جستجوی پیشرفته
بازدید
883404
آخرین بروزرسانی: 1401/10/24
خلاصه پرسش
پیامبران اولو العزم چه کسانی هستند؟ چرا اولو العزم نامیده شدند، و کتاب‌‌های آنها چه نام دارد؟ و چرا زرتشت و داوود(ع) اولو العزم نیستند؟
پرسش
پیامبران اولو العزم کدام‌اند؟ و نام کتاب‌هایشان چیست؟ چرا اولو العزم نامیده شده‌اند، و چرا زرتشت و داوود(ع) با داشتن کتاب، اولو العزم نیستند؟
پاسخ اجمالی

واژۀ «اولو العزم» در آیۀ 35 سورۀ احقاف آمده است. عزم به معنای حکم و شریعت است، و اولو العزم یعنی پیامبرانی که دارای شریعت و دین مستقل و جدیدی بودند. در روایات برای پیامبران اولو العزم شرایطی ذکر شده است:

  1. داشتن دعوت جهان‌شمول،
  2. داشتن شریعت و دین،
  3. داشتن کتاب الهی،

به طور خاص، فقط 5 نفر از پیامبران الاهی دارای چنین خصیصه‌هایی بوده‌اند؛ یعنی هم دعوت همگانی، هم شریعت و هم کتاب الاهی داشتند. آن پنج نفر، حضرت نوح، ابراهیم، موسی، عیسی(ع) و پیامبر اسلام حضرت محمد(ص) هستند. در روایات از کتاب حضرت نوح و حضرت ابراهیم (ع) به نام صحف یاد شده، و تورات کتاب حضرت موسی، انجیل کتاب حضرت عیسی(ع) و قرآن کتاب پیامبر اسلام (ص) است.

پاسخ تفصیلی

کلمۀ «اولو العزم» یک‌بار در قرآن آمده است. خداوند می‌فرماید: «فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُل...»؛[1] مانند رسولان اولو العزم صبر کن و...".

عزم به معناى ارادۀ محکم و استوار است. راغب در مفردات می‌گوید: عزم به معناى تصمیم گرفتن بر انجام کارى است.[2]

در لغت‌نامه لسان العرب آمده است: رسولان اولو العزم کسانی هستند که تصمیم بر انجام امر خدا که بر آن متعهد َشده‌اند گرفته‌اند.[3] در قرآن مجید، عزم گاهى به معنای صبر به کار رفته، [4]و گاه به معناى وفاى به عهد.[5]

در کتاب‌های تفسیری آمده است: با توجه به این‌که پیامبران صاحب شریعت جدید و آیین تازه با مشکلات و گرفتاری‌هاى بیشترى روبرو بودند، و براى مقابله با آن، عزم و ارادۀ محکم‏‌ترى لازم داشتند، به این دسته از پیامبران، اولو العزم اطلاق شده است و اگر بعضى، عزم و عزیمت را به معناى حکم و شریعت تفسیر کرده‏‌اند،[6] به همین مناسبت است، و گرنه عزم در لغت به معناى شریعت نیامده است.[7]

اولو العزم بودن پیامبر، نشانۀ صاحب شریعت بودن آن پیامبر است. به عبارت دیگر، آن پیامبر، دارای دینی خاص است که پیامبران هم‌زمان او، یا بعد از او باید دین او را ترویج دهند،[8] تا زمانی که پیامبری با آیین جدید و شریعت تازه ظهور کند.

خداوند هم در قرآن به تشریع دین و ابلاغ آن توسط پیامبران اشاره می‌کند و نام چهار پیامبر - غیر از پیامبر اسلام که آخرین دین الاهی توسط وی آورده شد، و در این آیه مورد خطاب است - را که دارای دین و شریعتی خاص بودند، می‌آورد: "برایتان از دین همان را تشریع کرد که نوح(ع) را بدان توصیه فرمود، و آنچه ما به تو وحی کردیم و به ابراهیم و موسی و عیسی(ع) توصیه نمودیم این بود که دین را بپا دارید و در آن تفرقه نیندازید".[9]

پیامبران اولوالعزم در روایات

اگر چه بعضی از مفسّران - عموماً غیر شیعه - قرون اولیّۀ اسلام، پیامبران اولو العزم را کسانی دانستند که مأمور به جهاد بودند و یا مکاشفات‌شان را اظهار کرده‌اند، و در تعیین مصداق هم از نوح، ابراهیم، اسحاق، یعقوب، یوسف، ایّوب، یا ابراهیم، نوح، هود(ع) و محمد(ص) نام برده‌اند،[10] ولی روایات ائمه(ع)، هم به وجه تسمیۀ اولو العزم صراحت دارد و هم به بیان صفات اولو العزم و تعیین مصداق.

