جستجوی پیشرفته
بازدید
2051
آخرین بروزرسانی: 1402/05/09
خلاصه پرسش
برهان اختیار به چه معنا است؟ و چگونه می‌توان از طریق این برهان، وجود خداوند را اثبات یا نفی کرد؟
پرسش
برهان اختیار به چه معنا است؟ و چگونه می‌توان از طریق این برهان وجود خداوند را اثبات یا نفی نمود؟
پاسخ اجمالی

 «برهان اختیار» به دو صورت، تفسیر و بیان شده است. به عبارتی برخی از طریق این برهان، وجود خداوند را اثبات می‌کنند، و بعضی هم در مقابل، با استفاده از آن در صدد نفی وجود خدای متعال هستند.

تفسیر برهان اختیار برای اثبات وجود خداوند چنین است:

من می‌دانم که موجودی مختارم، از سوی دیگر می‌دانم که قوانین فیزیک تماما بدون اختیار بوده و نتیجه‌ی این قوانین، احکامی فاقد اختیار است. اگر همه چیز تنها تحت اثر قوانین فیزیک باشد، نتایج همه جبر خواهد بود و اختیاری در کار نیست. از آن‌جا که من موجودی مختارم، لازم می‌آید موجودی مختار و ورای قوانین فیزیک وجود داشته باشد که به من و دیگر موجودات مختار، اختیار بخشیده است. این موجود، حاصل از قوانین فیزیک و جبر نیست، و اولین موجود مختار است؛ لذا نمی‌تواند به هیچ طریقی ایجاد شده باشد -نه به وسیله‌ی موجود مجبور و نه به وسیله‌ی موجود مختار- بنابراین ازلی است.

دقت داشته باشید: این برهان، وجود خداوند ازلی و مختار و بالطبع صاحب درک و فهم را اثبات می‌کند. و از چهار گزاره تشکیل شده است:

  1. عوامل یا مختارند یا بی‌اختیار،
  2. عامل مختار وجود دارد.
  3. عامل مختار از عامل بی‌اختیار ایجاد نمی‌شود.
  4. لذا عامل مختار ازلی وجود دارد.

شرح و توضیح

در شرح گزاره‌‌های این برهان می‌گویند: این موضوع که عوامل یا مختارند یا بی‌اختیار، موضوعی بدیهی است؛ زیرا هر عاملی در عمل خود یا اختیار دارد یا ندارد. چنان‌‌که وجود عامل مختار نیز بدیهی است؛ چون هر کسی از اختیار خود آگاه است. این‌که مسئولیت کارهای من بر عهده‌ی من است، این‌که من خود را به دلیل کوتاهی‌هایم سرزنش می‌کنم، یعنی می‌دانم کوتاهی کردن یا نکردن در دست من است... یعنی من اختیار دارم، لذا حداقل یک عامل مختار وجود دارد: من.

 دلیل گزاره سوم، یعنی عامل مختار از عامل بی‌اختیار ایجاد نمی‌شود، نیز روشن است؛ چون بی‌اختیاری در برابر اختیار، مانند فقر در برابر غنا است. عامل بی‌اختیار نمی‌تواند عمل مختارانه انجام دهد؛ یعنی چگونه کسی ‌که چیزی را ندارد می‌‌تواند همان را به دیگری اعطا کند. کسی که خود اختیار ندارد نمی‌‌تواند اختیار را به دیگری عطا کند؛ اثر ناتوان، توانی بیشتر از خود ندارد. عامل بی‌اختیار اثری بی‌اختیار دارد. عامل مختار، مختار است نه بی‌اختیار؛ لذا عامل مختار از عامل بی‌اختیار ایجاد نمی‌شود.

اما نتیجه، یعنی وجود عامل مختار ازلی را می‌توان به این صورت توضیح داد:

از آن‌جا که منشأ عامل مختار، عامل بی‌اختیار نیست، باید از ابتدای وجود(ازل)، عاملی مختار وجود داشته باشد که عوامل مختار را او ایجاد کرده است. این عامل مختار ازلی خدا است.[1]

اما تفسیری که خداناباوران برای نفی وجود خدا از برهان اختیار ارائه می‌دهند این است که می‌گویند:

«خدا نمی‌تواند وجود داشته باشد و موجود خود متناقض‌نما است؛ چرا که اراده ندارد. او می‌داند که قرار است در آینده چه کاری انجام دهد و چه تصمیمی بگیرد، چه کسی را نجات دهد و چه کسی را بکشد. پس از خود اراده‌ای ندارد و تماماً مجبور است کارهایی را بکند که خود از قبل می‌دانست باید این کارها را انجام دهد. اگر هم خدا وجود می‌داشت چاره‌ای جز خلق جهان نداشت و محکوم به این کار بود.[2]

به نظر می‌رسد اشتباه این تفسیر آن است که ضرورت و لزوم انجام کاری را با اختیاری بودن آن متنافی و متناقض می‌بینند؛ در حالی که ضرورت می‌تواند بر اساس اراده خود شخص باشد، مانند این‌که شخص عالم و حکیم بر خود واجب می‌کند که کارهایش عالمانه و حکیمانه باشد و خلاف آن رفتار نکند. بنابر این خداوند متعال نیز بر اساس علم و حکمت، اموری را بر خود لازم و واجب می‌کند و خلاف علم و حکمت رفتار نمی‌کند چنین لزوم و ضرورتی منافات با اختیار ندارد؛ زیرا اولا: بر اساس اراده خود، چنین ضرورتی را برای خود قرار داده است. ثانیا: خلاف علم و حکمت عمل نکردن به این معنا نیست که نمی‌تواند خلاف علم و حکمت رفتار کند، بلکه در عین حال که می‌تواند خلاف آن‌را اراده کند با اختیار خود آن‌را اراده نمی‌کند. و به تعبیر برخی از متکلمان، واجب بودن این امور از باب «وجوب عن الله» است، نه «وجوب علی الله».[3]


[1]. ر. ک: https://falsafeh.blog.ir/post

[2]. ر. ک: https://fa.wikipedia.org/wiki/

[3]. ر. ک: https://www.islamquest.net/fa/archive/fa37797

نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها