اولا: دنیا اگر هدف و نهایت آرزو و آمال قرار گیرد و همه چیز برای رسیدن به آن زیر پا گذاشته شود، به این جهت مذموم و مورد نکوهش است و باعث فراموشی خداوند و آخرت میشود، ولی از آن جهت که وسیله و ابزاری است برای رسیدن به آخرت ممدوح و پسندیده است. بر این اساس؛ کثرت آمیزش در احادیث گفته شده به معنای فرو رفتن در شهوترانی نیست؛ بلکه سفارش به کثرت آمیزش برای ایجاد محبت بین زن و شوهر، و ازدیاد نسل بوده که در روایات به آن توصیه شده است. همچنین به جهت شکسته شدن شهوت نفس که از آثار آن آرامش و جمعشدن حواس به جهت عبادت و دوری از گناهان ناشی از شهوت است؛ و دقیقا از اینرو است که دوستداشتن زنان، هم میتواند عاملی در جهت خودسازی و تقرب و رضای الهی باشد، هم بزرگترین عامل برای معصیت الهی.
ثانیا: یکى از نکاتى که در فهم و استنباط روایت باید مورد توجه قرار گیرد، فرهنگ و فضاى فکرى زمان بیان احادیث است. در فضایى که عدهاى به لحاظ رهبانیت و سیر و سلوک، زنها را رها نموده و بدینگونه دنیا را رها کردند، سفارش به مراوده بیشتر با زنان میشود. و در فضایى که زنبارگى و محیط شهوانى یا اختلاط و یا فریفتگى شایع میشود، درمان یا سفارش به تخفیف و تقلیل بهرهمندى از دنیا از جمله آمیزش با زنان، صورت میپذیرد.
بنابراین، تفسیر هر یک از دو روایت را در متن صدور آن باید سنجید. و چه بسا هر دو، یک معنا را افاده کنند و آن اعتدال است؛ یعنى، نفى زیادهروى، مورد توصیه یکى، و دوری از تفریط مورد سفارش دیگرى است.
در پاسخ به این پرسش نخست باید گفت که در این موضوع چهارگونه روایات داریم که دو به دو مقابل هم هستند:
- دستهی اول آمیزش زیاد با زنان را نیکو میداند و از اخلاق پیامبران(ع) برمیشمارد
در منابع حدیثی از امام رضا(ع) نقل شده است: «ثلاث من سنن المرسلین العطر و اخذ الشعر و کثرة الطروقة»؛[1]
سه چیز از سنت پیامبران است: عطر زدن، زدودن موهای زائد بدن و آمیزش زیاد با همسران.
این روایت با سندهای مختلف روایت شده است. «طروقه» در این روایت دو گونه خوانده شده، طَروقه به فتح «طاء» و طُروقه به ضم آن.
در صورتی که طاء مفتوح باشد به معنای همسران خواهد بود. بنابر این، مراد از آن کثرت همسران و ازدواج خواهد بود.[2] و در صورتی که طاء با ضمه خوانده شود، به معنای آمیزش خواهد بود. با توجه به قرائنی معمولا این روایت به کثرت آمیزش معنا میشود، اگرچه احتمال کثرت همسران نیز بعید نیست.
امام رضا(ع) فرمود: در خروس پنج خصلت از خصال انبیاء وجود دارد: آشنایى به اوقات نماز، غیرت، سخاوت، و آمیزش زیاد.[3]
- در مقابل دستهی اول، روایاتی نیز آمیزش زیاد را منع کرده و مذمت مینماید:
در روایتی از امام علی(ع) آمده است: کسی که خواستار باقی ماندن است، در حالی که بقایی در دنیا نیست [یعنی کسی که طالب بقای نسبی و طول عمر است] صبحانه را صبح زود بخورد، کفش مناسب و خوب بپوشد، رداء خود را کوتاه کند و آمیزش با زنان را کم کند.
