لطفا صبرکنید
بازدید
9035
آخرین بروزرسانی: 1404/07/22
کد سایت ar21973 کد بایگانی 31481 نمایه تقدم یا تأخر گوساله‌پرستی بنی‌اسرائیل بر درخواست دیدن خدا
طبقه بندی موضوعی تفسیر
برچسب گوساله|بنی اسرائیل|گوساله پرستی|دیدن خدا|رؤیت خدا|آیات 54 و 55 سوره بقره|آیه 153 سوره نساء
خلاصه پرسش
چرا قرآن در مورد تقّدم و تأخّر بعضی از عذاب‌‌های بنی‌اسرائیل، آیات متناقضی دارد؟
پرسش
لطفاً در مورد صحبت‌‌هایی که در برخی از سایت‌‌های ملحدین آمده جوابی ارائه دهید: دو آیه 54 و 55 سوره بقره را می‌خوانیم: «وَ إِذْ قالَ مُوسى‏ لِقَوْمِهِ یا قَوْمِ إِنَّکُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَکُمْ بِاتِّخاذِکُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلى‏ بارِئِکُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ عِنْدَ بارِئِکُمْ فَتابَ عَلَیْکُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ» و «وَ إِذْ قُلْتُمْ یا مُوسى‏ لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْکُمُ الصَّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ». این دو آیه در مورد گوساله‌‌پرستی و حادثه برخورد صاعقه با بنی‌اسرائیل است، و طبق تمام تفاسیر ابتدا گوساله‌‌پرستی بود، سپس حادثه صاعقه. درست در آیه 153 سوره نساء می‌فرماید: «یَسْئَلُکَ أَهْلُ الْکِتابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَیْهِمْ کِتاباً مِنَ السَّماءِ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسى‏ أَکْبَرَ مِنْ ذلِکَ فَقالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَیِّناتُ فَعَفَوْنا عَنْ ذلِکَ وَ آتَیْنا مُوسى‏ سُلْطاناً مُبیناً». همان‌طور که واضح است ابتدا حادثه صاعقه آمد، و سپس گوساله‌‌پرستی؟! کدام‌یک صحیح است؟
پاسخ اجمالی

قرآن، داستان گوساله‌پرستی و درخواست دیدن خداوند توسط بنی‌اسرائیل را این‌‌گونه بیان می‌کند:

«و [یاد کنید] زمانى که موسى به قومش گفت: اى قوم من! به‌یقین شما به سبب گوساله‌­پرستی به خودتان ستم نمودید، ...، و [یاد کنید] آن‌گاه که گفتید: اى موسى! هرگز به تو ایمان نمی‌آوریم تا خدا را آشکارا [با چشم خود] ببینیم».

این دو داستان اگرچه در دو آیه و به دنبال هم آورده شده‌‌اند؛ اما از این آیات به دست نمی‌‌آید که درخواست دیدن خدا بعد از گوساله‌پرستی واقع شده باشد؛ زیرا:

  1. ترتیبی که امروزه در قرآن وجود دارد بر اساس ترتیب در نزول نیست؛ یعنی تقدم و یا تأخر یک آیه نسبت به دیگری همیشه به معنای تقدم و تأخر در نزول آنها نیست، تا بتوان به وسیله آنها مقدم بودن زمان وقوع را استنباط کرد.
  2. بر فرض که آیات قرآن بر اساس زمان نزول مرتب شده باشند؛ با این ادعا هم نمی‌‌توان تقدم و تأخر زمانی دو داستان را برداشت کرد. شاهد این ادعا وجود آیات بسیاری است که واقعه‌ یا نامی را بر واقعه و نامی دیگر مقدم داشته است، در حالی که به‌یقین ترتیب زمانی میان آنها وجود ندارد.

 
پاسخ تفصیلی

بنی‌‌اسرائیل از اقوامی هستند که در قرآن داستان‌‌های مختلفی در مورد آنها بیان شده، و از سوی خدای متعال پیامبران بسیاری برای راهنمایی و هدایت‌‌شان فرستاده شده است. دو مورد از مهم‌‌ترین داستان‌­های زندگی آنها، ماجرای گوساله‌‌پرستی و درخواست مشاهده خداوند است. قرآن کریم در این مورد می‌فرماید:

«و [یاد کنید] زمانى که موسی به قومش گفت: اى قوم من! به یقین شما به سبب گوساله‌­پرستی به خودتان ستم نمودید، پس به سوى آفریننده خود بازگردید، و [افرادى از] خودتان را [که گوساله را به پرستش گرفتند] بکشید که این [کار‏] براى شما در پیش گاه آفریدگارتان بهتر است. پس خدا [به دنبال اجرا کردن دستورش‏] توبه شما را پذیرفت؛ زیرا او بسیار توبه‌‌پذیر و مهربان است. و [یاد کنید] آن‌‌گاه که گفتید: اى موسى! هرگز به تو ایمان نمی‌آوریم تا خدا را آشکارا [با دیده خود] ببینیم. پس در حالى که می‌دیدید، صاعقه مرگ‌بار شما را گرفت».[1]

این دو داستان؛ اگرچه در دو آیه و به دنبال هم آورده شده‌‌اند؛ اما از این آیات به دست نمی‌‌آید که داستان درخواست دیدن خدا بعد از گوساله‌‌پرستی واقع شده باشد؛ زیرا:

