جستجوی پیشرفته

بلاگ

اعمال ویژه ماه صفر

یکشنبه, 06 شهریور 1401

ماه صفر دومین ماه از ماه‌های قمری است؛[1] ماهی که پر از اندوه و مصیبت‌های بزرگ رسول خدا(ص) و اهل‌بیت است. اوج مصیبت ماه صفر از اربعین آغاز ‌شده و به ایام رحلت رسول خدا(ص) و شهادت سبط اکبرش، امام حسن مجتبی(ع) و غروب خورشید طوس، علی بن موسی(ع) پایان می‌یابد. البته بر اساس برخی گزارش‌ها، تولد امام محمد باقر(ع) و امام موسی کاظم(ع) نیز در دهه‌ی اول این ماه رخ داده است.

با توجه به آیات قرآن و آموزه‌های روایی، کسی که نسبت به یادگیری معارف دینی از راه‌هایی؛ مانند مطالعه، پرسیدن و ... کوتاهی کند دچار عذاب دوزخ می‌شود. البته در مواردی که به اعتقادات بنیادین او مرتبط بوده و یا آن‌که در اثر این کوتاهی واجبی ترک شده، و یا حرام و گناهی انجام پذیرد، و گرنه - با آن‌که افزایش دانش اعتقادی، تاریخی، تفسیری و ... بسیار ارزشمند است - اما لازم و واجب نیست که انسان آشنایی کامل با تمام جزئیات موجود در دانش دینی داشته باشد.

روزه و رمضان در قرآن و حدیث

دوشنبه, 22 فروردين 1401

روزه و رمضان در قرآن و احادیث

ماه رمضان در قرآن

خداوند متعال، در قرآن کریم درباره ماه رمضان می‌فرماید: "ماه رمضان است ماهی كه در آن براى راهنمايى مردم و بيان راه روشن هدایت و جدا ساختن حق از باطل، قرآن نازل شده است. پس هر كس كه اين ماه را دريابد، بايد كه در آن روزه بدارد. و هر كس كه بیمار يا در سفر باشد، به همان تعداد از روزهاى ديگر. خدا براى شما خواستار آسايش است نه سختى و تا آن شمار را كامل سازيد. و خدا را بدان سبب كه راهنماييتان كرده است به بزرگى ياد كنيد و سپاس گوييد.[1]

اين كه ماه رمضان براى روزه گرفتن انتخاب شده، به خاطر اين است كه اين ماه بر ساير ماه‌ها برترى دارد. این برتری از آن رو است که قرآن در آن نازل شده است. قرآنی که كتاب هدايت و راهنماى بشر است و با دستورات و قوانين خود روش‌هاى صحيح را از ناصحيح جدا كرده و سعادت انسان‌ها را تضمين نموده است، در این ماه نازل شد.[2] بنابراین، اهمیت و ارزش رمضان، به نزول قرآن است.[3]

ماه رمضان در احادیث

در باره اهمیت و جایگاه ماه رمضان در احادیث معصومان(ع)، به بیان یک روایت اکتفا می‌کنیم. امیر المؤمنین على(ع) می‌فرماید: رسول خدا(ص) يك روز خطبه‌ای را براى ما خواند و در آن فرمود: مردم ماه خدا با بركت و رحمت و آمرزش به شما رو كرده است؛ ماهى است كه پيش خدا بهترين ماه است؛ روزهايش بهترين روزها؛ شب‌هايش بهترين شب‌ها؛ ساعاتش بهترين ساعات است. ماهى است كه در آن دعوت شديد به مهمانى خدا ... نفس‌هاى شما در آن تسبیح و خواب شما در آن عبادت است؛ كردارتان در آن پذيرفته و دعايتان مستجاب. از خدا بخواهيد با نيات درست و دل‌هاى پاك كه شما را براى روزه در آن و خواندن قرآن موفق دارد. بدبخت آن كه از آمرزش خدا در اين ماه محروم شود، به گرسنگى و تشنگى خود در آن، گرسنگى و تشنگى روز قیامت را ياد كنيد. بر فقراء و مساكين خود صدقه دهيد و بزرگان خود را احترام كنيد و کودکان را ترحم كنيد. صله رحم كنيد و زبان‌ها نگهداريد و از آنچه خدا ديدنش را حلال نكرده چشم بپوشيد و آنچه را از شنيدنش حلال نكرده گوش ببنديد و بر يتيمان مردم مهر ورزيد تا بر يتيمان شما مهر ورزند. به خدا از گناهان خود توبه كنيد و در وقت نماز دست به دعا برداريد كه بهترين ساعت‌ها است. خدا در آن نظر لطف به بندگان خود دارد، به مناجات آنها پاسخ دهد و فرياد آنها را لبيك گويد و درخواست آنها را بدهد و دعاى آنها را مستجاب كند. ای مردم نفس شما گرو كردار شما است آن را به استغفار رها كنيد. دوش شما از گناهان شما بار سنگينى دارد به طول سجود آن را سبك كنيد و بدانيد كه خداوند به عزت خود قسم خورده كه نمازگزاران و ساجدان را عذاب نكند و آنها را روز قيامت به هراس دوزخ نيندازد. ای مردم هر كدام شما در اين ماه يك روزه‌دار را افطار دهد، نزد خدا ثواب آزاد كردن بنده‏اى دارد و گناهان گذشته‏اش آمرزيده شود. عرض شد يا رسول اللَّه همه ماها بر آن توانائى نداريم، فرمود از خدا بپرهيزيد گرچه با نيمه خرمائى باشد و گرچه به شربتى آب باشد. ای مردم هر كه در اين ماه خوش‏خلقى كند جواز صراط او باشد، در روزى كه همه قدم‌ها بلغزد. هر كه در آن تخفيف دهد بر مملوكان خود خدا حسابش را تخفيف دهد و هر كه شر خود را باز دارد، خدا خشم خود را از او باز دارد روزى كه ملاقاتش كند. هر كس در آن يتيمى را گرامى دارد، خدا روز ملاقاتش او را گرامى دارد و هر كه در آن صله رحم كند روز ملاقات با او صله نمايد به رحمت خود، و هر كس قطع رحم كند خدا در روز ملاقاتش رحمت خود از او ببرد. هر كس نماز مستحبى بخواند، خدا برات آزادى از آتش برايش بنويسد و هر كه در آن واجبى ادا كند ثواب كسى دارد كه هفتاد واجب در ماه‌هاى ديگر ادا كند. هر كس در آن بر من بسيار صلوات فرستد، خدا روزى كه ميزان‌ها سبك است ميزانش را سنگين كند. هر كس يک آيه قرآن در آن بخواند چون كسى باشد كه در ماه‌هاى ديگر يک ختم قرآن بخواند. ای مردم درهاى بهشت در اين ماه گشوده است، از خدا بخواهيد كه آنها را به روى شما نبندد، درهاى دوزخ در اين ماه بسته است، از پروردگار خود بخواهيد كه آنها را به روى شما نگشايد. شیاطین در آن به بندند، از خداوند، پروردگار خود بخواهيد كه ديگر آنها را بر شما مسلّط نكند. امير المؤمنين فرمود من برخاستم و عرض كردم يا رسول اللَّه كدام عمل در اين ماه بهتر است فرمود: اى أبو الحسن، بهترين عمل در اين ماه دوری از محارم خداى عز و جل است.[4]

