جستجوی پیشرفته
بازدید
457
آخرین بروزرسانی: 1402/09/22
خلاصه پرسش
اگر تناسب جمعیت شیعیان در جامعه‌ای رو به کاهش باشد، اگر شیعه‌ای ازدواج نکند؛ و یا عمدا بچه‌دار نشود، آیا مرتکب گناه شده است؟
پرسش
با توجه به اوضاع فرهنگی جامعه جهانی، اگر شیعه‌ای ازدواج کند؛ اما عمدا بچه‌دار نشود، مرتکب گناه شده است؟
پاسخ اجمالی

نخست باید گفت؛ از آن‌جا که خداوند انسان را مختار آفرید، این انسان مختار با اختیار خود می‌تواند مسیر زندگی خود را تعیین کند. بنابر این، اگر انسان احکام و دستورات دینی را در مسیر زندگی به کار بندد، به یقین می‌تواند فرزندان خوب و سالم تربیت کند که برای جامعه مفید باشند، و هم خود از این نعمت الهی که جزء زیبایی‌های زندگی است لذت ببرد.

قرآن کریم در این باره می‌فرماید:

«الْمالُ وَ الْبَنُونَ زینَةُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ الْباقِیاتُ الصَّالِحاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَواباً وَ خَیْرٌ أَمَلاً»؛[1] مال و فرزند، زینت زندگى دنیا است و باقیات صالحات در پیش‌گاه پروردگار تو، هم از جهت ثواب و هم از جهت امیدوارى بهتر است.

از این‌رو، اگرچه در دین اسلام مال و فرزند زینت زندگی دنیا مطرح شده؛ اما همین دو می‌تواند در صورت مدیریت درست، به عنوان باقیات صالحاتی برای افراد و برای پدران و مادران به یادگار بمانند.[2]

در همین راستا پیامبر اسلام(ص) فرمود: «وقتی انسان از دنیا برود پرونده اعمالش بسته می‌شود، مگر سه کار:

  1. فرزند صالحی داشته باشد که برایش دعا و استغفار نماید.
  2. کتاب و دانشی از خود بجا بگذارد که دیگران از آن استفاده ببرند.
  3. «صدقه‏ جاریه».[3]

اما در رابطه با پرسش مطرح شده باید گفت:

  1. همان‌گونه که می‌دانید اصل ازدواج از نظر اسلام واجب نیست؛ بلکه مستحب مؤکد است، و اگر کسی ازدواج نکند -به شرط آن‌که در اثر مجرد ماندنش به گناه نیفتد- هیچ گناهی برای او نوشته نخواهد شد. این‌گونه است فرزند‌دار نشدن، یعنی جلوگیری از آن به خودی خود گناه نیست. و حتی اگر زن و شوهر در ضمن عقد شرط کنند که بچه‌دار نشوند، چنین شرطی مخالف با مقتضای عقد نبوده، بلکه شرطی صحیح و الزام‌آور است و طرفین باید به آن عمل نمایند. و هیچ گناهی هم بر آن مترتب نیست.
  2. گفتنی است که فرزنددار شدن یا خودداری از فرزندآوری نباید تصمیمی یک طرفه باشد؛ بلکه در این زمینه هریک از زن و شوهر دارای حق هستند. در همین راستا، با آن‌که دین اسلام به فرزندآوری در صورت وجود حداقل امکانات توصیه می‌کند؛ با این وجود در صورتی که زن و شوهر هر دو تمایلی به فرزند نداشته باشند، طبیعی است که گناهی مرتکب نشده‌اند؛ اما اگر یکی از آنها مایل به داشتن فرزند بوده و خودداری از فرزندآوری نیز از شرایط عقد ازدواجشان نباشد، این‌جا است که هر طرف در مقابل خواسته دیگری پاسخ‌گو است؛ یعنی اگر او فرزند نخواهد و طرف مقابل خواهان فرزند باشد و با این وجود با نظر او مخالفت کند، علاوه بر پاسخ‌گویی در برابر پروردگار، فردی که به دلیل کوتاهی طرف مقابل، از فرزندآوری محروم شده از جنبه حقوقی این حق را دارد که علیه او در دادگاه اقامه دعوا کند.[4]
  3. تمام آنچه گفته شد، ‌مرتبط با حکم اولی در موضوع فرزندآوری بود؛ اما اگر فرض را بر آن بگذاریم که بنا به مصالح و شرایطی، در جامعه‌ای برای تقویت دین، نیاز به آن باشد که جمعیت دین‌داران افزایش یابد تا تناسب جمعیتی آنان با دیگران کاهش نیابد، ممکن است فقیهی از باب «حکم ثانوی»[5] و یا «توصیه‌ای ارشادی» به دین‌داران توصیه کند تا فرزندآوری را وظیفه‌ی خود در نظر بگیرند، در فرض اول می‌توان خودداری از فرزندآوری را یک گناه ارزیابی نمود.

همچنین است، اگر یک انسان دین‌مدار -حتی اگر فقیه هم نباشد- در ارزیابی‌های مصداقی خود به این نتیجه قطعی برسد که خودداری از فرزندآوری به ضرر جامعه دینی خواهد بود، این نتیجه قطعی برای خود او الزام‌آور خواهد بود.

در پایان بیان دو نکته ضروری به نظر می‌رسد:

الف) با توجه به واقعیت‌ها و تجربه‌ها، افزایش تعداد دین‌داران تنها در صورتی برای پیشرفت دین مفید خواهد بود که علاوه بر افزایش دین‌داران، باور دینی نیز تقویت شود، و گرنه در بسیاری از موارد، افزایش تعداد دین‌داران ظاهری و شناسنامه‌ای به تنهایی نمی‌تواند ابزاری قوی برای پیشرفت دین به شمار آید.

ب) همان‌گونه که در مواردی می‌توان «تلاش در راستای افزایش جمعیت» را با استناد به حکم ثانوی فریضه‌ای دینی در نظر گرفت، این امکان نیز وجود دارد که شرایطی خاص در جامعه‌ای دینی پدید آید که پیشوایان دین، «جلوگیری از افزایش بی‌رویه جمعیت» را حکم ثانوی اعلام نمایند!

تمام آنچه گفته شد در بیان وظیفه دین‌داران در شرایط گوناگون بود؛ اما تشخیص مصداق و اعلام این‌که جامعه‌ای خاص اکنون در چه شرایطی به سر می‌برد، بر عهده متولیان امر است.


[1]. کهف، 46.

[2]. ر. ک: «فلسفه بچه دار شدن انسان ها از نظر اسلام»؛  «بچه دار شدن».

[3]. «إِذَا مَاتَ ابْنُ آدَمَ انْقَطَعَ عَمَلُهُ إِلَّا عَنْ ثَلَاثٍ وَلَدٍ صَالِحٍ یَدْعُو لَهُ وَ عِلْمٍ یُنْتَفَعُ بِهِ بَعْدَهُ وَ صَدَقَةٍ جَارِیَة». شعیری، محمد بن محمد، جامع الاخبار، ص 105، مطبعة حیدریة، نجف، چاپ اول، بی‌تا.

[4]. ر. ک: «علاقه نداشتن به فرزند در زندگی مشترک».

[5]. ر. ک: «احکام اولیه و احکام ثانویه».

نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها