«کوثر» به معناى خیر کثیر و فراوان میباشد و مصادیق زیادی براى آن ذکر شده است؛ مانند: حوض و نهر کوثر، شفاعت، نبوّت، حکمت، علم، نسل کثیر، و ذُرّیه فراوان.
کوثر داراى دو مصداق یکی دنیایى(حضرت فاطمه) و دیگری اُخروى(حوض کوثر) است.
با توجه به روایات؛ حوض کوثر، منبع آبى گوارا در بهشت است که بسیار وسیع بوده و بهشتیان پس از پشت سر نهادن سکرات حشر و مواقف قیامت، بلافاصله پس از ورود به بهشت بر آن وارد میشوند و کام عطشان خویش را از آن سیراب مینمایند. از این حوض، دو نهر جارى گشته و در بهشت جریان مییابد و منبع آن پایه عرش الهى است.
حوض کوثر، حوض مخصوص نبى اکرم(ص) است و ساقى آن امام على و دیگر امامان معصوم(ع) میباشند و سایر انبیا نیز براى پیروان خود حوض مخصوصى دارند، ولى به وسعت و برکت حوض پیامبر اسلام(ص) نیستند.
«کوثر» بر وزن «فوعل»؛ وصفى است که از «کثرة» گرفته شده و به معناى «خیر کثیر و فراوان» میباشد.[1] گستره معنایى این واژه چنان وسیع و جامع است که مصادیق بیشمارى از جمله «خیر بینهایت» را نیز میتواند شامل شود.[2]
براى واژه «کوثر» که در سوره مبارکه کوثر آمده است، در تفاسیر شیعه و سنى معانى بسیارى ذکر شده است که جملگى، از مصادیق همین خیر کثیر میباشند؛ مصادیقى؛ مانند: حوض و نهر کوثر، مقام شفاعت کبرا در روز قیامت، نبوت، حکمت و علم، قرآن، کثرت اصحاب و پیروان، کثرت معجزات، کثرت علم و عمل، توحید و ابعاد آن، نعمتهاى خدا به پیامبر(ص) در دنیا و آخرت، و نسل کثیر و ذریه فراوان که در گذر زمان باقى بمانند.[3]
بیگمان این فراوانى ذریّه و باقى ماندن نسل پیامبر اکرم(ص) از وجود دختر والای ایشان، فاطمه زهرا(س) نشأت گرفته است. پس بارزترین مصداق «کوثر» وجود مبارک حضرت زهرا(س) میباشد. بیانگر این حقیقت و شاهد این واقعیت، شأن نزول و سیاق آیات سوره کوثر است. وجود فاطمه(س) منبع خیر کثیر است که هم باعث ماندگارى رسالت پیامبر(ص) تا روز رستاخیز شده و هم عامل جاودانگى نسل پاک او است.
از اینرو، با استناد به روایات مربوط به حوض کوثر و شأن نزول سوره کوثر و متن و سیاق آیات، میتوان نتیجه گرفت که «کوثر» داراى دو مصداق بارز، یکى در دنیا و یکى در آخرت است. مصداق دنیوى آن که همان «کوثر محمدى» است، فاطمه زهرا(س) است که منشأ اولاد و ذریه و نسل پاک پیامبر(ص) است، که ایشان و ذریه او مردم را در دنیا از معارف و اخلاق و احکام و آداب الهى سیراب نمودهاند. و مصداق دیگر آن که «کوثر بهشتى» است، حوضى در بهشت است که امام على(ع) و دیگر امامان معصوم(ع) ساقى آن میشوند و کام تشنگان رهیده از صحراى محشر را سیراب مینمایند.[4]
اوصاف حوض کوثر در روایات
الف) توصیفات حوض کوثر از زبان رسول خدا(ص)
«حوض کوثر، نهری است در بهشت که کنارههاى آن از طلا است و نوشیدنى آن از برف و شیر سفیدتر و از عسل شیرینتر و از مِشک خوشبوتر است و بر سنگهاى بزرگ لؤلؤ و مرجان جارى میشود».[5]
«حوض کوثر، نهرى است داراى خیر کثیر در بهشت که از حوضى میریزد و اطراف آن به عدد ستارگان آسمان، ظروفى چیده شده است و امت من پس از ورود به بهشت بر آن وارد میشوند».[6]
«هرکس از آن بنوشد، هرگز تشنگى بر او عارض نشود».[7]
«اولین کسانى که بر آن وارد میشوند، مهاجران [از مکه به مدینه] فقیر میباشند».[8]
«والى و ساقى آن، امیرالمؤمنین، على(ع) است».[9]
«براى هر پیامبرى در بهشت، نهرى است که به دلیل کثرت وارد شوندگان بر حوضشان بر یکدیگر مباهات میکنند، لکن من امیدوارم که وارد شوندگان بر حوضم بیشتر از سایرین باشد».[10]
ب) حوض کوثر در کلام امامان معصوم(ع)
امیرمؤمنان علی(ع): «حوض کوثر ما مملوّ است و در آن دو نهر از بهشت میریزد، یکى از چشمه تسنیم و دیگرى از چشمه معین».[11]
امام صادق(ع): «کسى که دل او برای مصیبت ما به درد آید، در وقتِ مردن خوشحال و شاد میشود، خوشحالی ای که هرگز از دل او بیرون نمیرود تا در حوض کوثر بر ما وارد شود و کوثر خوشحالى میکند؛ چون دوست ما بر او وارد میشود. حتى آنکه به او میچشاند از لذت انواع خوردنیها که نمیخواهد از آنجا بهجاى دیگر رود. هر کس از آن یک شربت بیاشامد، هرگز تشنه نشده و بعد از آن هیچگاه سختی نکشد. و آن به سردى کافور و بوى مشک و طعم زنجبیل است و از عسل شیرینتر و از مسکه نرمتر و از آب دیده صافتر و از عنبر خوشبوتر میباشد. و از چشمه تسنیم بهشت بیرون میآید؛ بر نهرهاى بهشت همه میگذرد و بر روى سنگ ریزه مروارید و یاقوت جارى میشود ... و هر دیدهاى که در مصیبت ما بگرید، البته شاد و خوشحال گردد به نظر کردن به کوثر، و آب میدهند از آن همه دوستان ما را، اما به قدر محبت و متابعت ما، از آن لذت میبرند و هر کس محبتش بیشتر است، لذتش بیشتر خواهد بود،...».[12]