به پیامبر(ص) عرض شد، منظور از کوتاه کردن رداء چیست؟ حضرت فرمود: کم کردن قرض و بدهی.[4]
- دستۀ سوم دوستداشتن زنان را از اخلاق پیامبران برمیشمارد:
امام صادق(ع) فرمود: از اخلاق پیامبران دوستداشتن زنان است.[5]
رسول خدا(ص) فرمود: روشنى چشم من در نماز، و لذّتم در زنان قرار داده شده است.[6]
- در مقابل دستۀ سوم، روایاتی دوستداشتن زنان را عامل معصیت میداند:
امام صادق(ع) از رسول خدا(ص) نقل فرمود: اول چیزى که خدا به آن نافرمانى و معصیت شد، شش چیز بود: دوست داشتن دنیا، دوست داشتن ریاست، دوست داشتن طعام، دوست داشتن خواب، دوست داشتن راحتى، و دوست داشتن زنان.[7]
با دقت در مفاهیم این روایات و اصول کلی دیگر که از آیات و روایات به دست میآید، میتوان گفت این روایات در مقابل هم و ناسازگار با هم نیستند؛ چون اولا: از آیات قرآن و روایات استفاده میشود که دنیا دارای دو جهت است:
- به عنوان امر حقیقی و واقعی، مانند وجود زمین، کرات آسمانی، وجود انسان، قدرت، علم و حیات او و دیگر موجودات و حقایق نظام عالم مادی. به این لحاظ دنیا نه تنها مذموم و نکوهیده نیست؛ بلکه نیکو و پسندیده است.
پیامبر اکرم(ص) فرمود: «دنیا مزرعه و کشتزار آخرت است».[8]
- به عنوان امر اعتباری و غیر واقعی، یعنی دنیا را هدف و نهایت آرزو و آمال قرار دادن و همه چیز را برای رسیدن به آن زیر پا گذاشتن. دنیا به این جهت مذموم و مورد نکوهش است و باعث فراموشی خداوند و آخرت میشود.[9]
همانگونه که با دقت و تأمل در دو دسته از روایاتی که در مورد استفاده از مال و ثروتاندوزی وارد شده است، روشن میشود که اصل مال و ثروت در اسلام مذموم نیست؛ بلکه از آن جهت که وسیله و ابزاری است برای رسیدن به آخرت ممدوح و پسندیده است؛ از اینرو است که وقتی امام علی(ع) مردی را مشاهده کرد که دنیا را مذمت میکرد، فرمود: «آیا تو در دنیا جرمی مرتکب شدهای یا دنیا به تو جرم کرده است ...».[10]
در اسلام مال و کسب مال، پسندیده و در مواردی واجب است، ولی مالپرستی در برابر خداپرستی سرزنش شده است. در دین اسلام مال وسیلهای برای رسیدن به سعادت اخروی و تقرب به خدا است، نه هدف.[11]
در قرآن کریم میخوانیم: ای کسانی که ایمان آوردید اموال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نکنند.[12]
پس در استفاده از نعمتهای دنیوی هر آنچه این معیار بر آن منطبق گردد، مورد مذمت است. بر این اساس؛ کثرت آمیزش در احادیث گفته شده به معنای فرو رفتن در شهوترانی نیست؛ بلکه توصیه به کثرت آمیزش به جهت ایجاد محبت بین زن و شوهر و ازدیاد نسل که به حسب روایات به آن توصیه شده است، میباشد. همچنین به جهت شکسته شدن شهوت نفس که از آثار آن آرامش و جمعشدن حواس به جهت عبادت و دوری از گناهان ناشی از شهوت است؛ و دقیقا از اینرو است که دوست داشتن زنان هم میتواند عاملی در جهت خودسازی و تقرب و رضای الهی باشد، هم بزرگترین عامل برای معصیت الهی.
