همانگونه که در پرسش آمده، بر اساس گزارشی، ابوبصیر در یکی از سالها در مراسم حجّ همراه امام باقر(ع) طواف میکرد.
او میگوید: از سر و صدای حاجیان و تکبیرهای آنان به شگفت آمدم و به امام عرضه داشتم:
«ما اکثر الحجیج و أَعْظَم الضَجیج»؛ چقدر تعداد حاجیان زیاد شده و چه ناله و فریادی از آنان به گوش میرسد؟!
امام(ع) پاسخ داد: «یا ابا بصیر! ما اقل الحجیج و اکثر الضجیج»، ای ابابصیر! حاجی (واقعی) چقدر کم است، ولی با این وجود، ناله و فریاد فراوان است! آیا میخواهی این واقعیت را با چشمان خود ببینی؟!
(من که نابینا بودم) عرض کردم: مولای من! چه طور ممکن است؟! فرمود: «جلوتر بیا!» من به حضرتشان نزدیک شدم و ایشان دست مبارک را بر چشمهایم کشید و چند جمله دعا کرد و من بینایی خود را باز یافتم. امام فرمود: اکنون به حاجیانی که طواف میکنند بنگر!
هنگامی که به جمعیت نگریستم، بسیاری از آنان را مانند میمونها و خوکهایی دیدم که گرد کعبه در حال طواف بودند و اندک افراد باایمان و حاجیان حقیقی را دیدم که در میان آنان مانند نوری در تاریکی میدرخشیدند. عرض کردم: ای مولای من! درست فرمودی و حقیقت گفتار شما بر من ثابت شد که فرمودید: «چقدر حاجی کم و ناله زیاد است!». سپس امام(ع) دعایی فرمود و به دنبال آن، چشمهایم به حالت اول برگشت.[1]
حدیثشناسان سند این حدیث را مرفوع میدانند که نتیجهاش کاهش اعتبار حدیث است؛ اما جدا از بررسی سندی، واقعیت یادشده در روایت را به دلایلی میتوان پذیرفت:
- در آیاتی از قرآن کریم مانند آیه 60 سوره مائده به انسانهایی اشاره شد که تبدیل به میمون و خوک شدهاند. این افراد به دلیل داشتن باطنی خبیث مسخ شده و به شکل این حیوانات درآمدند.[2]
همین آیه به تنهایی کافی است که بر اساس آن بگوییم، تبدیل صورت ظاهری و باطنی انسانها به حیوانات امکانپذیر است.
- آیه 35 سوره انفال نیز ناظر به آن است که انجامدادن اعمالی در کنار خانه خدا، دلیل آن نخواهد بود که از طینتی پاک و الهی برخوردار باشیم؛ بلکه تنها حج همراه با معرفت است که بر درجات انسان میافزاید. همچنین آیات فراوانی وجود دارد که از نفاق بسیاری از به ظاهر مسلمانان سخن میگوید.
3 . در راستای آیات بالا باید گفت: انسان یک صورت ظاهری دارد و یک صورت باطنی. صورت ظاهری انسانها تقریبا شبیه به یکدیگر است؛ اما صورت باطنی انسانها به نسبت اعمال و افکار آنها متفاوت است. در صورتی که انسان دارای خصلتهای پسندیده انسانی و الهی باشد، باطن او نیز مانند ظاهرش به صورت یک انسان خواهد بود؛ اما اگر ویژگیهای حیوانی در او پرورش یابد و رفتار او مانند حیوانات باشد، باطن وی شبیه حیوان خواهد بود؛ از اینرو در روز قیامت گروهی از انسانها به صورت مورچه، گروهی به صورت میمون، گروهی به صورت عقرب، گروهی به صورت مار و گروهی به صورت حیوانات درنده برانگیخته میشوند. در واقع مردم در قیامت مطابق منویات و مقاصد و خواستهها و مطابق خصلتها و صفات واقعیشان محشور میشوند.[3]
- از اینرو است که معاذ در روایتی از پیامبر اسلام(ص) نقل میکند: برخی از مسلمانان به صورت حیوان محشور خواهند شد که گروهی از آنها چهره میمون و خوک را خواهند داشت.[4]
- آنچه در پرسش و در ارتباط با همراهی ابوبصیر با امام باقر(ع) در حج آمده، در روایتی دیگر نیز نقل شده است، با این تفاوت که ابوبصیر همراه با امام صادق(ع) به حج مشرف شده بودند. او میگوید: همراه امام ششم(ع) مشغول انجام مناسک حج و طواف بودم که از ایشان پرسیدم: آیا خداوند این بندگان خود را خواهد آمرزید؟ امام فرمود: ای ابوبصیر! بیشتر این افرادی را که میبینی میمون و خوک هستند. گفتم: چنین واقعیتی را نشانم میدهید؟! امام(ع) کلماتی را بر زبان آورد و دستش را بر چشمانم کشید. ناگهان مردم را -همانگونه که فرموده بود- به صورت میمون و خوک دیدم و از حضرتشان خواستم که چشمم را به حالت عادی برگرداند که ایشان پذیرفت و دوباره مردم را به صورت عادی مشاهده کردم.[5]
در این روایت اشاره به کور بودن ابوبصیر نشده و شاید راوی در دو روایت، افراد مختلفی با یک نام باشند و این ماجرا چند بار برای افراد مختلف تکرار شده باشد.