گفتنی است که بی گمان دوازده امام معصوم(ع)، همگى در روز قیامت، ساقى حوض کوثرند. چنانکه از احادیث و براهین ظاهر است و سیدالشهداء(ع) در شعری فرمودند: «و نحن وُلاة الحوض نَسقى وُلاتنا»؛[13] ماییم صاحبان حوض کوثر، سیراب مینماییم دوستان خود را. و همانگونه که پیامبر(ص) امید آن داشتند که وارد شوندگان بر حوضشان بیشتر از سایرین باشند، هر مسلمانى که نام کوثر و توصیفات آنرا میشنود، آرزو میکند که از وارد شوندگان بر حوض و بر نبى اکرم(ص) قرار گیرد، لکن روشن است که اگر این امید و رجا واقعى باشد، باید براى دستیابى به آن کوشید، و پس از کسب زاد و توشه نیز باید مراقبت نمود تا این سرمایه توسط رهزنان و شیاطین جنى و انسى، بیرونى و درونى به یغما نرود و یا دچار آفت نشود و إلاّ زحمتها بر باد رفته و حاصلى از آنان نخواهد چید و ورود او بر حوض، تبدیل به خواب و خیال میشود و دلخوش کردن به خواب و خیال و آماده نشدن و تلاش ننمودن براى تحصیل مطلوب، کارى غافلانه و امیدى بیهوده است؛ از اینرو در دعاى ندبه از خدا میخواهیم: «...وَ اسْقِنَا مِنْ حَوْضِ جَدِّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، بِکَأْسِهِ وَ بِیَدِهِ، رَیّاً رَوِیّاً، هَنِیئاً سَائِغاً، لَا أَظْمَأُ بَعْدَها، یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمین»؛[14] ]خدایا[ سیراب کن ما را از حوض جدّ امام عصر(عج) به کأس و جام و دست او، سیراب کامل و گوارایى که هرگز بعد از او تشنگى نباشد، ای مهربانترین مهربانان.
[1]. ازهرى، محمد بن احمد، تهذیب اللغة، ج 10، ص 102، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول؛ فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج 5، ص 348، قم، هجرت، چاپ دوم، 1410ق.
[2]. ر. ک: راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، ص 703، بیروت، دارالقلم، چاپ اول.
[3]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج 10، ص 417 – 418، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا؛ فیض کاشانی، ملا محسن، الاصفی فی تفسیرالقرآن، ج 2، ص 1483، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1418ق؛ ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمرو، تفسیر القرآن العظیم، ج 8، ص 472، بیروت، دار الکتب العلمیة، منشورات محمدعلی بیضون، چاپ اول، 1419ق؛ عاملی، علی بن حسین، الوجیز فی تفسیر القرآن العزیز، ج 3، ص 507، قم، دار القرآن الکریم، چاپ اول، 1413ق؛ قشیری، عبدالکریم بن هوازن، لطایف الاشارات، ج 3، ص 775، مصر، الهیئة المصریة العامه للکتاب، چاپ سوم، بیتا.
[4]. البته اینکه چه رابطه و نسبتى بین «کوثر محمدی» و «کوثر بهشتى» وجود دارد، نیاز به تعمّق و بررسى و مجال افزونترى میباشد. و شاید بتوان گفت عقل و اندیشه انسانهاى معمولى از فهم و تصور آن عاجز است.
[5]. فیض کاشانى، محمد بن شاه مرتضى، المحجة البیضاء فى تهذیب الإحیاء، ج 8، ص 352، قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ چهارم، 1376ش؛ طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج 30، ص 210، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، 1412ق.
[6]. المحجة البیضاء فى تهذیب الإحیاء، ج 8، ص 352؛ سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج 6، ص 401، قم، کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، 1404ق.
[7]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 18، ص 122، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق؛ قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج 4، ص 168، تهران، ناصر خسرو، چاپ اول، 1364ش.
[8]. المحجة البیضاء فی تهذیب الإحیاء، ج 8، ص 352؛ هوارى، هود بن محکم، تفسیر کتاب الله العزیز، ج 4، ص 488، الجزایر، دار البصائر، چاپ اول، 1426ق.
[9]. شیخ صدوق، الاعتقادات، ص 65، قم، المؤتمر العالمی للشیخ المفید، چاپ دوم، 1414ق.
[10]. المحجة البیضاء فی تهذیب الإحیاء، ج 8، ص 353؛ ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، تحقیق، تعلیق، شاکر، أحمد محمد، عبد الباقی، محمد فؤاد، ج 4، ص 628، مصر، شرکة مکتبة و مطبعة مصطفی البابی الحلبی، چاپ دوم، 1395ق.
[11]. بحارالانوار، ج 8، ص 19 – 20.
[12]. مجلسى، محمدباقر، حق الیقین، ص 455، تهران، اسلامیه، بیتا.
[13]. بحارالأنوار، ج 45، ص 49.
[14]. ابن مشهدی، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، محقق، مصحح، قیومی اصفهانی، جواد، ص 584، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1419ق.