خست باید گفت؛ فرض دو وجود نامحدود، مساوی با محدودیت هر دو است؛ اما در مورد اینکه موجودات روحانی، میتوانند از اشیای مادی عبور کنند؛ باید توجه داشت که مانعنشدن موجودی برای موجود دیگر مشکل نامحدودیت دو طرفه را حل نمیکند؛ زیرا نور مثلا در تمام اجزای بلور حضور دارد؛ و بلور مانع حضور نور نیست؛ و نور احاطه بر بلور دارد و نسبت به او نامحدود است، ولی روشن است که بلور نسبت به نور چنین نسبتی ندارد که نسبت به او نامحدود باشد؛ در نتیجه اگر بخواهید قاعده (فرض دو موجود نامحدود، مساوی با محدودیت هر دو است) را نقض کنید، باید مورد و مثالی پیدا شود که هر دو به طور کامل بر دیگری احاطه داشته باشند؛ و در عین دوگانه بودن هیچ تفاوتی نداشته باشند؛ و چنین موردی را نمیتوان پیدا کرد؛ زیرا هرگونه تفاوت به معنای محدودیت است، و بدون تفاوت، دوگانه بودن تحقق پیدا نمیکند.
اما مثال دوم، وسیله فلزی که با دستگاههای خیلی دقیق، عینا شبیه هم ساخته شدهاند، این دو نیز با نظر دقیق به طور کامل عین هم نیستند؛ زیرا حدأقل این است که هر یک فضا و مکان خاصی را اشغال کردهاند و از نظر مکان متفاوت هستند. بنابر این، از نظر فلسفی و دقت عقلی تصور دو چیزی که هیچ تفاوتی با هم نداشته باشند ممکن نیست.
البته با نظر عرفی و تسامحی، اشیای ساخت دستگاههای دقیق، دو چیز کاملا مثل هم هستند. بنابر این، نباید مباحث فلسفی را با مباحث عرفی و تسامحی خلط کرد.[1]
گفتنی است؛ تبیین دقیق نامحدود بودن خداوند از طریق قانون تجلی و ظهور امکانپذیر است، و رابطهی وجود نامحدود خداوند با مخلوقات، هیچ تشابهی با مثال نور و بلور یا مانع نبودن موجودات مادی برای موجودات روحانی ندارد.[2]
در پایان یادآور میشویم، این ادعا که بیان کردید هر چیزی که قابل تصور است، ممکن الوجود است، تعریف درستی از ممکن الوجود نیست؛ زیرا ذهن توان تصور محال را نیز دارد؛ از اینرو میگویند تصور محال، محال نیست.[3]
[1]. ر. ک: «برهان تمانع»، 10730؛ «رابطۀ وحدت حقه حقیقیّه با برهان فرجه و برهان تمانع»، 8341.
[2]. ر. ک: «وحدت وجود»، 4639؛ «نظریۀ وحدت وجود در برابر چالش ها و مشکلات»، 4642.