- مشابه چنین ماجرا و دیدن حاجیان با چشم برزخی در گفتوگویی از زُهری و امام سجاد(ع) هم نقل شده است که امام(ع) در عرفات از زهری درباره مردمی که آنجا بودند سؤال کرد. زهری گفت: این مردم همه حاجی هستند که با در دست داشتن آرزوهایشان به سوی خدا آمده و با ناله و فریاد خدای خود را میخوانند. امام به او فرمود: تعداد نالهزننده زیاد ولی تعداد حاجی کم است! زهری با تعجب گفت: همه اینها حاجی هستند! آیا تعدادشان کم است؟ امام فرمود: نزدیک بیا، سپس با دست مبارک بر صورت او کشید و گفت: اکنون بنگر! زهری میگوید: وقتی به مردم نگریستم دیدم که بیشترشان میمون بوده و اندک انسانهایی میان آنها وجود دارد. امام(ع) دوباره بر صورت او دست کشید و فرمود: دوباره نگاه کن! زهری میگوید: به مردم نگاه کردم دیدم همه آنها خوک هستند! این اتفاق برای بار سوم تکرار شد و اینبار زهری مردم را به صورت مردم را به صورت گرگ دید. در نهایت چشم زهری به حالت اول برگشت و مردم به صورت عادی دید.[6]
بخشی از داستان معراج پیامبر(ص) نیز به تغییر شکل و شمایل انسانها به حیوانات میپردازد.
اما در مورد اینکه هر حیوان نشانگر چه ویژگیهای منفی در انسان است نیز روایاتی وجود دارد. به عنوان نمونه، پیامبر(ص) در روایتی میمون را نماد انسان سخنچین و خوک را نماد حرامخواران اعلام میفرماید.
حشر چند گروه دیگر نیز چنین اعلام شده است:
رباخوار به صورت وارونه، حاکمان ظالم به صورت نابینا، کسی که مغرور به اعمال خویش است به صورت کر و لال، آنکه همسایه را آزار میدهد با دست و پای قطع شده، کسی که بدگویی دیگران را نزد حاکم میکند به صورت دارآویخته بر چوبی از آتش، دنبالهرو شهوت و لذات که حق مالی خدا (مانند زکات) را نمیپردازد، بدبوتر از مردار و شخص متکبر و فرد بخیل و شخص فاجر با پیراهنی از آتش![7]
[1]. ابن شهر آشوب مازندرانى، المناقب، ج 4، ص 184، قم، علامه، 1379ق.
[2]. ر. ک: صادقی تهرانی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن و السنة، ج 9، ص 69، قم، فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، 1406ق.
[3]. ر. ک: مطهری، مرتضی، انسان کامل، ج 1، ص 31-32، انتشارات صدرا.
[4]. شعیری، محمد بن محمد، جامع الاخبار، ص 176، نجف، مطبعه حیدریه، چاپ اول.
[5]. طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص 282، قم، بعثت، چاپ اول، 1413ق و با اندکی تفاوت: صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد(ع)، ج 1، ص 270، قم، کتابخانه عمومی آیتالله مرعشی نجفی، چاپ دوم، 1404ق.
[6]. حسن بن علی، التفسیر المنسوب الی الامام الحسن العسکری(ع)، ص 606-607، قم، مدرسه امام مهدی(عج)، چاپ اول، 1409ق.
[7]. جامع الاخبار، ص 176.