  1. ترتیبی که امروزه در قرآن وجود دارد بر اساس ترتیب در نزول نیست؛ یعنی تقدّم و یا تأخّر یک آیه نسبت به دیگری همیشه به معنای تقدّم و تأخّر در نزول آنها نیست تا بتوان به وسیله آنها مقدم بودن در وقوع را استنباط کرد.
  2. با فرض این‌که آیات قرآن بر اساس نزول، مرتب شده‌‌اند؛ با این ادعا هم نمی‌‌توان تقدم و تأخر در حدوث را استنباط کرد؛ یعنی ترتیب در نزول نیز دلالت بر ترتیب در وقوع نمی‌‌کند. شاهد این ادعا وجود آیات بسیاری است که واقعه‌ یا نامی را بر واقعه و نامی دیگر مقدم داشته‌‌اند، در حالی که به یقین ترتیب زمانی میان آنها وجود ندارد.

حتی در آیه‌‌ای از قرآن، اسامی پیامبران مختلفی ذکر شده است؛ اما ترتیب موجود در آیات نشانگر همان ترتیب در زمان زندگی آنان نیست: ‌

«إِنَّا أَوْحَیْنا إِلَیْکَ کَما أَوْحَیْنا إِلى‏ نُوحٍ وَ النَّبِیِّینَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَوْحَیْنا إِلى‏ إِبْراهیمَ وَ إِسْماعیلَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ عیسى‏ وَ أَیُّوبَ وَ یُونُسَ وَ هارُونَ وَ سُلَیْمانَ وَ آتَیْنا داوُدَ زَبُورا».[2]

ترتیبی که در این آیه وجود دارد نشانگر ترتیب زمانی نیست؛ زیرا به یقین پیامبرانی؛ مانند هارون و سلیمان(ع) قبل از عیسی(ع) بودند، در حالی که آیه نام آنها را بعد ذکر کرده است.

گفتنی است که در آیه ی مورد گفت‌وگو، دلیلی بر تقدم گوساله‌پرستی یهود بر درخواست رؤیت خدا وجود ندارد.

همچنین از ظاهر برخی آیات دیگر خلاف ترتیب آیات بالا به دست می‌‌آید؛ یعنی درخواست رؤیت خدا مقدم بر گوساله‌‌پرستی بود:

«یَسْئلُکَ أَهْلُ الْکِتَابِ أَن تُنزَّلَ عَلَیهْمْ کِتَابًا مِّنَ السَّمَاءِ  فَقَدْ سَأَلُواْ مُوسىَ أَکْبرَ مِن ذَالِکَ فَقَالُواْ أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ  ثُمَّ اتخَّذُواْ الْعِجْلَ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَیِّنَاتُ فَعَفَوْنَا عَن ذَالِکَ وَ ءَاتَیْنَا مُوسىَ‏ سُلْطَانًا مُّبِینًا».[3]

در این آیه در میان نقل دو واقعه از کلمه «ثم» استفاده شده است که برای بیان ترتیب می‌‌آید؛ لذا می‌‌توان از آن تقدم و تأخر در حدوث را استنباط کرد و گفت که داستان گوساله‌پرستی بعد از درخواست دیدن خداوند بود.[4]

البته همین استشهاد و استنباط به کلمه «ثم» نیز بر اساس ظاهر است و این احتمال وجود دارد که از این کلمه نیز این معنا به دست نیاید.[5]


[1]. بقره، 54 – 55. «وَ إِذْ قَالَ مُوسىَ‏ لِقَوْمِهِ یَاقَوْمِ إِنَّکُمْ ظَلَمْتُمْ أَنفُسَکُم بِاتخِّاذِکُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُواْ إِلىَ‏ بَارِئکُمْ فَاقْتُلُواْ أَنفُسَکُمْ ذَالِکُمْ خَیرٌ لَّکُمْ عِندَ بَارِئکُمْ فَتَابَ عَلَیْکُمْ  إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ* وَ إِذْ قُلْتُمْ یَامُوسىَ‏ لَن نُّؤْمِنَ لَکَ حَتىَ‏ نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْکُمُ الصَّاعِقَةُ وَ أَنتُمْ تَنظُرُونَ».

[2]. نساء، 163. «ما به تو وحى کردیم، همان‌گونه که به نوح و پیامبران پس از او وحى کردیم و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نوادگان [داراى مقام نبوتشان‏] و عیسى و ایوب و یونس و هارون و سلیمان نیز وحى نمودیم و به داود، زبور دادیم».

[3]. نساء، 153: «اهل کتاب [بنا به خواستِ نامعقولشان‏] از تو می‌‏خواهند که از آسمان، کتابى براى آنان نازل کنى. البته [این بازیگران زشت باطن‏] از موسى بزرگ‌‌تر از آن را خواستند، و گفتند: خدا را آشکارا به ما نشان ده. پس آنان را به کیفر ستمشان صاعقه فرا گرفت. باز پس از آن‌که [بر وحدانیّت حق و ضرورت خداپرستى‏] دلایل روشن براى آنان آمد، گوساله را معبود گرفتند، و ما از این [گناه بزرگ و زشت هم‏] گذشتیم و به موسى برهانى روشن و قدرتى آشکار دادیم».

[4]. فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 11، ص 257، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420ق.

[5]. برای اطلاعات بیشتر، ر. ک: نقش کلمۀ "بعد" در آیۀ "ثمّ اغرقنا بعدُ الباقین"؛7639