آنچه در پرسش مطرح شده، گزارشی است از ابن شهر آشوب در کتاب مناقب که با توجه به منابع موجود و در دسترس، قدیمیترین منبع در نقل این گزارش است.[1]
آنچه در مورد این گزارش میتوان گفت؛ این است که ابن شهر آشوب این روایت را به صورت مرسل آورده و میگوید ابوالقاسم کوفی و قاضی نعمان آنرا در کتابهای خود نقل کردهاند.
از دیدگاه دانش روایتشناسی، این روایت را باید در رده روایات ضعیف قرار داد؛ زیرا:
- ابوالقاسم کوفی از غلات شیعه بوده و به همین دلیل، تألیفاتش از اعتبار خوبی برخوردار نیستند، جدا از آنکه کتابش هم در دسترس نیست تا اگر سندی را برای این روایت آورده باشد، مورد بررسی قرار گیرد.
- قاضی نعمان هم اسماعیلی مذهب بوده،[2] ضمن آنکه این روایت را در کتاب مشهور او یعنی دعائم الاسلام نیافتیم و از همینرو بررسی سندی آن نیز امکانپذیر نیست.
با این وجود، آنچه در این روایت گفته شده را نباید از محالات عقلی پنداشت و قدرت و توان پروردگاری که بر هر کاری توانا است، بسیار فراتر از چنین مواردی جزئی و آسان است؛ اما در برابر ادعای افرادی که شاید بگویند با نبش قبر افرادی که مرتکب این گناه کبیره شدهاند و یا با قرار دادن وسائل کنترلکننده در قبر، مشاهده کردیم که جسد آنان بعد از ماهها نیز در قبرشان باقی مانده، خواهیم گفت:
الف) چنانکه گذشت، این روایت، گزارشی ضعیف بوده و محتوای آن از اصول دین و مذهب نیست تا نپذیرفتن آن ضرری به دینداری بزند.
ب) همچنین ممکن است این روایت شامل تمام لواطکاران نشود؛ بلکه خداوند جسد برخی از آنان که به صورت مکرر و مداوم مرتکب این گناه شده و تا آخرین لحظه عمر خود نیز از آن توبه نکرده و پشیمان نشدهاند را به محل هلاکت قوم لوط منتقل کند، تا در روز حشر با آن قوم یکجا برانگیخته شوند.
گزارشی هم که از زمان خلیفه دوم نقل شده، ناظر به فردی است که در حین انجام گناه کشته شده است.
[1]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب(ع)، ج 2، ص 364، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق.
[2]. ر. ک: کتابشناسی «دعائم الاسلام».