معانی صفاتی؛ مانند وهاب، رحمان، رحیم، کریم، جواد و سخی، تقریبا نزدیک به هم هستند؛ به همین جهت گاهی یکی در ترجمه و تعریف دیگری به کار میرود.
اما در مورد معنای خاص هر یک از آنها -با قطع نظر از اختلاف دیدگاه لغتشناسان- میتوان چنین تفاوتهایی را بیان کرد:
- «وهاب»: هبه به معنای اعطاء و به ملکیت درآوردن مال خود به دیگری است، بدون دریافت عوض و چیزی در مقابل آن.[1]
2 و 3. «رحمان» و «رحیم»: این دو کلمه از ریشهی «رحم» و «رحمت» گرفته شدهاند؛ و رحمت به معنای دادن نعمت به محتاج است[2] که حالت فعلی و عملی دارد و مقابل «رقّت» است که امری قلبی میباشد.[3]
اما در تفاوت بین «رحمان» و «رحیم»، برخی «رحمان» را رسا و بلیغتر از «رحیم» میدانند؛[4] یعنی در رحمان، نسبت به رحیم، رحمت و دلسوزی بیشتری وجود دارد.
از امام صادق(ع) روایت شده است: «رحمان اسم خاص و صفت عام است، و رحیم اسم عام و صفت خاص است».[5] یعنى رحمان از نامهای ویژهی خداوند است و غیر خدا کسی را نمیتوان رحمان نامید؛ زیرا احدى غیر از خداوند چنین رحمت گستردهای ندارد که تمام اشیاء را فرا گیرد، ولی رحیم اسم عام است و اطلاق آن بر غیر خدا جایز است؛ و رحیم چون دلالت بر ثبات و دوام رحمت میکند، ویژه مؤمنان است که در دنیا و آخرت مشمول رحمت حق هستند، ولى غیرمؤمن بهرهای از رحیمیت خداوند ندارد؛ یعنی به جهت ایماننیاوردن، خود را از رحمت دائمى حق بینصیب میسازد.[6]
- کریم: از ریشهی «کرم»، به معنای شرافتداشتن و مقابل لؤم و پستی است.[7]
- جواد: به معنای بذل و بخشش مال یا دانش است.[8] برخی نیز جواد به معنای عطاء و بخشش زیاد، و مطابق با حکمت، و بدون درخواست عطاشونده معنا کردهاند.[9]
- سخاوت: به معنای جود است؛[10] ولی با این تفاوت که سخاوت، با رضایت خاطر و نرمی بیشتر بخششکننده نیز همراه است.[11]
بنابراین، معنای صریح رحمان و رحیم، بخشندهبودن نیست، اگرچه برخی «بسم الله الرحمن الرحیم» را «به نام خداوند بخشنده مهربان» ترجمه کردهاند.
[1]. «الْهِبَةُ: أن تجعل ملکک لغیرک بغیر عوض». راغب اصفهانى، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، ص 884، بیروت، چاپ اول، 1412ق.
[2]. «أن الرحمة الانعام على المحتاج الیه». عسکرى، حسن بن عبدالله، الفروق فی اللغة، ص 189، بیروت، چاپ اول، 1400ق.
[3]. همان، ص 190.
[4]. «الرحمن على ما قال ابن عباس أرق من الرحیم. یرید أنه أبلغ فی المعنى لأن الرقة و الغلظة لا یوصف الله تعالى بهما». همان.
[5]. «وَ عَنِ الصَّادِقِ ع الرَّحْمَنُ اسْمٌ خَاصٌ بِصِفَةٍ عَامَّةٍ وَ الرَّحِیمُ اسْمٌ عَامٌّ بِصِفَةٍ خَاصَّة». کفعمى، ابراهیم بن على عاملى، المصباح للکفعمی (جنة الأمان الواقیة و جنة الإیمان الباقیة)، ص 317، قم، دار الرضی(زاهدی)، چاپ دوم، 1405ق؛ حسینی زبیدی، محمد مرتضى، تاج العروس من جواهر القاموس، ج 16، ص 278، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، 1414ق.
[6]. طیب سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 97، تهران، اسلام، چاپ دوم، 1378ش.
[7]. جوهرى، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج 5، ص 2019، بیروت، چاپ اول، 1376ق.
[8]. «الْجُودُ: بذل المقتنیات مالا کان أو علما». راغب اصفهانى، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، ص 211، بیروت، چاپ اول، 1412ق. «الجیم و الواو و الدال أصلٌ واحد، و هو التسمُّح بالشئ، و کثْرةُ العَطَاء». ابن فارس، احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج 1، ص 493، قم، چاپ اول، 1404ق.
[9]. «الجود کثرة العطاء من غیر سؤال من قولک جادت السماء اذا جادت بمطر غزیر....و الله تعالى جواد لکثرة عطائه فیما تقتضیه الحکمة». ر. ک: الفروق فی اللغه، ص 169.
[10]. الصحاح، ج 5، ص 2373
[11]. الفروق فی اللغه، ص 169.