لطفا صبرکنید
بازدید
1
آخرین بروزرسانی: 1404/03/28
کد سایت fa124347 نمایه منظور از بحیره، وصیله، سائبه و حام در آیه 103 سوره مائده
طبقه بندی موضوعی تفسیر
برچسب حام|بحیره|وصیله|سائبه|آیه 103 سوره مائده
خلاصه پرسش
منظور از «بحیره»، «وصیله»، «سائبه» و «حام»، در آیه 103 سوره مائده چیست؟
پرسش
منظور از «بحیره»، «وصیله»، «سائبه» و «حام»، در آیه 103 سوره مائده چیست؟
پاسخ اجمالی

در آیه 103 سوره مائده، به چهار نوع از چارپایان اشاره شده است که در دوران جاهلیت با عناوین محترمانه «بحیره»، «سائبه»، «وصیله» و «حام» شناخته شده و برای آنها قوانین ویژه‌‌ای مقرر می‌کردند!

قرآن کریم با اشاره به این چارپایان، تصریح می‌‌کند که مقررات یاد شده منشأ الهی نداشته و تنها ساخته و پرداخته افکار و سنن جاهلی است:

«ما جَعَلَ اللَّهُ مِنْ بَحیرَةٍ وَ لا سائِبَةٍ وَ لا وَصیلَةٍ وَ لا حامٍ وَ لکِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا یَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ وَ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ»؛ 

خداوند براى «بحیره»، «سائبه»، «وصیله» و «حام»، حکم ویژه‌ای صادر نکرده است، ولی کافران به دروغ، و بدون آن‌که اندیشه‌ای کنند، احکامی را به خدا نسبت می‌دهند.

بر این اساس، آنچه در آیه منتفی اعلام شده، ناظر به بی‌اعتباری مقررات و ویژگی‌هایی است که عرب‌های جاهلی برای این گروه از حیوانات در نظر می‌گرفتند، نه آن‌که حیواناتی با این ویژگی‌ها وجود ندارند.

به عبارت دیگر، خداوند حیواناتی را با این ویژگی‌ها آفریده، اما مقررات خاصی در شرع برای آنها لحاظ نشده است.

با این توضیح، شرح مختصری در مورد این بخش از آیه ارائه می‌کنیم؛ اما قبل از آن روایتی از امام صادق‌(ع) را در تفسیر این آیه متذکر می‌شویم:

«زمانی که شتری دوقلو می‌زایید، مردم زمان جاهلیت می‌گفتند که او «وصیله» شده و به همین دلیل نمی‌توان او را ذبح کرد و از گوشتش استفاده نمود و اگر شتری برای دهمین بار فرزندی به دنیا می‌آورد، او را «سائبه» دانسته و علاوه بر موارد قبلی، حتی سوار شدن بر او را نیز جایز نمی‌دانستند. همچنین «حام» به شتر نری می‌گفتند که برای جفت‌گیری مورد استفاده قرار می‌گرفت و به همین دلیل، معتقد بودند که نباید استفاده دیگری از او نمود!

خداوند با نزول این آیه، تمام مقررات یاد شده را نادرست اعلام کرد».[1]

گفتنی است در این روایت، به «بحیره» اشاره‌ای نشده است.

برخی مفسران نیز در این زمینه نظرات گوناگونی ارائه کرده‌اند و به عنوان نمونه ادعا شده است که سه صنف از این موارد(بحیره، سائبه و حامی) در ارتباط با شتر، و یک صنف(وصیله)، مربوط به گوسفند است.[2]

  1. «بحیره»: زجاج می‌گوید: «بحیره» شترى است که پنج شکم زاییده و بچه آخرش «نر» باشد. در این هنگام گوش شتر را شکافته و از نحر کردن و سوار شدن بر آن خوددارى می‌‏کردند.

ابن عباس اما می‌گوید: هرگاه شترى پنج‌بار می‌زایید، اگر بچه آخرش نر بود، او را می‌کشتند و همه زنان و مردان، گوشت آن‌را می‌‏خوردند و اگر بچه شتر ماده بود، گوش شتر را می‌شکافتند و پشمش ‌را نمی‌‏کندند. در موقع کشتن، نام خدا را بر او نمی‌‏بردند و بار بر پشت او نمی‌‏گذاشتند، شیر و منافع دیگر آن نیز بر زنان حرام و بر مردان حلال بود؛ اما اگر شتر می‌‏مرد، زنان و مردان می‌توانستند از گوشت آن بخورند.

محمد بن اسحاق می‌گوید: «بحیره» به ماده شترى گفته می‌شد که مادرش «سائبه» باشد.

  1. «سائبه»: زجاج می‌گوید: «سائبه» شترى بود که آن‌را رها کرده و از منافع آن چشم‌‌پوشى می‌‏کردند.

هرگاه کسى نذر می‌‏کرد که سفرش بدون ‏خطر باشد و یا بیماری‌اش بر طرف شود، می‌‏گفت: شترم سائبه است. بنابر این، مثل «بحیره» از آن نفعى نبرده و از چراگاه و آب‌خور، منعش نمی‌‏کردند.

ابن عباس و ابن مسعود گفته‌‏اند: «سائبه» شترى است که براى بت‌ها آزاد شود(وقف شود). رسم عرب این بود که بخشی از مال خود را براى بت‌ها آزاد کرده و در اختیار خدمت‌گزاران بت‌ها قرار می‌‏دادند و آنها شیر چنین شترانى را به مسافران می‌دادند.

محمد بن اسحاق اما می‌گوید: «سائبه» شترى است که ده فرزند ماده بزاید. آنها از سوار شدن و کندن پشم و نوشیدن شیر چنین شترى خوددارى می‌کردند، ولی مهمان‌ها می‌توانستند از منافع چنین شتری استفاده کنند.

و هرگاه شتری پس از ده بچه ماده، یازدهمین بچه ماده را نیز به دنیا می‌‏آورد، گوش بچه را می‌‏شکافتند و با مادر رهایش می‌‏کردند. این بچه «بحیره» نامیده می‌شد.

  1. وصیله: برخی مفسران، این عنوان را ویژه گوسفندان می‌دانند. زجاج می‌گوید: هرگاه گوسفند، بچه‌ای ماده، می‌‏زایید، براى صاحبانش بود و هرگاه بچه‌ای نر می‌‏زایید، براى خدایان بود؛ اما هرگاه از یک شکم، یک نر و یک ماده می‌زایید، می‌‏گفتند: «وصلت اخاها»، یعنى بچه ماده، برادر خود را حفظ کرد؛ از این‌رو بچه نر را براى خدایان قربانى نمی‌‏کردند.

ابن مسعود و مقاتل می‌گویند: هرگاه گوسفند، هفت شکم می‌‏زایید، در صورتى که بچه هفتم نر بود، بچه را براى خدایان می‌کشتند و گوشتش را فقط مردها می‌خوردند، و اگر ماده بود، او را نگه‌می‌‏داشتند و اگر یکی نر و دیگری ماده بود، می‌‏گفتند: برادر خود را حفظ و او را بر ما حرام کرد و هر دو حرام شمرده می‌‏شدند بدین ترتیب که منافع و شیر آنها براى مردان بود نه زنان!

محمد بن اسحاق می‌گوید: هرگاه گوسفندى در پنج شکم، ده بچه ماده می‌‏زایید، می‌‏گفتند: «وصیله» شد. بچه‏‌هایى که بعداً می‌‏زایید، براى مردان بود نه زنان.

  1. «حام»: ابن عباس، ابن مسعود، ابو عبیده و زجاج می‌گویند: «حام» شتر نرى بود که ده شتر از نسل او پدید می‌آمد و در این وقت می‌‏گفتند: «حامى» شد. بعد از آن دیگر بار بر پشتش نمی‌‏گذاشتند و از آب خور و چراگاه، منع نمی‌‏شد.

فراء می‌گوید: «حام» شتر نرى بود که بچه بچه‌‏اش لقاح می‌‏شد، در این وقت «حامى» شمرده می‌‏شد و بر او سوار نمی‌‏شدند.[3]

در پایان می‌توان نتیجه گرفت، صرف نظر از آن‌که معنای دقیق هر کدام از این واژه‌ها چه بوده و کدام نظر مفسران صحیح باشد، آیه تنها در صدد بیان این موضوع است که هر کس نمی‌تواند بر اساس سلیقه خود، مقرراتی وضع کند و حلال و حرامی را مشخص نماید؛ بلکه تنها مقرراتی باید مورد عمل قرار گیرد که خداوند توسط پیامبران(ع) آن را ابلاغ نموده است.


[1]. ابن بابویه، محمد بن علی، معانی الأخبار، محقق، غفاری، علی اکبر، ص 148، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1403 ق.

[2]. ر. ک: طباطبائی، سید محمد حسین‏، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 6، ص 156، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، چاپ پنجم‏، 1417ق.

[3]. ر. ک: شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، شیخ آقابزرگ تهرانی، محقق، قصیرعاملی، احمد، ج 4، ص 38، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج 3، ص 389- 390، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.