اولاً: اینگونه نیست که اهل علم و فضل از حوزه، هر گونه عرفان و فلسفهای را تأیید کنند؛ بلکه عرفان و فلسفه اصیل اسلامی مورد تأیید است.
[1]
ثانیاً: منظور از تأیید عرفان و فلسفه، تأیید تمام آنچه عارفان و فیلسوفان گفتهاند نیست؛ بلکه بیشتر مقصود تأیید راه و روش است. هیچ اندیشمند اسلامی ادعا نمیکند که تمام آنچه عارفان و فلاسفه گفتهاند درست است؛ بلکه همین اندیشمندان که عرفان و فلسفه را تأیید میکنند، گاهی برخی نظریات آنان را مورد نقد قرار میدهند.
ثالثاً: وجود اختلاف در بین عارفان و فلاسفه امر طبیعی است؛ مانند اختلاف نظر میان عالمان در سایر رشتههای علمی.
رابعاً: اینگونه نیست که بین برخی اعتقادات اصیل دینی با عرفان و فلسفه، تفاوتهای اساسی وجود داشته باشد. البته اختلافات جزئی طبیعی است، چنانکه ممکن است این مسئله در مورد تطبیق نظریات فقهی فقها یا تفسیر مفسران با متون دینی اتفاق بیفتد.