تعدادی از منابع، روایتی طولانی از گفتوگوی امام علی(ع) با یکی از رهبران مسیحی -که با عنوان جاثلیق شناخته میشد- را نقل کردهاند که در فرازی از آن آمده است:
جاثلیق از حضرتشان پرسید، آیا بهشت در دنیا است یا در آخرت؟ دنیا و آخرت در کجا هستند؟(یا نسبت آخرت با دنیا چگونه است)؟
امام(ع) در پاسخ فرمود: دنیا در درون آخرت واقع شده، و آخرت بر دنیا احاطه دارد؛ زیرا روشن است که انتقال، از دنیا به آخرت است. (همه به آخرت منتقل میشوند و کسی از آخرت به دنیا منتقل نمیشود، پس زندگی اصلی در آخرت است. گویا آخرت تمام زندگی را پر کرده است و دنیا بخشی از آن و در شکم آخرت است؛ علاوه بر این) آخرت سرای حیات و زندگی است. (زندگی و حیات خالص در آخرت است و دنیا نسبت به آن بیروح و بیرمق است؛ در بیان این دو ویژگی که) دنیا محل انتقال و فاقد حیات واقعی است و آخرت سرای ماندن ابدی و زندگی دائمی.
(برای درک تفاوت دنیا و آخرت میتوان از تفاوتهای جسم و روح استفاده کرد) که جسم به خواب میرود ولی روح نمیخوابد، و جسم مرگ دارد؛ اما روح نمیمیرد؛ چنانکه خدای تعالی فرمود:«سرای آخرت زنده است اگر بدانند».[1]
دنیا نشانه آخرت بوده(برای شناخت آخرت میتوان از ویژگیهای دنیا بهره برد) و آخرت هم نشانه دنیا است. (آخرت میوه و نتیجه دنیا است؛ اما) نه دنیا آخرت است و نه آخرت دنیا است.
هر گاه روح از جسم جدا شود، هر کدام به جایى که از آن آغاز کرده، یعنی به مبدأ آفرینش خود بازمیگردند.
به همین ترتیب، بهشت و دوزخ را هم در دنیا و هم در آخرت میتوان یافت؛ زیرا بنده هنگامى که میمیرد، جسم او در نقطهای از زمین قرار میگیرد که ممکن است باغى از باغهاى بهشت و یا بخشی از دوزخ باشد و روح او به یکى از این دو خانه میرود: یا در خانه نعمت، مقیم میشود، و یا در خانه عذاب دردناک منزل میکند، و در هر دو جا نیز نخواهد مرد».[2]
با جستوجوی انجام شده، اولین منبع حدیثی که این روایت طولانی را نقل کرده، کتاب ارشاد القلوب دیلمی(قرن نهم) است، هر چند فرازهایی از این روایت را در منابع کهنتری؛ مانند امالی صدوق[3] و توحید صدوق[4] میتوان یافت.
در هر صورت، دیلمی این روایت را به صورت مرفوع نقل کرد، یعنی سندی برای آن ارائه نکرده تا مورد بررسی قرار گیرد. و مسلم است که مطالب موجود در روایات غیر مستند اگر در تعارض با مباحث اعتقادی مندرج در قرآن و روایات معتبر باشند، نمیتوانند مورد پذیرش قرار گیرند مگر آنکه توجیهی برای آن بیابیم.
با این مقدمه، به بررسی محتوایی روایت یادشده پرداخته و توضیح میدهیم که محتوای آن مخالف با معاد جسمانی نیست:
پرسشگر محترم از فرازهای انتهایی این روایت -که ناظر به جدایی روح و جسم از یکدیگرند- چنین برداشت کرده که سخن امام(ع) ناظر به آن است که معاد جسمانی رخ نخواهد داد!
در این زمینه باید گفت؛ این بخش از روایت، ناظر به جدایی روح از جسم در عالم برزخ و نیز متلاشیشدن تدریجی جسم و باقیماندن ابدی روح است:
«هر گاه روح از جسم جدا شود، هر کدام به جایى که از آنجا آمده و به جایی که از آن آفریده شدهاند بازمیگردند، ... انسان هنگامى که میمیرد، به خانهاى از زمین بازمیگردد ...».
بر این اساس، فراز یادشده تنها به جدایی موقت جسم و روح در عالم برزخ اشاره میکند، نه جدایی ابدی!
