مقصود مولوی از ارکان در این شعر، همان عناصر اوّلیهی مادی تشکیلدهنده جسم انسان است که به خودی خود دارای روح و حرکت نیست، سپس در نطفه و جنین انسان حیات دمیده شد، بدون آنکه عقل و شعور انسانی در او شکل گیرد، و بعد از گذشت مدتی از تولد و در جریان یک روند تکاملی، عقل و شعوری فراتر از درک و فهم تمام موجودات زنده در او شکل گرفت که اگر به طرز صحیح از آن استفاده شود، انسان را شایسته لقاء الله مینماید.
اما نمیتوان از این اشعار برداشت کرد که مولوی در صدد تأیید نظریه بیگبنگ بود، و یا آنکه انسان را حاصل روندی تکاملی میداند که به عنوان نمونه، میمونها تبدیل به انسان شدهاند.
گفتنی است خلقت انسان از اتمهای پراکنده یا در اثر بیگ بنگ، منافات با خلقت هدفمند و مخلوقبودن او توسط خداوند ندارد؛[1] زیرا خداوند متعال خلقت و کار خود را از راه علل و اسباب به انجام میرساند.[2] بنابر این، بین اعتقاد به خداوند متعال و اعتقاد به تأثیر علل و عوامل طبیعی، تنافی نیست.
همچنین خلقت انسان از حیواناتی مانند میمون، تنها فرضیهای است که از سوی برخی مطرح شده است. این فرضیه علاوه بر اینکه مخالف با متون دینی است، از نظر علمی نیز ثابت نشده است.[3]
[1]. ر. ک: «نظریه هاوکینگ و پیدایش جهان»، 9931؛ «فلسفه و ضرورت رسالت پیامبران»، 271؛ «اشاره قرآن به نظریه انفجار بزرگ»، 70334؛ «قانون علیت و نظریه بیگ و بنگ»، 111461.
[2]. «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ أَبَى اللَّهُ أَنْ یُجْرِیَ الْأَشْیَاءَ إِلَّا بِالْأَسْبَاب». صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد)ص(، محقق، مصحح، کوچه باغی، محسن بن عباسعلی، ج 1، ص 6، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ دوم، 1404ق؛ ر. ک: «قدرت الاهی و اسباب و مسببات»، 7273؛ «رابطۀ علم خدا و معصومین به غیب با تکلیف»، 2178.
[3]. ر. ک: «نظریه تکاملی داروین»، 3657؛ «برهان نظم و نظریه تکاملی داروین »، 12996؛ «نظریه طراحی هوشمند»، 102146.