 

[1]. بقره، 185.

[2]. مکارم شیرازی، ناصر، نمونه، ج 1، ص 634، ، دار الكتب الإسلامية، تهران‏، چاپ اول ، 1374 ش.‏

[3]. قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج 1، ص 289، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، تهران، 1383ش.

[4]. شيخ صدوق، أمالي، ص 93، انتشارات كتابخانه اسلاميه، 1362.

زندگی‌نامه حضرت عباس(ع)

دوشنبه, 16 اسفند 1400

تاریخ تولد و نسب

بر اساس گزارش طبرسی، عباس(ع) بن علی بن ابی‌طالب(ع) در سن حدود 34 سالگی به شهادت رسید؛[1] از این‌رو تولد ایشان باید در سال 26 هجری رخ داده باشد و به طور طبیعی با توجه به محل زندگی امیر المؤمنین(ع) در شهر مدینه، محل تولد عباس(ع) نیز در همان شهر بود. از طرفی چون عمر شریف امام حسین(ع) هنگام شهادت 57 سال بود،[2] اختلاف سنی عباس(ع) با برادرشان حدود 23 سال بود.

کنیه و القاب

مشهورترین کنیه‌ی حضرت عباس، ابوالفضل(ع) است. و كنيه‌ی ابو قِربَه(صاحب مَشک) نیز یکی دیگر از کنیه‌های او است.[3]

قمر بنی‌هاشم،[4] علمدار[5] و سقاء[6] هم از القاب آن‌حضرت به شمار می‌آید.

مادرش «فاطمه» بنت حزام،[7] با کنیه‌ی ام‌البنین مشهور است[8] که پس از شهادت حضرت فاطمه(س) با معرّفى عقيل به همسرى حضرت على(ع) در آمد.[9]

مشخصات ظاهری

بسیاری از آنچه که در منابع معتبر در مورد شکل و شمایل ائمه و یارانشان گفته می‌شود، توصیفاتی کلی بوده و نمی‌توان تصویر دقیقی را از آنها برداشت کرد.

در مورد حضرت عباس(ع) نیز ایشان را مردی زیبا، تنومند و آراسته وصف کرده‌اند که هرگاه بر اسب تناوری سوار می‌شد پاهایش به زمین می‌رسید، و به جهت زیبایی چهره به او ماه بنی‌هاشم می‌گفتند: «و كان العبّاس رجلا جسيما و سيما جميلا، و كان يركب الفرس المطهّم‏ و رجلاه تخطّان الأرض، و كان يقال له قمر بني‏ هاشم‏».[10]

 همسر و فرزندان

حضرت ابوالفضل(ع) با لبابه دختر عبدالله (عبیدالله[11])[12] بن عباس،[13] پسر عموی پیامبر(ص) ازدواج کرد. حاصل این ازدواج، فرزند یا فرزندانی بود که در تعداد آنها اختلاف نظر وجود دارد. همچنین ایشان از کنیزی نیز دارای فرزند شده بودند.

برخی فرزندان ایشان که گزارش شده‌اند عبارت‌اند از: عبیدالله،[14] فضل،[15] عبدالله،[16] محمد[17] - که گفته می‌شود به همراه پدرش به شهادت رسید[18] - و حسن که مادرش کنیز بود.[19] بنابر نقل‌های متأخر، فرزندی از ایشان به نام قاسم در کربلا حضور داشت و وقتی ندای امام حسین(ع) را شنید، به یاری ایشان شتافت.[20] در تاریخ دمشق برای ابوالفضل(ع) دختری به نام نفیسه نیز گزارش شده است؛[21] اما در بخش دیگری از همین کتاب[22] و نیز دیگر منابع، وی را فرزند عبیدالله بن عباس دانسته‌اند که بر این اساس، او نوه‌ی حضرت ابوالفضل(ع) بود.[23]

گفته می‌شود که افراد زیادی از نسل حضرت ابوالفضل(ع) باقی نمانده‌اند[24] و نسل ایشان تنها از فرزندش عبیدالله ادامه یافت.[25]

لبابه بعد از واقعه‌ی کربلا و شهادت حضرت عباس(ع)، با زید بن حسن،[26] ازدواج کرد.[27] در مورد حضور لبابه در کربلا، گزارشی در منابع تاریخی موثّق وجود ندارد؛ اما دلیل مسلّمی هم وجود ندارد که ایشان در کربلا حضور نداشت. بر این اساس، نفیاً و اثباتاً نمی‌توان در این زمینه نظری ارائه کرد.

جنگ صفین

اگرچه از زندگی حضرت عباس تا قبل از واقعه‌ی کربلا اطلاعات چندانی در دسترس نیست؛ اما گزارش‌هایی در مورد حضور ایشان در نبرد صفین وجود دارد:

فردی به نام کریب از سپاه معاویه به میدان آمد و امام علی(ع) را به مبارزه طلبید. وی توانست مرتفع بن وضاح، شرحبیل بن بکر و حرث بن جلاح از سپاه امام(ع) را به شهادت رسانده بود. امام علی(ع) به عباس(ع) - که به سن کاملی رسیده بود- خواست تا ‌از اسب پیاده شود و لباس خود را دربیاورد. عباس(ع) به دستور پدر عمل کرد؛ امام علی(ع) لباس عباس را پوشید و بر اسب او سوار شد و لباس خود را به عباس پوشانده و وی را به اسب خود سوار کرد تا کریب در مبارزه‌ی با امام(ع) هراسان نگردد.

قبل از حرکت امام(ع) عبدالله بن عدی بن حاتم طائی، از ایشان خواست تا وی به جنگ کریب برود که یا کریب را به قتل برساند و یا در رکاب امام(ع) به شهادت برسد. عبدالله با اجازه‌ی حضرت به میدان رفت و با کریب جنگید و بعد از مدتی کریب او را به زمین‌ انداخت. بعد از آن امام(ع) به صورت ناشناس به میدان رفت و کریب را دو نیم کرد و به زمین‌ انداخت.[28] لذا برخی می‌گویند وی در جنگ صفین حضور داشت، اما نجنگید.[29]

منابع متأخر نیز گزارش کرده‌اند که عباس(ع) از جمله افرادی بود که به فرماندهی امام حسین(ع) در جنگ صفین به فرات حمله کردند و برای لشگریان امام علی(ع) آب آوردند .[30] این گزارش را در منابع کهن نیافتیم.

سقای کربلا

حضرت عباس(ع) از آغاز قيام امام حسين(ع)، همراه و در کنار آن‌حضرت حضور داشت و در هنگامه‌ی نبرد كربلا، پرچم‌دار سپاه او بود. عبّاس(ع)، در روزهاى سخت محاصره‌ی امام حسین(ع) و يارانش، مسئولیت آب‌رسانى سپاه امام و اهل حرم را بر عهده داشت.[31]

رجزهای حضرت عباس(ع) در روز عاشورا

ابن شهر آشوب در بخش به شهادت رسیدن حضرت عباس(ع) می‌گوید:

حضرت عباس(ع) سقا، قمر بنی‌هاشم، پرچم‌دار امام حسين و بزرگ‌ترين برادران خود بود. وقتى عباس(ع) برای تهیه‌ی آب رفت، لشكر دشمن به آن بزرگوار حمله كردند و او نيز در حالی که این رجز را می‌خواند به آنان حمله‌ور شد:

لا أَرهبُ الموتَ إذا الموتُ رَقی                              حَتَّى أُوَارَى فِي الْمَصَالِيتِ لَقَا

نَفْسِي لِنَفْسِ الْمُصْطَفَى الطُّهْرِ وَقَا                          إِنِّي أَنَا الْعَبَّاسُ أَغْدُو بِالسِّقَا

وَ لَا أَخَافُ الشَّرَّ يَوْمَ الْمُلْتَقَى؛[32]

هنگامى كه مرگ با من روبرو شود باكى از آن ندارم تا اين‌كه در ميان دلاوران داخل شوم‏. جان من به فداى جان مصطفاى طيّب و طاهر باد. من همان عباسم كه آب براى فرزندان امام حسين می‌برم. و در روز جنگ از شرّ دشمن خوفى ندارم.

عباس دشمنان را متفرّق كرد. زيد بن وَرقاى جُهَنى، در پشت درخت خرمايى به كمين او نشست و حَكيم بن طُفَيل سِنبِسى نيز او را يارى کرد و بر دست راست عبّاس(ع) ضربه‌اى زد [و آن‌را قطع كرد]. عبّاس(ع)، شمشير را به دست چپ گرفت و به آنها حمله بُرد و چنين رَجَز می‌خواند:

و اللّهِ إِن قَطَعْتُمُ یَمِینى                                 إِنِّى اُحامى اَبَداً عَن دینى

وَ عَنْ إِمَامٍ صَادِقِ الْيَقِين‏                             نَجْلِ النَّبِيِّ الطَّاهِرِ الْأَمِين؛‏[33]

به خدا سوگند، اگر دست راستم را قطع كنيد من، هميشه از دينم حمايت می‌كنم. و نيز از امام راستگو و استوارباورى كه نواده پيامبرِ پاک و امين است.

