شاید امروزه بروز کرامات از علما و افراد متقی و پرهیزکار و نیز مستجاب الدعوه بودن آنان کمتر به چشم آید، ولی نمیتوان گفت که چنین افرادی وجود ندارند؛ زیرا چه بسا افرادی صاحب کرامت و مستجاب الدعوه بوده، اما به دلایلی – مانند گسترش ارتباطات و جلوگیری از برخی سوء استفادهها و ادعاهای نادرست - کرامات خود را علنی و آشکار نمیکنند:
هرکه را اسرار حق آموختند *** قفل کردند و دهانش دوختند
هدف از آفرینش انسان، شناخت خداوند و رسیدن به مقام محبّت و اطاعت از دستورات او است. ابزار اصلی و مهم انسان برای شناخت خداوند، عقل است که توانایی به خدمت گرفتن دیگر نیروهای نفس را دارد؛ از اینرو به تعبیر امام علی(ع) دین برای پرورش عقل انسان آمده است.[1] و خدای متعال نیز در آیات قرآن ما را دعوت به تعقل و بکارگیری نیروی اندیشه و فکر میکند.[2]
معجزات و کرامات، لطف ویژه خداوند است که گاهی لزوم و ضرورت دارد، و گاهی تفضل است. اظهار معجزه و کرامت برای اثبات اصل نبوت،[3] و در مواردی که جز از طریق اعجاز نتوان ضمیر خفته بشر را بیدار کرد، ضرورت دارد؛ اما در غیر این موارد تنها تفضلی از جانب خداوند بوده و به عبارتی خارج از سازمان است.
به نظر میرسد خدای متعال هیچگاه باب کرامات و اعجاز را به سوی خلق نبسته، هر چند ممکن است کم و زیاد شده و یا نوع آن تغییر کند؛ مثلا موضوعی به نام تجربهی نزدیک به مرگ که در تمام دنیا و در کشورهای مختلف گزارش میشود، میتواند نوعی از کرامات باشد، که خداوند متعال دریچهای از غیب را میگشاید تا شاید مردمی که در این عصر زندگی میکنند و مقهور پیشرفتهای علمی و صنعتی و غرق در مادیات هستند، از خواب غفلت بیدار شوند.
در مورد آنچه در پرسش آمده، شاید به نظر برسد که امروزه بروز کرامات از علما و افراد متقی و پرهیزکار و نیز مستجاب الدعوه بودن آنان کمتر به چشم آید، ولی نمیتوان گفت که چنین افرادی وجود ندارند؛ زیرا چه بسا افرادی صاحب کرامت و مستجاب الدعوه بوده، اما به دلایلی – مانند گسترش ارتباطات و جلوگیری از برخی سوء استفادهها و ادعاهای نادرست - کرامتی که به آنان هدیه شده را علنی و آشکار نمیکنند و این اصل در چنین کراماتی است که صاحب آن – جز هنگامی که ضرورتی وجود داشته باشد - به کشفش اقدام نکند:
هرکه را اسرار حق آموختند *** قفل کردند و دهانش دوختند
در هر صورت، اصل و اساس برای جوامع بشری تقویت عقل و انجام دستورات دینی است که ضامن خوشبختی دنیا و آخرت خواهد بود و در هیچ متنی از متون دینی عنوان نشده است که یک اندیشمند با تقوا و یا هر فرد پرهیزکار دیگری لزوما باید دارای کراماتی مانند تعبیر درست خواب باشد تا جایی که حتی در مورد پیامبران نیز، قرآن کریم تنها از حضرت یوسف (ع) به عنوان معبر خوابی برجسته یاد کرده که به تعبیر خواب دیگران میپرداخته است و در این زمینه نامی از دیگر پیامبران مشاهده نمیکنیم.
[1]. سید رضی، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، ص 43، خ 1، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
[2]. «کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ وَ لِیَتَذَکَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ»، صاد، 29. «إِنَّ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْکِ الَّتی تَجْری فِی الْبَحْرِ بِما یَنْفَعُ النَّاسَ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فیها مِنْ کُلِّ دابَّةٍ وَ تَصْریفِ الرِّیاحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَیْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ». بقره، 164. ر. ک: «قرآن و دعوت به تعقل و تفکر»، 28101؛ «عقل و گسترده فعالیت آن»، 227.
[3]. ر. ک: «جایگاه معجزه در رسالت انبیا»، 11681؛ «اثبات امامت از راه کرامات»، 2777.