صفات اولو العزم در روایات این چنین بیان شده است:

  1. دارای دعوت همگانی و جهان‌شمول برای انس و جنّ بوده‌اند.[11]
  2. شریعت و دین مستقل و تازه‌ای داشتند.[12]
  3. کتاب آسمانی داشتند.[13]

در این سه مورد، به سه خصوصیت بارز این پیامبران اشاره شده است؛ یعنی دعوت جهان‌شمول، دین و کتاب الاهی. در روایتی از امام صادق(ع) شرط دوم و سوم کنار هم آمده است که برای جواب به قسمت بعدی سؤال(چرا بعضی از انبیا با این‌که کتاب داشتند، ولی اولو العزم نبودند؟) کفایت می‌کند.

امام رضا(ع) در جواب کسی که از ایشان می‌پرسد این پیامبران چگونه اولو العزم شدند؟ می‌­فرماید: «چون که برانگیخته شدند(نوح و ابراهیم و ...) به کتاب و شریعتی خاص".[14]

پس داشتن کتاب یکی از شرایط پیامبران اولوالعزم است. امّا دو شرط مهم دیگر نیز در این‌جا وجود دارد که یکی داشتن دعوت جهان‌شمول برای همۀ انسان‌ها و جنّیان، و دیگری داشتن شریعتی مستقل و تازه است.

باید توجه داشت معنای شریعت مستقل این نیست که با شریعت پیامبران قبل کاملا متفاوت باشد و با آن سازگاری نداشته باشد، بلکه معنایش این است که بنابر مقتضیات زمان، شریعت‌ها هم متفاوت می‌­شد که این امری طبیعی است.

حضرت داوود(ع) اگر چه دارای کتاب آسمانی است، ولی کتاب او، کتاب احکام و شریعت مستقل و تازه نبود، چنان‌که حضرت آدم، شیث و ادریس(ع) هم دارای کتاب بودند، ولی اولو العزم نبودند.[15]

در روایات، به صراحت اسامی پیامبران اولو العزم بیان شده است. از امام علی بن الحسین(ع) نقل شده است: اولو العزم پنج نفرند: حضرت نوح، ابراهیم، موسی، عیسی(ع) و حضرت محمد(ص).[16] هم‌چنین این معنا از امام صادق[17] و امام رضا(ع)[18] نیز رسیده است. در روایات، از کتب نوح و ابراهیم(ع) به نام «صحف» یاد شده است، اگر چه در قرآن از کتاب موسی(ع) نیز به نام صحف نام برده شده است،[19] ولی به مجموع آن صحیفه‌­ها تورات می‌گویند. کتاب حضرت عیسی(ع) انجیل و کتاب حضرت محمد(ص) هم قرآن است.

امّا «اوستا» که کتاب زرتشتیان است، آیا همان کتاب آسمانی زرتشت باشد، جای تأمل است. در قسمت‌های مختلف اوستا نقل قول‌های وی و یا صحبت‌هایی که او با خدا یا مردم می‌کند بیان شده است.[20] اگرچه بر طبق روایات، وی پیامبر الاهی و صاحب کتاب بود.[21]


[1]. احقاف، 35.

[2]. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، واژه «عزم».

[3]. «و أُولُو العَزْمِ من الرُّسُلِ: الذینَ عَزَمُوا على أَمرِ الله فیما عَهِدَ إلیهم». ابن منظور، لسان ‏العرب، ج 12، ص 399.

[4]. شورى، 43 .

[5]. طه، 115  .

[6]. علامه طباطبائی می‌گوید: این‌که عزم به معنای «عزیمت» یعنی حکم و شریعت باشد، توسط روایات اهل‌بیت(ع) تأیید شده است. طباطبائی، سید محمد حسین‏، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 19، ص 219، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، چاپ پنجم‏، 1417ق.

[7]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 21، ص 378، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.

[8]. مصباح یزدی، محمد تقی، اصول عقائد، ص 239، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ چهارم، 1379.

[9]. شوری، 13.

[10]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 11، ص 35، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.

[11]. همان، ص 33.

[12]. همان، ص 34؛ شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 1، ص 122 – 123، باب 101، قم، کتاب فروشی داوری، چاپ اول، 1385ش.

[13]. بحار الانوار، ج 11، ص 35.

[14]. همان، ص 56.

[15]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 142.

[16]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق و مصحح: موسوی جزائری، سید طیب،‏ ج 2، ص 300، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق؛ بحار الانوار ، ج 11، ص 32.

[17]. بحار الانوار، ج 11، ص 56.

[18] . علل الشرائع، ج 1، ص 122 - 123، باب 101.

[19]. اعلی ، 19.

[20]. رابرت هیوم، ادیان زندۀ جهان، ص 278. هم‌چنین برای توضیح بیشتر به "یسنا" قدیمی‌ترین و مهم‌ترین بخش اوستا، فصل 46، بندهای 2 و 1 رجوع شود.

[21] . شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 53، ح 1678، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق.

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها