آنچه در مورد کیفیت نداشتن واجب الوجود از طرف متکلمان مطرح شده، ناظر به کیفیت نفسانی و قابل درک از طرف مخلوقات است؛ از اینرو آنچه در دعای شریف عرفه آمده است: «یا من لا یعلم کیف هو الا هو»، با ادعای آنان منافات ندارد؛ زیرا کیفیتی که در این دعا به خدا نسبت داده شده، کیفیتی نفسانی نیست.
به عبارت دیگر، معنا و تفسیر این بخش از دعا آن است که آفریدگان تنها میتوانند کیفیتهای نفسانی را درک کنند؛ اما خداوند کیفیت نفسانی ندارد تا برای بندگان قابل درک باشد. و اندیشمندان اسلامی به این نکته توجه داشتهاند. به عنوان نمونه، ملاصدرا در تفسیر فراز روایی «سبحان من لا یعلم کیف هو إلّا هو» بیان میدارد که این فراز، اشاره به آن است که هرآنچه افراد در مورد صفات خدا تصور میکنند، خود این تصورشان نیز مخلوقی از مخلوقات خدا است که نسبت دادن آن به خداوند صحیح نیست و هر آنچه افراد در مورد خداوند میاندیشند، نوعی کیفیت نفسانی است که میتواند مشابهی هم برای آن تصور نمود، در حالی که خداوند هیچ مانند و مشابهی ندارد.[1]
[1]. صدرالدین شیرازی، شرح أصول الکافی، محقق، مصحح، خواجوی، محمد، ج 3، ص 195، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، 1383ش.