هستیشناسی و جهانبینی عرفانی بر اساس نظام تجلی و ظهور است؛ یعنی بر اساس علم عرفان، هستی منحصر در ذات متعالی خداوند است؛ ماسوی الله نمود و ظهور و تجلی او هستند؛ و وحدت وجود در عرفان نیز بر اساس تجلی و ظهور تبیین میشود.[1]
اما این پرسش که بر اساس «نظام تجلی» و طبق قاعدهی «اتحاد ظاهر و مظهر»، تمام موجودات، مظهر تجلیات خدای متعال هستند، پس چگونه شرور و ناملایمات و جنایات و حوادث دلخراشی که توسط موجودات شرور و پلیدی مانند انسانهای ستمکار و شیاطین به چشم میخورد را میتوان به خدا نسبت داد؟ و از آنجا که طبق نظام عرفانی، هر موجودی مظهری از اسمای الهی میباشد، اینگونه موجودات، مظهر کدام اسم از اسماء الهی هستند؟
در پاسخ باید گفت: وجود شیاطین و موجودات شرور، لازمهی نظام احسن و پدیدآمدن موجودات دارای اختیار است؛ خلقت جهان ماده و موجودات دارای آزادی و اختیار، بدون فراهم نمودن زمینه انتخاب شرارت و پلیدی برای آنان، لغو و بیمعنا است.[2]
به بیان دیگر، خلقت جهان طبیعت، تکمیلکنندهی نظام آفرینش است و بدون آن نظام خلقت ناقص است؛ از آنسو لازمهی وجود جهان طبیعت، پدید آمدن تضاد و تزاحم است که از آن تعبیر به شرّ میکنیم؛ بنابر این شرور در این عالم قابل تفکیک از خیرات نیستند. خیر محض شدنِ این عالم با نفی حرکت و نفی مادی بودن آن میسر است، که در این صورت، مستلزم نفی خیر کثیر است که خود، شر کثیر است.[3]
بر این اساس، عارفان اسمای خداوند را به دو قسم اسمای جمالی(رحمتی و لطفی) و جلالی(قهری) تقسیم میکنند و موجودات نیکنهاد و خوشذات و نیکگوهر را مظهر اسمای جمالی و موجودات خبیث و پلید و شریر و مفسد را مظهر برخی اسمای جلالی مانند اسم «مُضِلّ» میدانند.
نتیجه اینکه در یک نگاه کلی به نظام هستی، اصلا شری وجود ندارد و همه چیز نیکو است؛ زیرا، اسمهای خداوند همه نیکو هستند؛ در نتیجه، ظهور آنها جایی برای شر و بدی باقی نمیگذارد؛ زیرا همه اسمای الهی از اسم «الرحمن» نشأت میگیرند.
ابن عربی در اینباره میگوید: بدیعتر از این عالم امکان ندارد؛ زیرا این عالم بر صورت رحمان آفریده شده است. صورت رحمان یعنی اسماء و صفاتی که از این اسم منشعب میگردند؛ پس تمام عالم محل دولت اسم رحمن است.[4]
تمام موجودات و مظاهر که بالقوه و بالفعل ظهور مییابند جز توسط اسم الرحمن نیست. به عبارت دیگر، آنچه از علوم و حقایق و کمالات و نقائص به موجودات داده شده، جز از طریق اسم الرحمن نیست.[5] و خداوند از این جهت، خیر محض است.
از طرفی، موجودات هر یک به موازات اسمی از اسمای خداوند بوده و تقابل و تخاصم میان اسمای الهی، تقابلی مثبت در جهت برقراری نظام احسن است.[6]
پس ضروری است شرارت و پلیدی برخی موجودات به گونهی دیگری تبیین شود؛ بدینگونه که خداوند اگرچه صاحب اسمای جلالی است ولی همانطور که خود در وصف خویش، رحمتش را غالب بر غضبش معرفی کرده است،[7] در قالب ارادهی تشریعی، از موجودات مختار خویش نیز خواسته تا خود را ظرف برای اسم «مضل» - به عنوان مثال- قرار ندهند ولی برخی، با سوء اختیار خویش چنین میکنند و تقابل مثبتی که در میان اسماء برقرار بود را در ساحت مظاهر، اینچنین نازیبا جلوه میدهند.
در اصل، رحمت خداوند شامل حال موجودات پلید و شرور نیز شده است، ولی آنان با سوء اختیار، این رحمت را به تصویری نازیبا و ناملایم تبدیل ساختهاند.[8]
[1]. ر. ک: «وحدت وجود»، 4639.
[2]. ر. ک: «غرض از امتحانات الهى»، 107؛ «فلسفۀ درد و رنج در زندگی اولیای الاهی»، 2056.
[3]. ر. ک: «چگونی انتساب شرور به خداوند»، 2992.
[4]. ر. ک: ابنعربی، محیالدین، فتوحات (چهارجلدی)، ج 3، ص 214 و 447، بیروت، دار صادر، بیتا.
[5]. آملی، سید حیدر، نص النصوص در شرح فصوص الحکم، ترجمه، محمد جوزی، ص 712، تهران، روزنه، چاپ اول، 1386.
[6]. ابنعربی، محیالدین، المسائل، تصحیح، ترجمه، دامادی، محمود، ج 1، ص 46، تهران، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1370ش.
[7]. «یا من سبقت رحمتُه غضبَه»؛ مفید، محمد بن محمد، المزار، تصحیح، ابطحی، محمد باقر، ص 161، قم، کنگره جهانی هزارهی شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق.
[8]. «http://javabcity.ir/node/1093».