یکى از نکاتى که در فهم و استنباط روایت باید مورد توجه قرار گیرد، فرهنگ و فضاى فکرى زمان بیان احادیث است. در فضایى که عدهاى به لحاظ رهبانیت و سیر و سلوک، زنها را رها نموده و بدینگونه دنیا را رها کردند، سفارش به مراوده بیشتر با زنان میشود.[13] و در فضایى که زنبارگى و محیط شهوانى یا اختلاط و یا فریفتگى شایع میشود، درمان یا سفارش به تخفیف و تقلیل بهرهمندى از دنیا، از جمله آمیزش با زنان، صورت میپذیرد.
بر اساس این تفسیر، هر یک از دو روایت را در متن صدور آن باید سنجید و چه بسا هر دو، یک معنا را افاده کنند و آن اعتدال است؛ یعنى، نفى زیادهروى مورد توصیهی یکى و دوری از تفریط مورد توصیهی دیگرى است.
بنابر این، از مجموع روایات وارده در متون دینی در این موضوع، این اصل کلی استنباط میگردد که باید به قدری با لذتهای حلال خود را ارضاء و اشباع کنیم که از فکر هرگونه لذت حرام مصون بمانیم؛ اما از سوی دیگر این اصل کلی را نیز داریم که باید مراقب حفظ سلامتی خود باشیم و از افراط دوری کنیم. و باید با توجه به این اصول که خطوط اصلی و جهتگیری اسلام را نشان میدهند و حاکم بر سایر مواردند، این احادیث را معنا کرد.
البته میزان و حد کثرت آمیزش عرفی است و به حسب حالات اشخاص در پر شهوت و کم شهوت بودن و به حسب سنین مختلف متفاوت خواهد بود، ولی روشن است که زیادی آمیزش نباید در حد افراط باشد.
[1]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 5، ص 320، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[2]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 62، ص 5، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[3]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 482، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق؛ طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص 130، قم، شریف رضی، چاپ چهارم، 1412ق.
[4]. ابنا بسطام، عبد الله، حسین، طبّ الأئمة علیهم السلام، محقق، مصحح، خرسان، محمد مهدی، ص 29، قم، دار الشریف الرضی، چاپ دوم، 1411ق؛ محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 13، ص 387، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1408ق.
[5]. کافی، ج 5، ص 320.
[6]. مکارم الاخلاق، ص 34.
[7]. کافی، ج 2، ص 289.
[8]. ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسى، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر المعروف بمجموعة ورّام، ج 1، ص 183، قم، مکتبه الفقیه، چاپ اول، 1410ق.
[9]. اقتباس از سؤال 994 (سایت: 1062).
[10]. سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، ص 492، حکمت 131، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
[11]. ر. ک: هادوی تهرانی، مهدی، مکتب و نظام اقتصادی اسلام، ص 108، قم، خانه خرد، چاپ دوم، 1383ش.
[12]. منافقین، 9. «یا ایها الذین امنوا لاتلهکم اموالکم و لا اولادکم عن ذکر الله». اقتباس از سؤال 1398 (سایت: 1422).
[13]. على(ع) فرمود: ازدواج کنید، که ازدواج سنّت رسول خدا(ص) است؛ زیرا که آنحضرت میفرمود: هر کس دوست دارد از سنّت من پیروى کند، از جمله سنّت من ازدواج است. کافی، ج 5، ص 329.
على(ع) فرمود: گروهى از اصحاب پیامبر(ص) آمیزش با زنان، غذا خوردن در روز و خوابیدن در شب را بر خود حرام کرده بودند. امّ سلمه این موضوع را به رسول خدا خبر داد، آنحضرت به سوى اصحاب آمد و فرمود: آیا به زنان بیرغبت شدهاید با آنکه من با زنان آمیزش میکنم، و روز غذا میخورم، و در شب میخوابم؟! پس هر که از سنّت روى گرداند از من نیست. ر. ک: حسکانی، عبید الله بن احمد، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، تحقیق، محمودی، محمد باقر، ج 1، ص 260، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، چاپ اول، 1411ق.
