«دهر» در لغت به معنای جمع زمانهای پشت سرهم است،[i] و در اصل اسمی برای عمر جهان از آغاز وجود و پیدایش آن تا پایان است.[ii]
در روایات از چیزی با عنوان «علم الدهر» یاد نشده؛ اما در برخی روایات آمده است که دهر و روزگار جز خدا چیزی نیست(چون اول و آخر تنها او است):
پیامبر(ص) از قول خدای متعال میفرماید: «یؤذِینی ابنُ آدَمَ یسُبُّ الدَّهرَ و أنا الدَّهرُ بیدی الأمرُ أُقلِّبُ اللَّیلَ و النَّهارَ»؛[iii] فرزند آدم مرا آزار میدهد که به روزگار ناسزا میگوید، روزگار من هستم و کارها به دست من است و شب و روز را تغییر میدهم.
چنانکه در برخی از دعاها از خدا با کلماتی؛ مانند «یا دهر، یا دیهور، یا دیهار» یاد میشود.[iv]
از این رو از فحشدادن به آن نهی شده است. رسول خدا(ص) فرمود: «لَا تَسُبُّوا الدَّهْرَ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الدَّهْرُ»؛[v] به روزگار دشنام ندهید که خدا همان روزگار است.
این دسته از روایات به صورت مجاز هستند[vi] و معنایشان آن است که خداوند در حقیقت فاعل تمام آنچیزهایی است که در روزگار اتفاق میافتد.[vii]
در تفسیر این روایت گفته شده است؛ کسی که روزگار را به خوبی بشناسد، معنای حدیث را خواهد فهمید، مانند آنچه محی الدین در فتوحات گفته است: کسی که علم دهر را بیاموزد در چیزی که منتسب به حق باشد، متوقف نمیشود و برای او وسعت و گشایش زیادی خواهد بود و از این علم مقالات در مورد خدا زیاد میشود و عقائد مختلف میشود. تمام بخشهای این علم مورد قبول است و چیزی از آن رد نمیشود:
«قوله ع لا تسبوا الدهر فإن اللَّه هو الدهر و الحدیث صحیح ثابت و من حصل له علم الدهر لم یقف فی شیء ینسبه إلی الحق فإن له الاتساع الأعظم و من هذا العلم تعددت المقالات فی الإله و منه اختلفت العقائد و هذا العلم یقبلها کلها و لا یرد منها شیئا و هو العلم العام و هو الظرف الإلهی و أسراره عجیبة».[viii]
بر این اساس، «علم الدهر» را میتوان به شناخت واقعیت روزگار و چگونگی ارتباط آن با خدا دانست.
[i]. عسکری، حسن بن عبدالله، الفروق فی اللغة، ص 263، بیروت، دار الافاق الجدیدة، چاپ اول، 1400ق.
[ii]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، ص 319، بیروت، دار القلم، چاپ اول، 1412ق.
[iii]. رشید الدین میبدی، احمد بن ابی سعد، کشف الأسرار و عدة الأبرار، تحقیق، حکمت، علی اصغر، ج 6، ص 556، تهران، امیر کبیر، چاپ پنجم، 1371ش.
[iv]. ابو طالب مکی، محمد بن علی، قوت القلوب فی معاملة المحبوب و وصف طریق المرید إلی مقام التوحید، ج 1، ص 22، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، بیتا.
[v]. شریف الرضی، محمد بن حسین، المجازات النبویة، محقق، مصحح، صالح، صبحی، ص 222، قم، دار الحدیث، چاپ اول، 1422ق.
[vi]. همان.
[vii]. فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، محقق، مصحح، مخزومی، مهدی، سامرائی، ابراهیم، ج 4، ص 23، قم، هجرت، چاپ دوم، 1410ق.
[viii]. محیی الدین بن عرب، الفتوحات المکیة، ج 1، ص 157، بیروت، دار الصادر، بیتا، چاپ اول.