به عبارت دیگر، این روایت، بیانگر جدایی جسم مادی دنیایی انسان با روح او پس از مرگ است؛ زیرا بیگمان روح پس از مرگ و در عالم برزخ با همین جسم مادی زندگی نمیکند، و گرنه مردن معنایی نخواهد داشت و تقریبا همه اندیشمندان اسلامی اتفاق نظر دارند که زندگی در عالم برزخ با جسم مثالی است.[5]
نتیجه آنکه این روایت، ناظر به جدایی ابدی روح و جسم (حتی بعد از برپایی قیامت) نیست تا آنرا مخالف معاد جسمانی ارزیابی کنیم.
البته در مبحث معاد جسمانی این گفتوگو وجود دارد که آیا انسان در عالم قیامت دقیقا با همین جسم مادی دنیایی برانگیخته میشود، یا با جسمی که با عالم آخرت مناسبتر است.[6]
[1]. «وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ». عنکبوت، 64.
[2]. «قَالَ: أَخْبِرْنِی عَنِ الْجَنَّةِ فِی الدُّنْیَا هِیَ أَمْ فِی الْآخِرَةِ؟ وَ أَیْنَ الْآخِرَةُ وَ الدُّنْیَا؟. قَالَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: الدُّنْیَا فِی الْآخِرَةِ، وَ الْآخِرَةُ مُحِیطَةٌ بِالدُّنْیَا، إِذَا [إِذْ] کَانَتِ النُّقْلَةُ مِنَ الْحَیَاةِ إِلَى الْمَوْتِ ظَاهِرَةً، کَانَتِ الْآخِرَةُ هِیَ دَارَ الْحَیَوَانِ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ، وَ ذَلِکَ أَنَّ الدُّنْیَا نُقْلَةٌ وَ الْآخِرَةَ حَیَاةٌ وَ مُقَامٌ مَثَلُ ذَلِکَ النَّائِمُ، وَ ذَلِکَ أَنَّ الْجِسْمَ یَنَامُ وَ الرُّوحَ لَا تَنَامُ، وَ الْبَدَنَ یَمُوتُ وَ الرُّوحَ لَا تَمُوتُ، قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ وَ الدُّنْیَا رَسْمُ الْآخِرَةِ، وَ الْآخِرَةُ رَسْمُ الدُّنْیَا، وَ لَیْسَ الدُّنْیَا الْآخِرَةَ وَ لَا الْآخِرَةُ الدُّنْیَا، إِذَا فَارَقَ الرُّوحُ الْجِسْمَ یَرْجِعُ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا إِلَى مَا مِنْهُ بَدَأَ، وَ مَا مِنْهُ خُلِقَ، وَ کَذَلِکَ الْجَنَّةُ وَ النَّارُ فِی الدُّنْیَا مَوْجُودَةٌ وَ فِی الْآخِرَةِ مَوْجُودَةٌ لِأَنَّ الْعَبْدَ إِذَا مَاتَ صَارَ فِی دَارٍ مِنَ الْأَرْضِ، إِمَّا رَوْضَةٍ مِنْ رِیَاضِ الْجَنَّةِ، وَ إِمَّا بُقْعَةٍ مِنْ بِقَاعِ النَّارِ، وَ رُوحُهُ إِلَى إِحْدَى دَارَیْنِ: إِمَّا فِی دَارِ نَعِیمٍ مُقِیمٍ لَا مَوْتَ فِیهَا، وَ إِمَّا فِی دَارِ عَذَابٍ أَلِیمٍ لَا یَمُوتُ فِیهَا». دیلمى، حسن بن محمد، إرشاد القلوب إلى الصواب، ج 2، ص 299- 309، قم، الشریف الرضی، چاپ اول، 1412ق.
[3]. ر. ک: طوسى، محمد بن الحسن، أمالی، ص 219 - 221، قم، دار الثقافة، چاپ اول، 1414ق.
[4]. ر. ک: ابن بابویه، محمد بن على، التوحید، ص 316، قم، جامعه مدرسین، چاپ اول، 1398ق.
[5]. ر. ک: جسم مثالی؛ برزخ و زندگی برزخی؛ سرانجام روح بعد از مرگ؛ ثواب و عقاب در برزخ.
[6]. ر. ک: معاد جسمانی؛ بدن محشور در معاد جسمانی؛ چگونگی معاد و دلایل آن از دیدگاه فلاسفه و متکلمان.