آن‌گاه، جنگيد تا ناتوان شد. حَكيم بن طُفَيل طايى، از پشت درخت خرما به او كمين زد و بر دست چپش ضربه‌اى زد [و آن‌را قطع كرد]. عبّاس(ع) نيز خواند:

يَا نَفْسُ لَا تَخْشَيْ مِنَ الْكُفَّار                    وَ أَبْشِرِي بِرَحْمَةِ الْجَبَّار

مَعَ النَّبِيِّ السَّيِّدِ الْمُخْتَار                            قَدْ قَطَعُوا بِبَغْيِهِمْ يَسَارِي

فَأَصْلِهِمْ يَا رَبِّ حَرَّ النَّار؛[34]

اى جان! از كافران مترس و به رحمت خداى جبران كننده، بشارتت باد! همراه با پیامبر(ص)، سَرور برگزيده! با سركشی‌شان، دست چپم را قطع كردند. پروردگارا! آنان را به داغىِ آتش برسان!

بعد از این، آن ملعون، با عمود آهنين [به او زد و] عبّاس(ع) را به شهادت رساند.[35]

البته در تاريخ طبرى نقل شده است؛ حضرت عباس بن علی(ع) در غیر ماجرای آوردن آب نیز نبردهایی داشت:

«عمر بن خالد، جابر بن حارث سلمانى، سعد، غلام عمر بن خالد و مُجَمّع بن عبد اللّه عائِذى در آغاز جنگ، به پيكار برخاستند و با شمشيرهايشان، به سوى دشمنان، يورش بردند و وقتی به ميان آنها فرو رفتند، سپاهيان به سوى آنها حمله كردند و آنها را ميان گرفته، از يارانشان جدا كردند. عبّاس بن على(ع)، به آنان حمله كرد و ايشان را از دست دشمنان نجات داد. آنان، [از حلقه دشمن] زخمى، بيرون آمدند...».[36] سرانجام حکم(حکیم) بن طفیل ایشان را به شهادت رساند.[37]

مقام عباس

در مورد مقام و جایگاه حضرت عباس در نزد خدای متعال، امام سجاد(ع) می‌فرماید: «عباس، پیش خدا جایگاهی دارد که روز قیامت تمام شهدا نسبت به آن غبطه می‌خورند».[38] «خداوند عباس را رحمت کند که برادرش حسین(ع) را بر خود ترجیح داد و خود را در راه او فدا کرد تا جایی که دستانش قطع شد. خداوند نیز در مقابل آن، دو بال به او عطا کرد که با آن در بهشت پرواز می‌کند...».[39]

امام سجاد(ع) فرموده است: «براى عبّاس، نزد خدای تبارک و تعالى، منزلتى است كه همه شهدا در روز قیامت، به او رَشک می‌برند».[40]

امام صادق(ع) فرمود: عمویم، عباس، انسانى هوشمند و ژرف‌نگر و آراسته به ايمانى آگاهانه و استوار و عميق بود.[41]

حرم حضرت عباس

حضرت عباس(ع) کنار نهر علقمه و در همان مکانی که به شهادت رسید دفن شد.

آرامگاه ایشان در فاصله‌ی نسبتا نزدیکی با حرم امام حسین(ع) قرار داشته و یکی از مهم‌ترین زیارتگاه‌‌های شیعیان است. حد فاصل حرم حضرت عباس(ع) و حرم امام حسین(ع) را بین الحرمین می‌نامند.

زیارت‌نامه حضرت عباس

امام صادق(ع) فرمود: هرگاه خواستید حضرت عباس(ع) زیارت نمایید، در مقابل درب بایستید و این‌گونه بگویید:

«سَلَامُ اللَّهِ وَ سَلَامُ مَلَائِكَتِهِ الْمُقَرَّبِينَ، وَ أَنْبِيَائِهِ الْمُرْسَلِينَ، وَ عِبَادِهِ الصَّالِحِينَ، وَ جَمِيعِ الشُّهَدَاءِ وَ الصِّدِّيقِينَ، وَ الزَّاكِيَاتِ الطَّيِّبَاتِ فِيمَا تَغْتَدِي وَ تَرُوحُ، عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ، أَشْهَدُ لَكَ بِالتَّسْلِيمِ وَ التَّصْدِيقِ لِخَلَفِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ الْمُرْسَلِ، وَ السِّبْطِ الْمُنْتَجَبِ، وَ الدَّلِيلِ الْعَالِمِ، وَ الْوَصِيِّ الْمُبَلِّغِ، وَ الْمَظْلُومِ الْمُضْطَهَدِ «1» فَجَزَاكَ اللَّهُ عَنْ رَسُولِهِ وَ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ عَنِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ أَفْضَلَ الْجَزَاءِ، بِمَا صَبَرْتَ وَ احْتَسَبْتَ وَ أَعَنْتَ، فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَكَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ جَهِلَ حَقَّكَ، وَ اسْتَخَفَّ بِحُرْمَتِكَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ حَالَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ مَاءِ الْفُرَاتِ، أَشْهَدُ أَنَّكَ قُتِلْتَ مَظْلُوماً، وَ أَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ لَكُمْ مَا وَعَدَكُمْ.

جِئْتُكَ يَا ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَافِداً إِلَيْكُمْ، وَ قَلْبِي مُسَلِّمٌ لَكُمْ، وَ أَنَا لَكُمْ تَابِعٌ، وَ نُصْرَتِي لَكُمْ مُعَدَّةٌ، حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ وَ هُوَ خَيْرُ الْحاكِمِينَ، فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لَا مَعَ عَدُوِّكُمْ، إِنِّي بِكُمْ وَ بِإِيَابِكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ، وَ بِمَنْ خَالَفَكُمْ وَ قَتَلَكُمْ مِنَ الْكَافِرِينَ، لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْكُمْ بِالْأَيْدِي وَ الْأَلْسُنِ.

