آنچه که در بسیاری از تعالیم و آموزههای دینی مشاهده میکنیم ناظر به آن است که خداوند «ستار العیوب» بوده و در بیشتر موارد عیبهای بندگان خود را پوشانده و از نگاه دیگران مخفی نگهمیدارد و اگر چنین اتفاقی رخ نمیداد، روال زندگی انسانها به خطر میافتاد.
در این زمینه عبدالعظیم حسنی روایتی از امام جواد(ع) و ایشان از پدرانشان و آنحضرات از امام علی(ع) نقل میکند که حضرتشان فرمود: «...لَوْ تَکاشَفْتُمْ مَا تَدَافَنْتُم...»؛[1] اگر شما مردم به رازهای یکدیگر آگاه میشدید، همدیگر را به خاک نمیسپردید...». یعنی بعد از آگاهی از اسرار هم، آنقدر از یکدیگر بیزار و متنفّر میشدید که حتی جنازه یک دیگر را به خاک نمیسپردید.[2]
باید دانست که انسانها هرچند دلگیریهایی از یکدیگر داشته باشند؛ اما معمولا هنگام بیماری سخت به عیادت هم رفته و بعد از مرگ در تشییع جنازه هم شرکت میکنند. تمام اینها بدان دلیل است که آنها از تمام آنچه در دل طرف مقابل میگذرد و تمام رفتار و کردارهایی که از او سر زده است، آگاه نیستند، اما اگر آگاهی کامل نسبت به رازهای هم پیدا کنند، دیگر از همین مقدار نیز دریغ خواهند کرد.
این روایت اگرچه به دلیل ناشناخته بودن راویانی مانند محمد بن هارون صوفی و عبیدالله بن موسی رویانی از نظر سند دچار ضعف است؛ اما به دلیل ذکر شدن این روایت در کتابهای معتبر و نیز منافات نداشتن محتوای با عقل و شرع و عقائد شیعی میتوان مورد پذیرش و توجه باشد.
[1]. شیخ صدوق، الامالی، ص 446، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، محقق، مصحح، لاجوردی، مهدی، ج 2، ص 53، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق.
[2]. ر. ک: «ویژگیهای شهروند مسلمان»، 332؛ «معنای مدارا و آثار آن از نگاه روایات»، 55401؛ «سنتهای پسندیده الهی»، 61973.