اصل معراج پیامبر اسلام(ص) امری مسلّم است که در قرآن نیز بدان تصریح شده است.
[1] اما جزئیات بیشتری از این رخداد در منابع روایی، تاریخی و تفسیری وجود دارد که باید هر کدام جداگانه مورد بررسی قرار گیرد. به عنوان نمونه، برای وسیله و مَرکبی که پیامبر خدا(ص) در شب معراج از آن کمک گرفت، نامها و ویژگیهای مختلفی ذکر شده است که برخی آنها قابل پذیرش بوده و برخی آنها از لحاظ سند و حتی محتوا قابل خدشه است که بدون پرداختن به آنها در ذیل؛ تنها به ذکر چند روایت در این زمینه بسنده میکنیم:
1. بال جبرئیل
پیامبر اکرم(ص) فرمود: «در شب معراج من بر کتف راست جبرئیل قرار گرفتم».
[2]
2. تختی ویژه
امام صادق(ع) فرمود: «پیامبر(ص) از آسمان سوم به سمت آسمان چهارم رفت، در حالیکه بر تختی نشسته بود که در زیر این تخت سیصد هزار فرشته قرار داشتند».
[3]
3. رفرف
ابن عباس گفته: «پیامبر(ص) شب معراج بر روی رفرف نشست».
[4]
4. نور
از ابن عباس نقل شده است: «رسول خدا وقتى به آسمان رفت، جبرئیل آنحضرت را به رودى به نام نور برد. چنانکه در قرآن آمده است: «وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ».
[5] وقتى به آنجا رسیدند، جبرئیل به پیامبر گفت: اى محمّد! از برکه خداوند عبور کن که خداوند دیدگانت را روشن نمود و راه را برای تو گشود. این رودى است که احدى از آن نگذشته است، نه فرشتهاى مقرّب و نه پیامبرى».
[6]
روایتی از امام رضا(ع) نیز مشابه همین موضوع را بیان میکند: «جبرئیل به پیامبر(ص) گفت: انتهاى حد سیر من تا این مکان است و اگر از آن بگذرم، خواهم سوخت. اى پیامبر خدا! شما به راه خود ادامه دهید! پیامبر(ص) فرمود: من در نوری پرتاب شدم تا اینکه رسیدم به آنجایی که خدا خواست».
[7]
5. براق
بر اساس روایتی؛ درباره خصوصیات براق از رسول خدا(ص) نقل شده است که براق، حیوانى بزرگتر از الاغ و کوچکتر از قاطر بود و صورتى مانند گونه انسان و دُمى مثل دم گاو و یالى مانند یال اسب و پاهایى مانند پاهاى شتر داشت که پیامبر در شب معراج بر آن سوار شد.
[8]
این روایت که ویژگیهای بالا را مطرح میکند از سند قابل پذیرشی برخوردار نیست، اما در برخی در روایات دیگر، تنها به نام براق بسنده شده و خصوصیتی برای شکل و شمایل آن بیان نشده است.
[9]
نتیجه اینکه؛
در روایات اسلامى، نامهای مختلفی برای وسیله پیامبر(ص) در سفر معراج یاد شده است؛ اما به نظر میرسد که این تعبیرات، همه حکایتگر یک واقعیت مهم و غیر عادى باشند که به خاطر تفهیم مردم، اینگونه تشبیه شدهاند.
[10] لذا مىتوان حدس زد که منظور از این بیانات، مجسم ساختن امرى غیر جسمى و غیر مادى به صورت امرى مادى به نحو تمثیل و یا تمثّل برزخی است و وقوع اینگونه تمثیلات در ظواهر کتاب و سنت امرى واضح است.
[11] بنابراین، ما یقین داریم که خدا مرکب سریعالسیرى که متناسب این سفر فضایى بوده باشد در اختیار پیامبرش قرار داده است و او را از خطراتى که در این سفر وجود داشته زیر پوشش حمایت خود گرفته است،
[12] اما مواردی مانند براق را نمیتوان در قالب تکنولوژی شناخته شده بشر تفسیر و تحلیل کنیم.
[2]. صدوق، محمد بن على،
علل الشرائع، ج 2، ص 572، قم، کتابفروشى داورى، چاپ اول، 1385ش.
[3]. عیاشى، محمد بن مسعود،
کتاب التفسیر، محقق، رسولى محلاتى، سید هاشم، ج 1، ص 158، تهران، چاپخانه علمیه، چاپ اول، 1380ق.
[4]. قرطبى، محمد بن احمد،
الجامع لأحکام القرآن، ج 18، ص 89، تهران، ناصر خسرو، چاپ اول، 1364ش.
[6]. صدوق، محمد بن على،
الأمالی، ص 354، بیروت، اعلمى، چاپ پنجم، 1362ش.
[7]. صدوق، محمد بن على،
عیون أخبار الرضا(ع)، محقق، لاجوردى، مهدى، ج 1، ص 263 - 264، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق.
[8]. قطب الدین راوندى، سعید بن هبة الله،
قصص الأنبیاء(ع)، ص 325، مشهد، مرکز پژوهشهاى اسلامى، چاپ اول، 1409ق؛ ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على،
مناقب آل أبیطالب(ع)، ج 1، ص 177، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق؛ طبرسى، فضل بن حسن،
مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج 6، ص 609 - 610، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش؛ ثعلبى نیشابورى، ابو اسحاق احمد بن ابراهیم،
الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج 6، ص 56، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ اول، 1422ق.
[9]. ر. ک: ابن طاووس، على بن موسى،
الیقین، محقق، انصارى زنجانى خوئینى، اسماعیل، ص 405، قم، دار الکتاب، چاپ اول، 1413ق؛ قمى، على بن ابراهیم،
تفسیر القمی، ج 2، ص 13، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق.
[10]. حیدرى ابهرى، غلامرضا،
پرسمان قرآنى پیامبراعظم(ص)، ص 115، قم، نشر جمال، چاپ اول، 1389ش.
[11]. طباطبایى، سید محمدحسین،
المیزان فى تفسیر القرآن، ج 13، ص 34، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ پنجم، 1417ق.
[12]. مکارم شیرازى، ناصر،
تفسیر نمونه، ج 12، ص 19، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.