سپس به کنار قبر رفته و بگویید:

«السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ، الْمُطِيعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ، وَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ سَلَّمَ، السَّلَام‏ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ وَ مَغْفِرَتُهُ وَ عَلَى رُوحِكَ وَ بَدَنِكَ.

أَشْهَدُ وَ أُشْهِدُ اللَّهَ أَنَّكَ مَضَيْتَ عَلَى مَا مَضَى عَلَيْهِ الْبَدْرِيُّونَ وَ الْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ، الْمُنَاصِحُونَ لَهُ فِي جِهَادِ أَعْدَائِهِ، الْمُبَالِغُونَ فِي نُصْرَةِ أَوْلِيَائِهِ، الذَّابُّونَ عَنْ أَحِبَّائِهِ، فَجَزَاكَ اللَّهُ أَفْضَلَ الْجَزَاءِ، وَ أَوْفَرَ جَزَاءِ أَحَدٍ مِمَّنْ وَفَى بِبَيْعَتِهِ، وَ اسْتَجَابَ لَهُ دَعْوَتَهُ، وَ أَطَاعَ وُلَاةَ أَمْرِهِ.

وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ بَالَغْتَ فِي النَّصِيحَةِ، وَ أَعْطَيْتَ بِهِ غَايَةَ الْمَجْهُودِ، فَبَعَثَكَ اللَّهُ فِي الشُّهَدَاءِ، وَ جَعَلَ رُوحَكَ مَعَ أَرْوَاحِ السُّعَدَاءِ، وَ أَعْطَاكَ مِنْ جِنَانِهِ أَفْسَحَهَا مَنْزِلًا، وَ أَفْضَلَهَا غُرَفاً، وَ رَفَعَ ذِكْرَكَ فِي الْعِلِّيِّينَ، وَ حَشَرَكَ مَعَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً.

أَشْهَدُ أَنَّكَ لَمْ تَهِنْ وَ لَمْ تَنْكُلْ، وَ أَنَّكَ مَضَيْتَ عَلَى بَصِيرَةٍ مِنْ أَمْرِكَ، مُقْتَدِياً بِالصَّالِحِينَ، وَ مُتَّبِعاً لِلنَّبِيِّينَ، فَجَمَعَ اللَّهُ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ رَسُولِهِ وَ أَوْلِيَائِهِ فِي مَنَازِلَ الْمُحْسِنِينَ، فَإِنَّهُ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ».

سپس به سمت سر مطهر ایشان رفته و دو رکعت نماز بخوانید و بعد از آن دعا نمایید و بعد بگویید:

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لَا تَدَعْ لِي فِي هَذَا الْمَكَانِ الْمُكَرَّمِ وَ الْمَشْهَدِ الْمُعَظِّمِ ذَنْباً إِلَّا غَفَرْتَهُ، وَ لَا هَمّاً إِلَّا فَرَّجْتَهُ، وَ لَا مَرَضاً إِلَّا شَفَيْتَهُ، وَ لَا عَيْباً إِلَّا سَتَرْتَهُ، وَ لَا رِزْقاً إِلَّا بَسَطْتَهُ، وَ لَا خَوْفاً إِلَّا آمَنْتَهُ، وَ لَا شَمْلًا إِلَّا جَمَعْتَهُ، وَ لَا غَائِباً إِلَّا حَفِظَتْهُ وَ أَدَّيْتَهُ، وَ لَا حَاجَةً مِنْ حَوَائِجِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ لَكَ فِيهَا رَضًى وَ لِيَ فِيهَا صَلَاحٌ إِلَّا قَضَيْتَهَا، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.

بعد از آن به سمت پای حضرت رفته و این گونه بگویید:

«السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا الْفَضْلِ الْعَبَّاسَ بْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ سَيِّدِ الْوَصِيِّينَ، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَوَّلِ الْقَوْمِ إِسْلَاماً وَ أَقْدَمِهِمْ إِيمَاناً وَ أَقْوَمِهِمْ بِدِينِ اللَّهِ وَ أَحْوَطِهِمْ عَلَى الْإِسْلَامِ.

أَشْهَدُ لَقَدْ نَصَحْتَ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَخِيكَ، فَنِعْمَ الْأَخُ الْمُوَاسِي، فَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْكَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً ظَلَمَتْكَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً اسْتَحَلَّتْ مِنْكَ الْمَحَارِمَ، وَ انْتَهَكَتْ حُرْمَةَ الْإِسْلَامِ.

فَنِعْمَ الصَّابِرُ الْمُجَاهِدُ الْمُحَامِي النَّاصِرُ، وَ الْأَخُ الدَّافِعُ عَنْ أَخِيهِ، الْمُجِيبُ إِلَى طَاعَةِ رَبِّهِ، الرَّاغِبُ فِيمَا زَهِدَ فِيهِ غَيْرُهُ، مِنَ الثَّوَابِ الْجَزِيلِ وَ الثَّنَاءِ الْجَمِيلِ، فَأَلْحَقَكَ اللَّهُ بِدَرَجَةِ آبَائِكَ فِي دَارِ النَّعِيمِ.

