لغتدانان معتقدند «عَرْض»(به فتح عین و سکون راء) مصدر ریشه «ع ر ض» بوده، و معمولا در مقابل «طول» قرار میگیرد؛ اما در اصل به معنای ظهور و اظهار است.[1]و به معنای وسعت نیز به کار رفته است.[2]
گفتنی است؛ هفتاد و هشت مشتق از ریشه «ع ر ض» در قرآن کریم وجود دارد که در اینجا به اختصار به تعدادی از آنها با بیان معانی مختلفشان میپردازیم:
- عَرَض(به فتح عین و را) به معنای متاع دنیا است:
«تُریدُونَ عَرَضَ الدُّنْیا وَ اللَّهُ یُریدُ الْآخِرَةَ...»؛[3] شما متاع ناپایدار دنیا را میخواهید؛ اما خدا سراى دیگر را برای شما میخواهد.
بسیاری از مفسران معتقدند که به هر چیز ناپایدار و در رأس آنها دنیا، میتوان «عَرَض» گفت: «الدُّنْیَا عَرَضٌ حَاضِرٌ».[4]
- عَرْض(به فتح عین و سکون) در دو معنا مورد استفاده قرار گرفته است:
الف)به معنای در معرض دید قرار دادن و آشکار کردن:
«وَ عُرِضُوا عَلی رَبِّکَ صَفًّا»؛[5] در حالی که صفکشیدهاند در برابر پروردگار قرار میگیرند.
اسم فاعل «عارض» نیز به همین معنا در قرآن مشاهده میشود:
«فَلَمَّا رَأَوْهُ عارِضاً مُسْتَقْبِلَ أَوْدِیَتِهِمْ قالُوا هذا عارِضٌ مُمْطِرُنا...»؛[6] هنگامى که ابری به چشمشان آمد که در حال حرکت به سوى درّههایشان بود، گفتند: این ابرى بارانزا برای ما است!
ب) به معنای پهنا، گستره و وسعت:
«وَ سارِعُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ...»؛[7]بشتابید به سوى مغفرت پروردگار خود و به سوى بهشتی که گستره آن همه آسمانها و زمین را فرا گرفته است.[8]
صفت مشبهه «عَریض»نیز به همین معنا در قرآن وجود دارد:
«وَ إِذا أَنْعَمْنا عَلَى الْإِنْسانِ أَعْرَضَ وَ نَأى بِجانِبِهِ وَ إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعاءٍ عَریضٍ»؛[9]هرگاه به انسان نعمتی ارزانى داریم، رویگردان شده و متکبرانه از حق دور میشود؛ اما اگر شرى به او رسد، بسیار فریاد و فغان میکند!
- «عُرضه» اسم جامدی غیر مصدری است که در قرآن با معنای در معرض قرار گرفتن مورد استفاده قرار گرفته است:
«وَ لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَیْمانِکُمْ...»؛[10]خدا را در معرض سوگندهاى خود قرار ندهید.
اهل لغت در بیان معنای این واژه گفتهاند: «الْعُرْضَةُ ما یُجْعل مَعْرَضاً للشّیء».[11]
- مصدر باب افعال از ریشه «ع ر ض»، «إعراض» بوده که هم مصدر آن در قرآن وجود دارد و هم فعلهای این باب را به صورت گسترده میتوان در قرآن مشاهده کرد که معنای آن رویگرداندن است:
«وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکاً...»؛ و هر کس از یاد من روى گرداند،دچار زندگی سختی خواهد شد.
«اتَّبِعْ ما أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکین»؛[12] پیرو آن چیزی باش که از طرف پروردگارت به تو وحی میشود که معبودى جز او نیست و از مشرکان روى بگردان.
- «تعریض» از باب تفعیل به معنای سخنگفتن با کنایه است، که ریشه «ع ر ض» در قرآن، تنها یکبار به این باب رفته است:
«وَ لا جُناحَ عَلَیْکُمْ فیما عَرَّضْتُمْ بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّساءِ...»؛[13] بر شما گناهى نیست که به کنایه از آن زنان خواستگارى کنید.
در این مختصر کمتر از ده آیه قرآنی از ریشه «ع ر ض» را بررسی کردیم، ولی میتوان گفت که دهها مورد باقیمانده نیز همگی به یکی از معناهای یاد شده برمیگردند.
[1].راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 559، دمشق، بیروت، دارالقلم، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق.
[2].طریحی، فخر الدین،مجمع البحرین، تحقیق، حسینی، سید احمد، ج 4، ص 212، تهران، کتابفروشی مرتضوی، چاپ سوم، 1375ش.
[3].انفال، 67.
[4]. فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب،ج11، ص 191، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420ق؛مقدس اردبیلی، احمد بن محمد، زبدة البیان فی أحکام القرآن، ص 311، تهران، کتابفروشی مرتضوی، چاپ اول، بیتا.
[5].کهف، 48.
[6]. احقاف، 24.
[7]. آل عمران، 133.
[8]. ر. ک: «عظمت بهشت به وسعت آسمانها و زمین».
[9].فصلت، 51.
[10].بقره، 224.
[11]. المفردات فی غریب القرآن، ص 559.
[12].انعام 106.
[13]. بقره، 235.