عبارتی، همسران بهشتى به عنوان یکی از نعمتهای بهشتی، جامع تمام امتیازات و زیباییها و حسن ظاهر و باطن و فضائل جسمانى و روحانى و اخلاقى هستند. اینها همه اشارهای است به حقایق والاى مادى و معنوى عالَم دیگر که شرح و تفصیل آن بر ما پوشیده است.[2]
از طرف دیگر، هر روایت و گزارش را باید به صورت جداگانه و با توجه به اعتبار کتاب و سند بررسی کرد که تمام آن در این مختصر نمیگنجد. با ذکر این نکته، تنها به بخش کوچکی از این روایات اشاره میگردد:
[1]. رحمن، 58.
[2]. مکارم شیرازى، ناصر، پیام قرآن، ج 6، ص 204، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ نهم، 1386ش.
[3]. شیخ طوسى، امالی، ص 533، قم، دار الثقافة، چاپ اول، 1414ق؛ طبرسى، حسن بن فضل، مکارم الأخلاق، ص 464، قم، شریف رضى، چاپ چهارم، 1412ق.
[4]. شعیری، محمد بن محمد، جامع الأخبار، ص 40، نجف اشرف، مطبعة حیدریة، چاپ اول، بیتا.
[5]. اشاره است به این سخن خداى عزّ و جلّ که: «وَ لَدَیْنا مَزِیدٌ» (ق، 35) و «لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا الْحُسْنى وَ زِیادَةٌ» (یونس، 26)، یا اشاره است به روز جمعه که از آن به «یوم المزید» تعبیر شده است. کلینى، محمد بن یعقوب، کافی، ج 3، ص 414، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق).
[6]. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج18، ص: 243 – 244، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1416ق.
[7]. رحمن، 58.
[8]. ترمذى، محمد بن عیسى، سنن الترمذی، ج 4، ص 388، قاهره، دار الحدیث، چاپ اول، 1419ق.
[9]. نبأ، 33.
[10]. ابن درید، محمد بن حسن، جمهرة اللغة، ج 1، ص 365، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ اول، 1988م
[11]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 20، ص 169، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[12]. آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، تحقیق، عطیة، علی عبدالباری، ج 15، ص 218، دارالکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1415ق.
[13]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 26، ص 48 – 49، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[14]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 10، ص 647، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.