اللَّهُمَّ إِنِّي تَعَرَّضْتُ لِزِيَارَةِ أَوْلِيَائِكَ، رَغْبَةً فِي ثَوَابِكَ وَ رَجَاءً لِمَغْفِرَتِكَ وَ جَزِيلِ إِحْسَانِكَ، فَأَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ وَ أَنْ تَجْعَلَ رِزْقِي بِهِمْ دَارّاً، وَ عَيْشِي بِهِمْ قَارّاً، وَ زِيَارَتِي بِهِمْ مَقْبُولَةً، وَ حَيَاتِي بِهِمْ طَيِّبَةً، وَ أَدْرِجْنِي إِدْرَاجَ الْمُكْرَمِينَ، وَ اجْعَلْنِي مِمَّنْ يَنْقَلِبُ مِنْ زِيَارَةِ مَشَاهِدِ أَحِبَّائِكَ مُنْجِحاً، قَدِ اسْتَوْجَبَ غُفْرَانَ الذُّنُوبِ وَ سَتْرَ الْعُيُوبِ وَ كَشْفَ الْكُرُوبِ، إِنَّكَ أَهْلُ التَّقْوى‏ وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ».[42]

همچنین در زیارت‌نامه ناحیه‌ی امام زمان(عج) این‌گونه به ایشان سلام داده است:

«السَّلامُ عَلى‏ أَبِي الْفَضْلِ الْعَبَّاسِ بْنِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ، الْمُواسِي أَخاهُ بِنَفْسِهِ، الآخِذُ لِغَدِهِ مِنْ أَمْسِهِ، الْفادِي لَهُ، الْواقِي السّاعِي إِلَيْهِ بِمائِهِ، الْمَقْطُوعَةِ يَداهُ، لَعَنَ اللَّهُ قاتِلِيهِ يَزِيدَ بْنَ الرُّقادِ الْحَيْتِي وَ حَكِيمَ بْنَ الطُّفَيْلِ الطَّائِی».[43] و ...[44]


[1]. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج ‏1، ص 395، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1417ق؛ ابن عنبه حسنی، سید احمد بن علی، عمدة الطالب فی أنساب آل أبی طالب‏، ص 327، قم، انصاریان، 1417ق.

[2]. اعلام الوری، ج ‏1، ص 420.

[3]. أبو عبد الله زبيري، مصعب بن عبد الله، نسب قريش، ص 43، قاهره، دار المعارف، چاپ سوم، بی‌تا؛ ابن ابی دنیا قرشی، أبو بكر عبد الله بن محمد، مقتل أمير المؤمنين علي بن أبي طالب(ع)، محقق، صالح، إبراهيم، ص 102، دمشق، دار البشائر، چاپ اول، 1422ق.

[4]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب(ع)، ج 4، ص 108، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق.

[5]. همان.

[6]. اعلام الوری، ج ‏1، ص 395.

[7]. عمدة الطالب، ص 327.

[8]. شیخ مفید، الاختصاص، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، محرمی زرندی، محمود، ص 82، قم، المؤتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، چاپ اول، 1413ق.

[9]. عمدة الطالب، ص 328.

[10]. حسینی موسوی، محمد، تسلیة المُجالس و زینة المَجالس (مقتل الحسین ع)، محقق، مصحح، حسون، کریم فارس، ج 2، ص 329، قم، مؤسسة المعارف الإسلامیة، چاپ اول، 1418ق.

[11]. مصعب بن عبدالله‏، نسب قريش‏، مصحح، لوى پرووانسال، اواريست، ص 79، قاهره، دارالمعارف‏، چاپ چهارم، 1999م‏.

[12]. این منابع تاریخی، لبابه را دختر عبیدالله بن عباس دانسته‌اند؛ ابن حبیب هاشمی(م 245ق)، محمد، المحبر، تحقیق، ایلزه لیختن شتیتر، ص 441، بیروت، دارالآفاق الجدیده؛ زبیری(م 236ق)، مصعب بن عبدالله، نسب قریش، تحقیق، لیفی بروفنسال، ص 32، قاهره، دارالمعارف، چاپ سوم، بی‌تا.

[13]. المجدی فی أنساب الطالبیین‏، ص 436.

[14]. همان.

[15]. همان.

[16]. ابن کثیر دمشقی‏، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 10، ص 251، بیروت، دار الفکر، 1407ق؛ ابن عساکر، علی بن حسن‏، تاریخ مدینة دمشق و ذکر فضلها و تسمیة من حلها من الأماثل أو اجتاز بنواحیها من واردیها و أهلها، محقق، شیری، علی‏، ج 40، ص 18، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1415ق. البته احتمال دارد که سهو قلمی در نام وی اتفاق افتاده باشد و وی همان عبیدالله باشد.

[17]. مناقب آل أبی طالب(ع)، ج ‏4، ص 112.

[18]. همان.

[19]. جمال الدین یوسف بن حاتم شامی‏، الدر النظیم فی مناقب الأئمة اللهامیم‏، ص 440، قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ اوّل‏، 1420ق.

[20]. أبو اسحاق، الإسفرايني، نور العين في مشهد الحسين ع، ج 1، ص 43، تونس، المنار، بی‌تا.

[21]. تاریخ مدینة دمشق، ج ‏43، ص 26.

[22]. همان، ص 25.

[23]. جمهرة انساب العرب‏، ص 67.

[24]. ابن عنبه حسنی، سید احمد بن علی، عمدة الطالب‏، ص 219، قم، انصاریان، 1417ق.

[25]. جمهرة انساب العرب‏، ص 67.

[26]. زید بن حسن بن علی بن ابی‌طالب؛ کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق، عبدالقادر عطا، محمد، ج 5، ص 244، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1410ق.

[27]. علوی، علی بن محمد، المجدی فی انساب الطالبین، تحقیق، مهدوی دامغانی، احمد، مرعشی، سید محمود، ص 231، قم، مکتبه آیة الله المرعشی النجفی، چاپ اول، 1409ق؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج 2، ص 391.

[28]. خوارزمى، موفق بن احمد، المناقب،‏ ص 227، قم، جامعه مدرسين‏، چاپ دوم، 1411ق.‏

[29]. امین عاملی‏، سید محسن، اعیان الشیعة، ج 7، ص 429، بیروت، دار التعارف للمطبوعات‏، چاپ اول، 1403ق.

[30]. حائری، محمد مهدی، معالی السبطین، ص 402، بی‌جا، صبح صادق، چاپ اول، 1425ق.

[31]. الأخبار الطوال، ص 255؛ ابن عدیم عقیلی، عمر بن أحمد، بغية الطلب في تاريخ حلب، محقق، سهيل زكار، ج 6، ص 2627، بیروت، دار الفكر، بی‌تا.

[32]. مناقب آل أبی طالب(ع)، ج ‏4، ص 108.

[33]. همان.

[34]. همان.

[35]. ر. ک: «رجزهای حضرت عباس(ع) و چگونگی شهادتش در روز عاشورا»، 7095.

[36]. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج ‏5، ص 446، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق. 

[37]. الاختصاص، ص 82.

[38]. «إِنَّ لِلْعَبَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمَنْزِلَةً يَغْبِطُهُ بِهَا جَمِيعُ الشُّهَدَاءِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»؛ شیخ صدوق، الخصال، ج 1، ص 68، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1403ق.

[39]. شیخ صدوق، الامالی، ص 462 - 463، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق.

[40]. همان، ص 463.

[41]. عمدة الطالب، ص 327.

[42]. ابن مشهدی، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، محقق، مصحح، قیومی اصفهانی، جواد، ص 388 – 391، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1419ق.

[43]. سید ابن طاووس، رضی الدین علی، الاقبال بالاعمال الحسنة، محقق، مصحح، قیومی اصفهانی، جواد، ج 3، ص 74، قم، ‌انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ اول، 1415ق.

[44]. البته برای حضرت عباس(ع) زیارت‌نامه‌های دیگری نیز وارد شده است که می‌توان به کتاب‌های ادعیه مراجعه نمود.

اعمال شب و روز مبعث

دوشنبه, 09 اسفند 1400

برای شب و روز بیست ‌و هفتم ماه رجب که مصادف با روز مبعث است،[1] علاوه بر اعمال مشترک ماه رجب،[2] اعمال خاصی ذکر شده است:

برخی از عواملی که موجب دست‌یابی به شرح صدر و گشادگی سینه برای دریافت معارف الهی، و استفاده هرچه بهتر از آنها در ارتباط با مردم می‌شود، عبارت‌اند از:

پیامبر گرامی اسلام(ص) در عام الفیل، (سال 570 میلادی) در مکه مکرمه، در شعب ابی‌طالب منطقه‌ای در نزدیکی مسجد الحرام، دیده به جهان گشود.[1] اکثر محدّثان و مورّخان معتقدند که تولد پیامبر(ص)، در ماه ‏ربیع الاول بود، اما در روز تولد آن‌حضرت اختلاف دارند. معروف میان عالمان شیعه این است که آن‌حضرت، در روز جمعه، هفدهم ماه ربیع الاول، پس از طلوع فجر چشم به دنیا گشود، و مشهور میان اهل سنت این است که ولادت آن‌حضرت، در روز دوشنبه دوازدهم همان ماه اتفاق افتاده است.[2]

شهدای کربلا (شهدای عاشورا)

یکشنبه, 31 مرداد 1400

شهدای کربلا

در جریان قیام امام حسین(ع) و قیام خون‌بار عاشورا، ده‌ها نفر از پاک‌ترین شیعیان به شهادت رسیدند که قتلگاه بیشتر آنها در سرزمین کربلا بود و تعداد اندکی نیز در نقاط دیگری مانند شهر کوفه به شهادت رسیدند. البته در بسیاری از منابع حدیث و تاریخی از تمام این شهیدان با عنوان شهدای عاشورا یا شهدای کربلا یاد می‌شود.

در مورد تعداد دقیق این شهیدان، آمارهای متفاوتی ارائه شده است که شهادت برخی از آنان از متواترات تاریخی بوده و تردیدی در آن وجود ندارد؛ اما در مورد گروهی از آنان نیز گزارش‌های پراکنده و گاه نادری وجود دارد؛ لذا وجود نام یک فرد در لیست پایین، لزوما بدان معنا نیست که شهادت آن فرد در کربلا مورد تأیید پایگاه است، بلکه یک پژوهشگر با مطالعه‌ی منابع - که برخی از آنها ذیل هر عنوان در پاسخ‌های مرتبط بررسی شده است - می‌تواند به ارزش استنادی گزارش‌ها پی ببرد. به هر حال این شهدا را می‌توان در چند گروه تقسیم‌بندی کرد.

«فرزندان امام علی(ع)»:

امام حسین(ع)

عباس بن علی

جعفر بن علی

عبدالله بن علی

محمد بن علی

ابو بکر بن علی

عثمان بن علی

«فرزندان امام حسن(ع)»:

ابوبکر بن الحسن

عبدالله بن الحسن

قاسم بن الحسن

عمرو (عمر) بن الحسن

«فرزندان امام حسین(ع)»:

علی بن الحسین (علی اکبر)

عبدالله الرضیع (علی اصغر)

ابراهیم بن حسین

جعفر بن حسین

حمزة بن حسین

زید بن حسین

محمد بن حسین

عمر بن حسین

قاسم بن حسین

ابوبکر بن قاسم بن حسین

«فرزندان ابوالفضل العباس(ع)»:

محمد بن عباس بن علی

عبدالله بن عباس بن علی

«شهدای دودمان جعفر بن أبی‌طالب»:

محمد بن جعفر بن أبی طالب

عون بن عبدالله بن جعفر

محمد بن عبدالله بن جعفر

عبدالله بن عبدالله بن جعفر

عبیدالله بن عبدالله بن جعفر

حسین بن عبدالله بن جعفر

ابوبکر بن عبدالله بن جعفر

«شهدای دودمان عقیل بن أبی‌طالب»:

مسلم بن عقیل

عبدالله بن مسلم بن عقیل

عبدالرحمن بن مسلم بن عقیل

محمد بن مسلم بن عقیل

طفلان مسلم

ابو سعید بن عقیل

محمد بن أبی سعید بن عقیل

جعفر بن عقیل

عبدالرحمان بن عقیل

عبدالله بن عقیل

محمد بن عبدالله بن عقیل

محمد بن عقیل

جعفر بن محمد بن عقیل

حمزة بن عقیل

علی بن عقیل

عون بن عقیل

«دیگر شهدا»:

منجح بن سهم؛ غلام امام حسین(ع)

سلیمان بن عوف؛ غلام امام حسین(ع)

سلیمان بن رزین؛ غلام امام حسین(ع)

سلیمان بن ربیعة

قارب دیلمی

حارث بن نبهان

عبدالله بن یقطر

حبیب بن مظاهر

زهیر بن قین

أنس بن حارث

قیس بن مسهر صیداوی

مسلم بن عوسجة سعدی

عبدالله بن قیس بن أبی عروة

عبیدالله بن قیس بن أبی عروة

جون (حوی)؛ غلام ابوذر غفاری

حر بن یزید ریاحی

غلام ترک حر بن یزید

شبیب بن عبدالله

حجاج بن بدر

قاسط بن زهیر بن حارث

کردوس بن زهیر بن حارث

کنانة بن عتیق

ضرغامة بن مالک

جوین بن مالک

عمرو بن ضبیعة

یزید بن ثبیط

عبدالله بن یزید بن ثبیط

عبیدالله بن یزید بن ثبیط

عامر بن مسلم

سالم، غلام عامر بن سالم

سیف بن مالک نمیری

ادهم بن امیة

عمرو بن قرظة

عبدالرحمان بن عبد رب

نعیم بن عجلان انصاری

عمران بن کعب انصاری

سعد بن الحارث

[ابو]حتوف بن حارث

ضباب بن عامر

عبدالله بن بشر الاکلة

سوید بن عمرو بن المطاع

بکر بن حی تیملی

جابر بن حجاج

مسعود بن حجاج

عبدالرحمان بن مسعود بن حجاج

مجمع بن عبدالله

عائذ بن مجمع

عمار بن حسان

امیة بن سعد

نافع بن هلال جملی

جنادة بن حارث سلمانی

عمرو بن جناده انصاری

جابر بن حارث سلمانی

واضح رومی؛ غلام جناده بن حارث

جبلة بن علی

سعید بن عبدالله

جندب بن حجیر

حجیر بن جندب

عمرو بن خالد صیداوی

سعد (سعید)؛ غلام عمرو بن خالد

عبدالله بن عمرو بن عیاش بن عبد قیس

أسلم؛ مولی عبدالله بن عمرو

حارث بن امرئ القیس

یزید بن زید بن المهاصر

زاهر؛ مولی عمرو بن حمق

کثیر بن عبدالله شعبی

مهاجر بن أوس

سلمان بن مضارب

نعمان بن عمرو راسبی

حلاس بن عمرو راسبی

مجمع بن زیاد

عباد بن أبی المهاجر جهنی

عقبة بن صلت

مسلم بن کثیر

قاسم بن بشر (حبیب)

زهیر بن سلیم

رافع؛ مولی اهل شنده

أبو ثمامة، عمرو بن عبدالله صائدی

یزید بن عبدالله مشرقی

حنظلة بن أسعد شبامی

عبدالرحمان بن عبدالله ارحبی

عمار بن سلامة دالانی

عابس بن أبی شبیب شاکری

شوذب (غلام ابو شبیب شاکری)

سیف بن حارث بن سریع

مالک بن عبدالله بن سریع

همام بن سلمه قانصی

سوار بن حمیر الجابری

عمرو (عمر) بن عبدالله جندعی

هانی بن عروه مرادی

بشیر بن عمر (عمرو) حضرمی

اسحاق بن مالک (اشتر)

عبدالأعلی بن یزید کلبی

ابراهیم بن حصین اسدی

سعید بن کردم

عبدالله بن أبی عروة غفاری

عبدالرحمن بن أبی عروة غفاری

یحیی بن سلیم مازنی

رمیث بن عمرو

نصر بن أبی نیزر

أنیس بن معقل

خفینة بن قیس

سعد (شعبة) بن حنظله تمیمی

أبو الهیاج عبدالله (علی) بن أبی سفیان

بدر بن معقل (یزید بن مغفل)

مالک بن دودان

عمرو بن خلف

خالد بن عمرو ازدی

حجاج بن مسروق جعفی

قرة (عثمان) بن أبی قرة غفاری

و ...

 

 

 

شهدای کربلا

شنبه, 30 مرداد 1400

در جریان قیام امام حسین(ع) و قیام خونبار عاشورا، ده‌ها نفر از پاک‌ترین شیعیان به شهادت رسیدند که قتلگاه بیشتر آنها در سرزمین کربلا بوده و تعداد اندکی نیز در نقاط دیگری چون شهر کوفه به شهادت رسیدند و البته در متون بسیاری از تمام آنان با عنوان شهدای عاشورا یا شهدای کربلا یاد می‌شود.

بحث از ویژگی ها و آداب مهم برای دانشجویان و دانش پژوهان – چه دانش آموز، دانشجو و چه طلبه - در چند بخش زیر به اختصار بیان می شود و برای آگاهی بیشتر به منابع مربوطه مراجعه شود:

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها